کتاب ایکیگای
معرفی کتاب ایکیگای
کتاب ایکیگای نوشتهٔ هکتور گارسیا و فرانچسک میرالس و ترجمهٔ گلی نژادی است و نشر ثالث آن را منتشر کرده است. راز ژاپنیها برای داشتن عمر طولانی و زندگی شاد در این کتاب آمده است.
درباره کتاب ایکیگای
معنای زندگی ما چیست؟
آیا یگانه هدف طولانیتر شدن زندگی است یا اینکه باید به اهداف بیشتری فکر کنیم؟
چرا برخی افراد از اهدافشان در زندگی آگاهاند اما برخی دیگر افسرده و سرگرداناند؟
در طول مکالماتمان چند دفعه کلمهٔ شگفتانگیز ایکیگای را به کار بردیم. ایکیگای مفهومی ژاپنی به این معناست که شادی همواره در مشغول بودن است مانند معنادرمانی اما یک گام جلوتر از آن. به نظر میرسد که یکی از دلایل طول عمر ژاپنیها، به ویژه ساکنین اُکیناوا، نیز همین است. در این جزیره از هر صد هزار نفر، دو هزار و چهارصد و پنجاه و پنج نفر بیشتر از صد سال عمر میکنند که این آمار بسیار بالاتر از میانگین جهانی است. پژوهشگرانی که روی دلایل عمر طولانی این مردم نسبت به دیگر نقاط دنیا کار میکنند به این نتیجه رسیدهاند که مهمترین عامل این امر علاوه بر رژیم غذایی مناسب، سبک زندگی سادهٔ بیرون خانه، چای سبز، آبوهوای نیمهحارّهای (میانگین هوای آن مانند هوای هاوایی) است؛ همان مفهوم ایکیگای که در زندگی ساکنان اُکیناوا جریان دارد.
آیا به دلیل ایکیگای است که تعداد افراد بالای صد سال در اُکیناوا بسیار بیشتر از نقاط دیگر دنیاست؟
چگونه این مفهوم انگیزهٔ فعال بودن و طول عمر را در مردمان القا میکند؟
راز زندگی شاد و طولانی چیست؟ «مفهوم شگفتانگیز ایکیگای.»
مفهوم ایکیگای دقیقاً چیست؟
چگونه میتوانیم به آن دست یابیم؟
هدف از نگارش این کتاب دانستن راز طول عمر صد سالههای ژاپنی و نشان دادن راههایی برای پیدا کردن ایکیگای است. چون کسانی که ایکیگای خود را کشف کنند همهچیز را برای سفر طولانی و شاد زندگی به دست خواهند آورد.
خواندن کتاب ایکیگای را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند راز زندگی شاد و سالم و طول عمر بیشتر را بدانند پیشنهاد میکنیم.
درباره نویسندگان
هکتور گارسیا متولد اسپانیا و مقیم ژاپن که بیش از یک دهه در ژاپن زندگی کرده است تاکنون چندین کتاب در بارهٔ فرهنگ ژاپن نوشته است.
دو تا از کتابهای او با عناوین یک فرد فوقالعاده در ژاپن و ایکیگای از پرفروشترین کتابهای سال بودهاند. او مهندس نرمافزار است و قبل از نقل مکان به ژاپن در شرکت سرن (CERN) سوئد مشغول به کار بوده است.
فرانچسک میرالس برندهٔ جایزه و نویسندهٔ چندین کتاب پرفروش دنیاست. کتابهای او اغلب در بارهٔ بهتر زندگیکردن است. او دو رمان نیز نوشته است عشق با حروف کوچک و وابی ـ سابی. میرالس به همراه هکتور گارسیا به اُکیناوایِ ژاپن سفر کرد و مورد استقبال مردم آنجا قرار گرفت. آنها در اُکیناوا، جایی که مردمانش از طولانیترین عمرها در دنیا برخوردارند با بیش از صد روستایی در بارهٔ عمر طولانی و شاد و نحوهٔ زندگیشان گفتوگو کردند.
بخشی از کتاب ایکیگای
«تصور کنید که در حال اسکی کردن روی یکی از پیستهای موردعلاقهتان هستید. ذرههای برف از دو طرفتان مانند شنهای سفید به هوا پرتاب میشوند؛ وضعیت عالی است.
تمام فکر و ذهنتان اسکی کردن است. دقیقاً میدانید که در هر لحظه چطور حرکت کنید. نه در گذشته سیر میکنید و نه در آینده؛ فقط در همان لحظهاید. برف، اسکی، بدن و هوش و حواستان همه را به صورت موجودی واحد حس میکنید. کاملاً غرق کارتان شدهاید؛ نه به چیز دیگری فکر میکنید و نه موضوعی حواستان را پرت میکند. ایگوتان (خودتان) محو میشود و شما بخشی از کارتان میشوید. این از همان نوع تجربههایی است که بروس لی با جملهٔ معروفش: «مثل آب باش، دوست من.» آن را توصیف کرده است.
همهٔ ما این تجربه را داشتهایم که چنان غرق کاری شویم و از آن لذت ببریم که زمان را از یاد ببریم. مشغول آشپزی میشویم، و پیش از آنکه بفهمیم، ساعتها گذشته است. بعدازظهری را با خواندن کتابی میگذرانیم و جهان پیرامون را فراموش میکنیم، تا زمانی که متوجه تاریکی هوا میشویم و یادمان میآید شام نخوردهایم. به موجسواری میرویم و نمیفهمیم چند ساعت را در آب گذراندهایم؛ تا اینکه روز بعد ماهیچههایمان درد میگیرد.
