کتاب مراقبت و تنبیه
معرفی کتاب مراقبت و تنبیه
کتاب مراقبت و تنبیه نوشتهٔ میشل فوکو و ترجمهٔ افشین جهاندیده و نیکو سرخوش است و نشر نی آن را منتشر کرده است. نویسنده در این اثر یک تبارشناسی از تولد زندان ارائه داده است.
درباره کتاب مراقبت و تنبیه
میشل فوکو در پژوهش سترگ خود با نام مراقبت و تنبیه بنیان زندان و زندانیکردن انسانها را واکاوی و ریشهیابی کرده است. او از این منظر، تنبیه انسانها به دست انسانهایی دیگر (حکومت) را مورد بررسی قرار داده است. هدف از مراقبت، نظارت و انضباط، به هنجاردرآوردن انسانها و ازمیانبردن بیانضباطیهای اجتماعی و روانی و سرانجام تربیت انسانهایی مطیع و سودآور در جامعه است. فوکو میگوید زندگی دانشآموزان، سربازان، بیماران و زندانیان در معرض مراقبت و نظارت و تهیهٔ گزارش قرار میگیرد و رفتار بهنجار مورد تشویق و رفتار نامطلوب با اقدامات مجازاتی مواجه میشود. فوکو در این اثر تأکید کرده است که قدرتْ نظم نیست، بلکه نظم و انضباط صرفاً یکی از شیوههای اعمال قدرت است. این کتاب از چهار فصل اصلی تشکیل شده که عنوان آنها عبارت است از «تعذیب»، «تنبیه»، «انضباط» و «زندان».
کتاب «مراقبت و تنبیه» سعی در دنبالکردن ردپای تغییراتی دارد که در شیوههای مجازات به وجود آمده است، در واقع نوعی تحلیل تاریخی از شرایط اجتماعی و علاوهبر آن تحلیل شیوهٔ اندیشیدن را ارائه داده است. مطالعهٔ حاضر از چهار قاعدهٔ کلی پیروی کرده است:
۱. متمرکز نکردن مطالعهٔ سازوکارهای تنبیهی صرفاً بر اثرهای «سرکوبگر» آنها و جنبهٔ «مجازات» آنها، بلکه جادادن دوبارهٔ این سازوکارها در مجموعهای کامل از اثرهای مثبت و احتمالی آنها، حتی اگر این اثرها در نگاه نخست حاشیهای باشند. بنابراین درنظرگرفتن تنبیه به منزلهٔ یک کارکرد پیچیدهٔ اجتماعی.
۲. تحلیل روشهای تنبیهی نه بهمنزلهٔ پیامدهای سادهٔ قواعد حقوقی یا شاخصهای ساختارهای اجتماعی؛ بلکه بهمنزلهٔ تکنیکهایی که ویژگی خود را در قلمرو عمومیترِ سایر روشهای قدرت دارند. درنظر گرفتن مجازاتها از دورنمای تاکتیک سیاسی.
۳. بهجای بررسی تاریخ حقوق جزایی و تاریخ علوم انسانی بهمنزلهٔ دو مجموعهٔ مجزا که تلاقیشان میتواند اثری خواه مختلکننده خواه مفید بر یکی یا دیگری یا شاید بر هر دو داشته باشد، بررسی اینکه آیا زهدانی مشترک وجود ندارد و آیا هر دوی این تاریخها محصولِ یک فرایندِ واحدِ صورتبندیِ «شناختشناسیک قضایی» نیستند؛ مختصر آنکه جا دادن تکنولوژی قدرت بهمنزلهٔ پایه و اصلِ انسانیشدنِ نظام جزایی و شناختِ انسان.
۴. بررسی اینکه آیا ورود روح به صحنهٔ عدالت کیفری و همراه با آن، الحاقِ مجموعهای از دانشِ «علمی» به روش قضایی، اثر و نتیجهٔ تغییر در شیوهٔ محاصرهٔ خودِ بدن توسط مناسبات قدرت نیست.
خواندن کتاب مراقبت و تنبیه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به مطالعهٔ جدی در زمینهٔ جامعهشناسی، فلسفه، روانشناسی و علومسیاسی میپردازید این کتاب برای شما نوشته شده است. مطالعهٔ آثار فوکو زیربنای هر کار پژوهشی در زمینهٔ علوم انسانی است.
