دانلود و خرید کتاب کتاب کافی: روایت زندگی حجت‌الاسلام شیخ احمد کافی محسن حسام مظاهری
تصویر جلد کتاب کتاب کافی: روایت زندگی حجت‌الاسلام شیخ احمد کافی

کتاب کتاب کافی: روایت زندگی حجت‌الاسلام شیخ احمد کافی

انتشارات:انتشارات خیمه
امتیاز:
۴.۵از ۲۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کتاب کافی: روایت زندگی حجت‌الاسلام شیخ احمد کافی

«کتاب کافی» روایت زندگی حجت‌الاسلام شیخ احمد کافی(۱۳۵۷-۱۳۱۵)، به قلم محسن حسام مظاهری(-۱۳۶۱) است. در بریده‌ای از کتاب می‌خوانیم: «کافی یک آخوندِ مردمی بود. «مردمی» البته از آن صفات پرابهام و کلیشه‌شده است که باید دقیق معنی شود. منظورم آخوندی است که زندگی‌اش در مثلثِ «مدرِس ـ منزل ـ مسجد» محدود نمی‌شود. آخوندی که لابه‌لای مردم و در متن اجتماع است. معیار این لابه‌لای مردم بودن هم فقط یا لزوماً این نیست که فلان روحانی راننده دارد و با اتومبیل شخصی رفت‌وآمد می‌کند یا سوار تاکسی و اتوبوس می‌شود و خودش می‌رود خرید. معیار مهم‌تری هم هست و آن «دیدن» است؛ دیدنِ مردم. بعضی روحانی‌ها در کوچه و بازار بین مردم هستند، اما مردم را نمی‌بینند. مسأله‌شان مردم نیست. فکر و ذکرشان یا مسایل کوچک‌تر است (مثل مسایل شخصی و صنفی)، یا مسایل خیلی بزرگ‌ترِ فلسفی و کلامی و فقهی. هرچه هست، مردم نیست. تعداد سلام و علیک‌هاشان در طول روز با آن‌ها که نمی‌شناسندشان معدود است و محدود به ادای وجوبِ پاسخِ سلام. تفاوت امام‌جماعتی که درست دمِ اذان، سراسیمه از راه می‌رسد و مستقیم می‌رود در محراب و نمازش را به سرعت و با حداقل مستحبات می‌خواند و سلام می‌دهد و تعقیبات را هم مختصر می‌کند و عبا را در دست جمع می‌کند و از مسجد می‌زند بیرون؛ با امام‌جماعتی که ساعتی پیش از اذان، از خانه‌اش پیاده راه می‌افتد سمت مسجد و در راه به هر که می‌رسد سلام می‌کند، و پای حرف این کاسب می‌نشیند و به درددل آن پسر جوان گوش می‌دهد و سرپایی به سؤال آن پیرزن درباره‌ی شکیات نمازش پاسخ می‌دهد و همیشه در جیبش شکلاتی برای هدیه به کودکانِ در مسیر هست و بعد از نماز هم منبر می‌رود و حدیث می‌خواند و مسأله‌ی اخلاقی می‌گوید و احکام می‌گوید و تا ساعتی بعدِ منبر هم در مسجد می‌نشیند به گپ و گفت با مأمومین، همین است.»
S
۱۳۹۷/۰۱/۲۹

از کودکی با نوای دلنشین ایشان آشنا بودم. مادر عزیزم بیشتر سخنرانیهای ایشان را روی نوار کاست داشتند و در خانه گوش میدادند و طبعا ما را هم علاقمند کردند. هنوز هم این نوارها را دارم صدای ایشان اعجاز خاصی دارد هر

- بیشتر
سیّد جواد
۱۳۹۷/۰۶/۰۸

کتاب صد و بیست و یکم برنامه مطالعه از طرح کتابخانه همگانی، عالی بود و بسیار لذت بردم از خواندن کتاب ، روحشون شاد .

میـمْ.سَتّـ'ارے
۱۳۹۷/۱۰/۰۸

من شیخ احمد کافی رو فقط با لحن و سخنرانی ها ی پرمحتوا به قولی شیرینشون ی شناختم اما بعد از خوندن این کتاب به کلی نظرم در مورد ایشون تغییر کرد چقدر مردمی بودند و به دنبال حل مشکلات

- بیشتر
Golam
۱۳۹۷/۱۰/۱۱

زندگی نامه کافی .خیلی خوبه از زندگی نامه افراد بدانیم. ممنون از طاقچه

عاشق کتاب
۱۴۰۰/۰۸/۱۳

یه عمر برای خدا و مولامون مهدی زهرا (عج) کار کرد اخرش گفتن مروج شیعه صفوی بود ، گفتن با سرگرم کردن مردم به رعایت حجاب ، شراب نخوردن و این مسائل مردم رو از انقلاب غافل کرد آخه اگه

- بیشتر
hiba
۱۳۹۹/۱۱/۰۵

زندگی نامه شیخ کافی از روحانیون تاثیرگذار دهه چهل وپنجاه. کتاب راوی مشخصی ندارد وحالتی مستندوار را دنبال میکند به همراه خطبه های شیخ کافی، امام خمینی (ره) ویک سری گزارشات ساواک ومستندات دیگر مرتبط با موضوع مورد بحث که