عکسش هم ممکن است اتفاق بیفتد. وقتی مجبوریم کاری را تا پایان انجام دهیم و میلی به انجامش نداریم، هر دقیقه همچون یک عمر به نظر میرسد و نگاهمان مدام به ساعت است. همانطور که به انیشتین میگوید: «دستت را یک دقیقه روی اجاق داغ بگذار، به نظر یک ساعت میرسد. یک ساعت کنار دختری زیبا بنشین، انگار یک دقیقه گذشته است. نسبیت این است.»
جالب این است که ممکن است فردی دیگر از همین کاری که ما میخواهیم در زودترین زمان ممکن آن را تمام کنیم واقعاً لذت ببرد.
چگونه میشود که در حین انجام کاری آنچنان لذت ببریم و غرق آن شویم که تمام نگرانیهایمان را از یاد ببریم؟ چه وقت خوشحالتر از همیشه هستیم؟ پاسخ به این سؤالات میتوانند به ما کمک کنند تا ایکیگای خود را کشف کنیم.
قدرت فلو
ایدهٔ اصلی تحقیقات روانشناسی به نام میهالی چیکسنتمیهالی همین سؤالات بود. او در بارهٔ غرق شدن در کار تحقیق کرد. چیکسنتمیهالی این حالت را «فلو» نامید. و اینگونه شرح داد که فلو لذت، شوق، خلاقیت و روندی است که ما هنگام غرق شدن در انجام کاری آن را حس میکنیم.
هیچ دستورالعمل جادویی برای یافتن شادی، یا برای زندگی بر اساس ایکیگای شما وجود ندارد؛ اما یک عنصر کلیدی توانایی رسیدن به وضعیت فلو، و رسیدن به این حالت «تجربهٔ مطلوب» است.
برای رسیدن به تجربهٔ مطلوب باید به جای اینکه درگیر کارهایی شویم که فقط لذت لحظهای دارند مثل پرخوری، سوء مصرف مواد مخدر و الکل، یا خفه کردن خودمان با شکلات جلوی تلویزیون، زمان انجام کارهایی را افزایش دهیم که ما را به وضعیت فلو میبرند.
همانطور که چیکسنتمیهالی در کتابش به نام فلو: تجربهٔ اوج تأکید میکند، حالت فلو «وضعیتی است که در آن افراد چنان درگیر انجام یک فعالیت میشوند که هیچچیز دیگری مهم به نظر نمیرسد. این تجربه چنان لذتبخش است که افراد حاضرند حتی با صرف هزینهٔ زیاد به آن برسند.»
رسیدن به وضعیت فلو فقط مختص متخصصان خلاق که از تمرکز بالا برخوردارند، نیست. بسیاری از ورزشکاران، شطرنجبازان و مهندسان هم بیشتر زمان خود را صرف کارهایی میکنند که آنها را به چنین وضعیتی برساند.
بر اساس تحقیقات چیکسنتمیهالی، یک شطرنجباز وضعیت فلو را به همان صورتی تجربه میکند که یک ریاضیدان هنگام کار روی یک فرمول، یا جراحی که مشغول یک عمل جراحی است. چیکسنتمیهالی که پروفسور روانشناسی است، دادههایی از افرادی در سراسر دنیا را تحلیل کرد و کشف کرد که وضعیت فلو در تمام سنین و فرهنگها یکسان است. چه در نیویورک و چه در اُکیناوا، ما یکسان به وضعیت فلو دست پیدا میکنیم.
اما در این وضعیت چه اتفاقی برای ذهنمان میافتد؟ وقتی ما در حالت فلو هستیم، چنان غرق کار میشویم که هیچ چیز حواسمان را پرت نمیکند. ذهن ما هماهنگ با کاری است که انجام میدهیم. برعکس این اتفاق زمانی رخ میدهد که میکوشیم کاری را انجام دهیم، در حالیکه ذهنمان مشغول چیزهای دیگر است.
اگر همیشه حین انجام کاری که به نظرتان مهم است تمرکزتان را از دست میدهید، راهکارهایی وجود دارد که میتوانید برای افزایش احتمال رسیدن به حالت فلو آنها را به کار ببندید.»
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
نظرات کاربران
باچیزی که فکر می کردم خیلی تفاوت داشت و تقریبا هیچ اطلاعاتی بهم اضافه نکرد، بیشتر شبیه یک مقاله هزاربار کپی شده روزنامه های درجه سه است. بخشی از کتاب جملات کوتاهِ انسان هایی است که بالای صد سال عمر
کتاب خوبیه برای آنهایی که به فرهنگ ژاپنی علاقه دارند . توصیف این کتاب از مسیری که زندگی برای ما تعیین کرده ، یجورایی جالبه. این کتاب از اون دسته کتاب هایی هستش که با هر سلیقهای همخونی شاید نداشته
دلیل محبوبیت بیش از حد این کتاب رو نمیفهمم. این کتاب رو چاپیشو خوندم و باید بگم پشیمونم. دنبال راه و روشی برای تغییر یک سری عادتهای بد زندگی توش میگشتم. ولی کتاب حول چند اطلاعات محدود و نه چندان
این کتاب درمورد زندگی کردن در ژاپن وراه های درست برای زندگی و زندگی طولانی بود.