درباره میشل فوکو
پل میشل فوکو (زادهٔ ۱۵ اکتبر ۱۹۲۶ – درگذشتهٔ ۲۴ ژوئن ۱۹۸۴) فیلسوف، روانشناس، تاریخدان، باستانشناس اندیشه و متفکر فرانسوی بود. او صاحب کرسی «تاریخ نظامهای فکری» در کالج دو فرانس بود و در دانشگاه ایالتی نیویورک در بوفالو و دانشگاه کالیفرنیا، برکلی تدریس کرد. به خاطر نظریات عمیق و دیدگاه انقلابی دربارهٔ جامعه، سیاست و تاریخ از سرشناسترین متفکران قرن بیستم محسوب میشود. همچنین فوکو جزو رهبران نظری پساساختارگرایی محسوب میشود. از مشهورترین آثار او میتوان به «نظم اشیا»، «نظم گفتمان»، «دیرینهشناسی دانش»، «مراقبت و تنبیه»، «پیدایش کلینیک»، «تاریخ جنون» و «تاریخ جنسیت» اشاره کرد.
بخشی از کتاب مراقبت و تنبیه
«میتوان خصلت بدیهییی را که مجازاتـ زندان زندان بهمنزلهٔ مجازات خیلی زود از آن برخوردار شد درک کرد. در سالهای نخست سدهٔ نوزدهم هنوز این احساس و آگاهی وجود داشت که زندان چیز تازهای است؛ بااینهمه، زندان در چنان پیوندی عمیق با خودِ عملکردِ جامعه ظاهر شده بود که تمامی تنبیههای دیگری را که اصلاحگرایان سدهٔ هجدهم طرح کرده بودند به دست فراموشی سپرد. بهنظر میرسید زندان چیزی بیبَدیل و بیجایگزین و رهآورد خود حرکت تاریخ است: «این ترقی اندیشهها و ملایمشدن خلقوخوها است که زندانی کردن را به پایه و بنای تقریبا کاملِ مقیاس کیفری کنونی ما بدل کردهاست و نه اتفاق یا هواوهوس ِ قانونگذار.» و گرچه در اندکی بیش از یک سده، فضای بدیهی بودن تغییر کرد اماناپدید نشد. از تمامی عیبها و اِشکالهای زندان آگاهی وجود دارد و نیز از اینکه زندان خطرناک است ولو اینکه بیفایده نباشد. بااینهمه، جایگزینی برای آن «دیده» نمیشود. زندان راهحل کریهی است که نمیتوان از آن اجتناب کرد.
این «بدیهی بودنِ» زندان که بسیار سخت از آن دست میکشیم پیش از هر چیز بر شکل سادهٔ «محرومیت از آزادی» استوار است. در جامعهای که آزادی نعمتی است که بهطور یکسان به همه تعلق دارد و هر فرد با احساسی «فراگیر و ثابت» به آندلبسته است، چگونه زندان میتواند عالیترین کیفر نباشد؟ پس ازدستدادنِ آزادی ارزشی یکسان برای همه دارد؛ و زندان بهتر از جریمه، مجازاتی «مساواتطلبانه» است. زندان از نوعی روشنی و وضوح قضایی برخوردار است. بهعلاوه، زندان امکانِ کمیتگذاری دقیقِ کیفر را برحسب متغیر زمان میدهد. شکلی دستمزدگونه در زندان وجود دارد که در جامعههای صنعتی، «بدیهی بودن» اقتصادی زندان را شکل میدهد، و به زندان امکان میدهد که بهمنزلهٔ غرامت تجلی یابد. بهنظر میرسد که زندان با گرفتنِ زمان محکوم، بیانِ عینی این اندیشه است که جرم فراتر از قربانی به کل جامعه آسیب رساندهاست. بدیهی بودنِ اقتصادیـ اخلاقی کیفرمندییی که مجازاتها را به روزها و ماهها و سالها درمیآورد و هم ارزیهای کمّی بزههاـ مدت را برقرار میکند. از همینرو این عبارت بارها و بارها تکرار میشود که فرد زندانی برای «پرداخت بدهی خود» در زندان است، عبارتی که بهرغم متضاد بودن با نظریهٔ دقیق حقوق کیفری، کاملاً با عملکرد تنبیهها همخوان است. زندان «طبیعی» است، همانگونه که در جامعهٔ ما استفاده از زمان برای اندازهگیری مبادلهها «طبیعی» است.»
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه