کتاب ذهن روسی در نظام شوروی
معرفی کتاب ذهن روسی در نظام شوروی
کتاب الکترونیکی «ذهن روسی در نظام شوروی» نوشتهٔ آیزایا برلین با ترجمهٔ رضا رضایی در نشر ماهی چاپ شده است. ذهن روسی در نظام شوروی مجموعهای از مقالات، گزارش و گفتوگوهایی است که آیزایا برلین دربارهٔ فرهنگ روسیه در دورهٔ کمونیسم و پس از آن تهیه کرده است.
درباره کتاب ذهن روسی در نظام شوروی
این کتاب، مانند بسیاری از کارهای دیگر که چاپ مؤسسهٔ بروکینگز هستند، محصول همکاری گروهی است. در کتاب از هنر و اندیشه و فرهنگ و سیاست در روسیهٔ دورهٔ شوروی بحث شده است، و آیزایا برلین در زمانهای مختلفی (از سال ۱۹۴۵ گرفته تا سال ۱۹۹۰) دربارهٔ جنبه یا جنبههایی از زندگی فکری و سیاسی روسیه سخن گفته است. این مجموعه شامل مقالههایی است که قبلا هرگز منتشر نشدهاند و همچنین شامل آثاری است که بهدلیل اینکه برای محافظت از بستگان ساکن روسیهاش با نام مستعار منتشر شدهاند، چندان شناختهشده نیستند. مطالب این کتاب در سمیناری در آکسفورد در سال ۲۰۰۳، تحت نظارت موسسهٔ بروکینگز برگزار شد. هنری هاردی، سردبیر برلین، مقالات را برای انتشار جمعی آماده کرده بود. در پیشگفتار خود، استروب تالبوت، متخصص اتحاد جماهیر شوروی، مقالات را با سایر کارهای برلین مرتبط میکند.
برلین در نوشتههای مختلف خود اوضاع هنر و ادبیات در دوران استبداد استالین را بهروشنی تشریح میکند و دیدگاههای مارکسیستی در هنر و ادبیات را به نقد میکشد. ذهن روسی در نظام شوروی در جوامع ادبی یکی از مهمترین و درعینحال مستندترین آثار در شناخت ادبیات و هنر معاصر روسیه بهشمار میرود.
برلین تا زمان حیات خود این نوشتهها را منتشر نکرد، تا اینکه ۶ سال بعد از مرگش هنری هاردی آن را تدوین و منتشر کرد. برلین علاوهبراینکه دوران کودکیاش را در ریگا و پطروگراد گذراند، در دوران جنگ جهانی دوم نیز در ۱۹۴۵ به شوروی سفر کرد و در آنجا با روشنفکران و ادیبانی همچون آنا آخماتووا و باریس پاسترناک دیدار و گفتوگو کرد. حاصل این سفر چند تکنگاری دربارهٔ پاسترناک، آخماتووا و وضع فرهنگ شوروی استالینیستی است که با چند مقالهٔ دیگر در این کتاب جمعآوری و منتشر شده است.
کتاب ذهن روسی در نظام شوروی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به علوم سیاسی و مطالعه دربارهٔ نظام شوروی پیشنهاد می شود.
بخشی از کتاب ذهن روسی در نظام شوروی
«دولت کاملا کنترل میکرد. تنها دورهٔ آزادی در تاریخ جدید روسیه، که هیچ نوع سانسوری در کار نبود، دورهٔ فوریه تا اکتبر ۱۹۱۷ بود. در سال ۱۹۳۴، رژیم بلشویکی روشهای قدیمی را سفت وسختتر اعمال کرد و چندین مرحله برای نظارت در پیش گرفت ــ ابتدا با اتحادیهٔ نویسندگان، سپس کمیسر منصوب دولت، و سرانجام کمیتهٔ مرکزی حزب کمونیست. حزب «خطمشی» ادبی را تعیین کرد: ابتدا پرولِتکولت که کار جمعی روی تمهای شوروی به دست گروههایی از نویسندگان پرولتری را ایجاب میکرد، سپس ستایش از قهرمانان شوروی یا پیش از شوروی. با این حال، تا قبل از سال ۱۹۳۷، هنرمندان محبوب و اصیل همیشه هم تسلیم دولتِ قدرقدرت نمیشدند. گاهی اگر آماده میبودند که به قدر کافی ریسک کنند، شاید از عهده برمیآمدند و مقامات را به ارزش این یا آن نگرش غیرارتدوکس متقاعد میکردند (مانند کاری که بولگاکوفِ درامپرداز کرد)؛ اصلا گاهی نگرشهای غیرارتدوکس مجال بروز پیدا میکردند و در برهههای دشوار حتی چاشنی خوبی برای تلطیف زندگی روزمره و یکنواخت عادی به شمار میآمدند، البته به شرط اینکه مغایر اعتقاد رسمی نمیبودند (مانند طنزهای اولیهٔ تینیانوف، کاتایف، و مهمتر از همه زوشچِنکو، که خندهآور اما تلخ مینوشتند). با اینکه همیشه اجازه نمیدادند، و اگر هم اجازه میدادند اجازهٔ زیادهروی نمیدادند، باز امکان اجازهگرفتن وجود داشت، و نویسندگان مختلف مجبور میشدند قوهٔ ابتکار خود را به کار بیندازند و استعداد و قریحهٔ خود را محک بزنند تا ایدههای غیررسمی را به نحوی بیان کنند که نه چارچوبهای ارتدوکسی را بشکنند و نه خطر محکومیت و مجازات را به جان بخرند.
بعد از قدرتگرفتن استالین و استقرار ارتدوکسی جدید، باز تا مدتی این وضع ادامه داشت. گورکی در سال ۱۹۳۵ از دنیا رفت. تا موقعی که او زنده بود، بعضی از نویسندگان ممتاز و مطرح تا حدودی به اتکای جایگاه مهم و حیثیت و اعتبار او از سختگیری و پیگرد در امان میماندند. گورکی آگاهانه نقش «وجدان مردم روس» را ایفا میکرد و سنت لوناچارسکی (و حتی تروتسکی) را در حمایتکردن از هنرمندان آیندهدار در برابر اهرمهای خشک دیوانسالاری رسمی ادامه میداد. در حوزهٔ مارکسیسم رسمی، «ماتریالیسم دیالکتیکی» مسامحهناپذیر و محدودی حاکم بود. اما این آموزهای بود که بحث و مناقشهٔ داخلی دربارهٔ آن مجاز شمرده میشد ــ مثلا میان طرفداران بوخارین و طرفداران ریازانوف یا دبورین که ملانقطیتر بودند، یا میان نحلههای گوناگون ماتریالیسم فلسفی، یا میان «منشویکمآبان» که لنین را شاگرد بلافصل پلخانوف میدانستند و کسانی که بر تفاوتهای لنین با پلخانوف انگشت میگذاشتند.»
حجم
۳۳۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه
حجم
۳۳۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه
نظرات کاربران
با سلام. لطفا این کتاب را در طرح بی نهایت قرار دهید. با تشکر