دانلود و خرید کتاب رومئو و ژولیت ویلیام شکسپیر ترجمه فواد نظیری
تصویر جلد کتاب رومئو و ژولیت

کتاب رومئو و ژولیت

انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۳.۵از ۱۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب رومئو و ژولیت

کتاب رومئو و ژولیت نوشتهٔ ویلیام شکسپیر و ترجمهٔ فواد نظیری است. نشر ثالث این تراژدی را روانهٔ بازار کرده است. این نمایشنامه یکی از مشهورترین، غم‌انگیزترین و عاشقانه‌ترین قصه‌های جهان را در خود دارد.

درباره کتاب رومئو و ژولیت

کتاب رومئو و ژولیت حاوی نمایشنامه‌ای از درام‌نویس مشهور انگلستان، ویلیام شکسپیر، است. این اثر را باید یکی از مشهورترین نمایشنامه‌های شکسپیر و یکی از معروف‌ترین نمایشنامه‌های جهان دانست. در این نمایشنامه که باید آن را از گونهٔ نمایشیِ «تراژدی» دانست، با ۲ خاندان محترم که از لحاظ شأن و مقام هم‌تراز هستند، آشنا و همراه می‌شویم. این ۲ خاندان در شهر زیبای «ورونا» که نمایشنامه هم آنجا می‌گذرد، زندگی می‌کنند. این ۲، روزی از روزها، کینه‌ٔ قدیمی خود را به فتنه‌های تازه‌ای می‌کشانند. خونی که در این نزاع ریخته می‌شود، دستان پاکی را آلوده می‌سازد. سرنوشت این بوده است که نطفه‌ٔ ۲ عاشق که ستاره‌ٔ آن‌ها به هم پیوست،‌ در این ۲ خاندان کینه‌توز بسته شود و وقایع ناگوار و رقت‌انگیزی به مرگ آن‌ها منتهی شود و در نتیجه، به مجادلهٔ پدرانشان پایان بخشد. جریان عشق مرگبار و ترسناک رومئو و ژولیت و برافروخته‌شدن شعله‌ٔ خشم اولیای آنان که چیزی جز مرگ فرزندانشان آن را نمی‌توانست نابود کند، موضوع قصه و وقایع این نمایشنامهٔ شکسپیر است.

شکسپیر این اثر را در ایام جوانی و بر اساس منابع ایتالیایی در ۱۵۹۷ میلادی نوشت. این درام یکی از شاهکارهای ادبیات جهان و از غم‌انگیزترین تراژدی‌ها است. «علی‌اصغر حکمت» به شباهت این تراژدیِ انگلیسی با منظومهٔ «لیلی و مجنون» اثر نظامی پی برده و این ۲ را با هم تطبیق داده است؛ همچنین سیر این داستان عاشقانه را در ادبیات زبان فارسی و ممالک مشرق‌زمین بررسی کرده است.

خواندن کتاب رومئو و ژولیت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی کلاسیک انگلستان و قالب تراژدی (نمایشنامه) پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ویلیام شکسپیر

ویلیام شکسپیر (۱۵۶۴ - ۱۶۱۶) شاعر و نمایشنامه‌نویس انگلیسی است که بسیاری او را بزرگ‌ترین نمایشنامه‌نویس تاریخ و بسیاری نیز او را بزرگ‌ترین نویسندهٔ انگلیسی‌زبان تاریخ می‌دانند. ویلیام فرزند «جان شکسپیر» و «ماری اردن» بود. پدرش یکی از مرفهین افراد شهر بود و مادرش نیز دختر زارع دولت‌مردی بود، اما روزگار به کام ویلیام خوش نماند و در سال ۱۵۸۷ پدرش ورشکسته شد. ویلیام تحصیلات ابتدایی و مقدماتی از زبان لاتین را در دبیرستانی در استنفورد گذراند، اما در ۱۳سالگی به‌دلیل تنگدستی پدر، مدرسه را رها کرد. او ۵ سال بعد با «آنا هاتاوی» ازدواج کرد که ۸ سال بزرگ‌تر از خودش بود و نتیجهٔ این ازدواج یک فرزند دختر و ۲ پسر بود.

در سال ۱۵۸۵ ویلیام، استنفورد را ترک کرد و به لندن رفت و آنجا در تماشاخانه‌ای مشغول به کار شد. او به بازیگری پرداخت و در نهایت همان‌جا شروع به نمایشنامه‌نویسی کرد که به‌دلیل هوش و قریحهٔ فطری مورداستقبال بسیاری واقع شد. اشتغال به نمایشنامه‌نویسی و فعالیت در هنر تئاتر برای او موقعیت‌های فراوانی به بار آورد و از این طریق ثروت بسیاری کسب کرد. آثار مکتوب او به ۳ دستهٔ تراژدی، کمدی و تاریخی تقسیم شده‌اند. از مهم‌ترین آثار شکسپیر می‌توان به تراژدی‌های «اتللو»، «مکبث»، «هملت»، «شاه لیر»، «رومئو و ژولیت» (تراژدی)، «رؤیای شب نیمهٔ تابستان»، «شب دوازدهم» (کمدی)، «ژولیوس سزار» (تاریخی) اشاره کرد. او نمایشنامه‌های بسیاری نوشته است.

ویلیام شکسپیر در سال‌های پایانی عمرش در استرانفورد ساکن شد و به‌ندرت به لندن رفت؛ تا اینکه در سال ۱۶۱۶ درگذشت.

بخشی از کتاب رومئو و ژولیت

«(دیر لارنس راهب.)

(لارنس راهب و کنت پاریس وارد می‌شوند.)

لارنس راهب: به روز پنجشنبه آقا؟ مجالِ بس کوتاهی است!

پاریس: پدرم کپیولت را رای چنین است،

و من آنچنان گول نیستم که شتاب او را بکاهم.

لارنس راهب: شما می‌گویید که نیّت بانو را نمی‌دانید؟

شیوه‌ای ناساز است، مَنَش دوست نمی‌دارم.

پاریس: او فزون زاندازه در مرگ تیبالت می‌گرید،

زین روی من از عشق چندان نگفته‌ام،

آخر الههٔ عشق در سرای اشک‌ها نمی‌خندد.

اینک آقا، پدر وی این وضع را که او اندوه خویش را

بس به اطناب کشانَد، خطرناک می‌شمرد.

و به عقل خویش در ازدواج ما شتاب می‌ورزد،

تا مانع طغیان اشک‌های وی گردد؛

آنچه او در خلوت خویش بسیار بدان می‌اندیشد

بو که با مرافقت از آن کناره بگیرد.

اینک شما دلیل این شتاب را دانستید.

لارنس راهب: (زیرلب) ای کاش نمی‌دانستم از چه رو باید که کندی پذیرد!

(با صدای بلند) بنگرید آقا، آنک بانوست که به سوی دیر من می‌آید.

(ژولیت وارد می‌شود.)

پاریس: از دیدارتان شادانم، بانو و همسرم.

ژولیت: این زمانی شاید، آقا، که من همسر شما باشم.

پاریس: به روز پنجشنبهٔ آتی،

این «شاید» می‌باید به «بودن» بدل شود، محبوبم.

ژولیت: آنچه مقدّر است همان خواهد شد.

لارنس راهب: این سخنی راستین است.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۳۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۱۵ صفحه

حجم

۱۳۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۱۵ صفحه

قیمت:
۱۰۷,۵۰۰
۸۶,۰۰۰
۲۰%
تومان