- بیشتر
فرزانه
۱۴۰۳/۰۱/۰۸

شهید کافی

توبه‌ی مالِ مردم خوردن، مالِ مردم را دادن است، الهی العفو گفتن که نیس، یا صاحب‌الزمان گفتن که نیس!
سیّد جواد
کافی یکی از کسانی بود که نام جمکران را سرِ زبان‌ها انداخت.
زیـنـب🍃🌸
شکرانه‌ی بازوی توانا بگرفتن دست ناتوان است
زیـنـب🍃🌸
به خدا آی شیعه‌ها! آقامون میاد. به خدا طرف‌دار ما بی‌کس‌ها میاد. آقاجان! به خدا غریب شدیم. پسر فاطمه! به خدا شیعه‌ها بی‌کس شدند. آقاجان! هرکس برسد تو سر ما می‌زند و آری همین است. کسی که آقایش بالاسرش نباشد، تو سرش می‌زنند. قربانت بشوم! بس است دیگر. حجت بن الحسن! شیعه‌ها پژمرده شدند. پسر فاطمه! دوستانت افسرده شدند. مهدی قرآن! طرفدارانت دل‌شکسته شدند. خودت هم از خدا بخواه فرجت را نزدیک کند.
زیـنـب🍃🌸
از جمع‌آوری کمک‌ و ارسال برای مردم خشک‌سالی‌زده‌ی سیستان تا کمک به زلزله‌زده‌های جنوب خراسان؛ از اسکان بیش از دو هزار نفر ایرانی‌ رانده‌شده از عراق تا کمک مالی به شیعیان و سادات نخاوله‌ی عربستان؛ از احداث درمانگاه در مشهد و گرگان و دهلران و آران کاشان تا عیادت از بیماران و رفتن به ملاقات زندانیان؛ از ساخت و مرمت و تجدید بنای چندین مسجد و حوزه‌ی علمیه تا ساخت حمام برای مردم ایلام و ساوه و مهران و دهلران؛ از تشکیل کلاس‌های آموزش اصول عقاید برای جوانان دبیرستانی و دانشگاهی تا راه‌اندازی هیئت و مجلس دعا؛ از کمک به خانواده‌های بی‌بضاعت و بدون سرپرست و خرید و ارسال کفش و لباس و برنج و روغن و حبوبات و خاکه ذغال برای فصل سرماشان تا لوله‌کشی یکی از محلات فقیرنشین جنوب تهران؛ هرجا نیازمندی بود، سروکله‌ی کافی هم پیدا می‌شد. خودش یک‌تنه هم کمیته‌ی امداد بود، هم بهزیستی، هم هلال احمر و هم حتی بسیج و جهاد سازندگی و ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر. وقتی هنوز هیچکدامِ این نهادها تأسیس نشده بودند.
S
شما مواظب دین و مذهب خودتان باشید. دشمنان دین زیاد شده‌اند. در زمان پیغمبر دشمنان دین از قبیل معاویه و ابوسفیان مخالفت خود را ظاهر می‌کردند و علناً با دین به مخالفت می‌پرداختند. اما حالا دشمن دین در لباس اسلام دارد ریشه‌ی دین را می‌کند.
زیـنـب🍃🌸
آقایون! بشر خودش را در زندان هارون‌صفتان بندازه، بهتر از اینه که فردای قیامت خجل باشد. ائمه‌ی ما همیشه گرفتار بودن.
سیّد جواد
آقاجان! من از چشم‌هایم خجالت می‌کشم. از بس برایت گریه کرده. تا کی من به چشم‌هایم بگویم در فراق تو اشک بریزد. آی مردم! هر وقت گرفتار شدید، حتی در منزل‌تان، این بچه‌کوچولوها را بین خودتان جمع کنید. به این بچه‌ها یاد بدهید آن‌ها هم بگویند «یاصاحب الزمان!» .... آی مردم! به خدا راست است. آی مردم! توسل به امام‌زمان (ع) کار ازش می‌آید. با رفتن درِ خانه‌ی آقا کارها درست می‌شود. ننشینید نگاه کنید. دست زن و بچه‌هایتان را بگیرید، بروید درِ خانه‌اش، داد بزنید. التماس کنید.... آقاجان! اگر ما غیر از تو کسی نداریم، تو هم غیر از ما چهار تا شیعه کسی را نداری! یهودی‌ها طرف‌دارت هستند؟ ارمنی‌ها طرف‌دارت هستند؟ سنی‌ها طرف‌دارت هستند؟ گبرها طرف‌دارت هستند؟ نه؛ تو هستی و این چهارتا شیعه.... این‌قدر صدات می‌زنم تا جوابم را بدهی امروز. این‌قدر ناله می‌کنم تا رحمم کنی امروز. این‌قدر درِ خانه‌ات را می‌زنم تا جوابم بدهی امروز.... یا صاحب الزمان! به خدا آی شیعه‌ها! آقامون میاد. به خدا طرف‌دار ما بی‌کس‌ها میاد. آقاجان! به خدا غریب شدیم. پسر فاطمه! به خدا شیعه‌ها بی‌کس شدند. آقاجان!
سیّد جواد
به خودم نق می‌زنم، می‌گم کافی! نشه که این لات که یک عمر جیب‌بری کرده، عرقش را خورده، قماربازیش را کرده، زنایش را کرده، سینمایش را رفته، هر کثافت‌کاریش را کرده، تا وقتی آن‌طرفی بوده، مردانه آن‌طرفی بوده، اما حالا هم که این‌طرف آمده، مردانه این‌طرف آمده، نکند این را صاف ببرند توی بهشت، توی بی‌چاره که یک عمر آن‌جاها نبودی، اما صاف هم این‌جا نبودی، قیامت از این لات عقب نمانی.
سیّد جواد
ما به نزد حضرت شاه خراسان می‌رویم با سر و جان در برِ سلطان ایمان می‌رویم هرکه دارد آرزو برگو بیا با کاروان ما به نزد آن امام انس و هم جان می‌رویم...
زیـنـب🍃🌸

حجم

۵٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۵٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان