کتاب جسد
معرفی کتاب جسد
کتاب جسد نوشتهٔ مری روچ و ترجمهٔ رضا اسکندری آذر است. نشر نون این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی سرگذشت عجیب کالبد بیجان آدمیزاد است.
درباره کتاب جسد
کتاب جسد دربارۀ دستاوردهای شاخصی است که اجساد حین مردگی ایجاد کردند. افرادی هستند که در زمان زندهبودنشان دستاوردهایشان برای بشریت بهدست فراموشی سپرده شد، اما روی صفحات کتابها و نشریات جاودانه شدند. نویسنده در ابتدای این کتاب گفتنه است که روی دیوار خانهاش تقویمی هست از موزۀ موتِر متعلق به دانشکدۀ پزشکی فیلادلفیا. عکس مربوط به ماه اکتبر مربوط به قسمتی از پوست انسان است که جای پیکان و پارگی روی آن به چشم میخورد. این تکهپوست را جراحها استفاده میکردند تا ببینند برش را باید عرضی بزنند یا طولی. از نظر مری روچ اینکه آدم آخروعاقبت کارش به نمایشگاه موزۀ موتِر بکشد یا اسکلتش از کلاس درس دانشکدۀ پزشکی سر دربیاورد درست مثل این است که بعد از رفتن به آن دنیا برای ساختن و نصب نیمکتی توی پارک اعانه بدهید: کلاً کار خوبی است، کمی به جاودانگی آدم کمک میکند. این کتاب دربارۀ کارهای عجیب، اغلب تکاندهنده و همیشه کنجکاویبرانگیزی است که اجساد انجام دادهاند. این کتاب دربارۀ مرگ نیست. مرگ پدیدۀ ناراحتکننده و ژرفی است. اینکه عزیزتان را از دست بدهید، یا بدتر، همان عزیزی باشید که از دست رفته اصلاً چیز بامزهای نیست. این کتاب دربارۀ کسانی است که قبلاً مردهاند و تمام شدهاند و رفتهاند پی کارشان؛ دربارۀ مردگان گمنام است؛ مردگان پشتصحنه! اجسادی که نویسنده میگوید دیده است، اصلاً ناراحتکننده، دلریشکننده یا حالبههمزن نبودندهاند؛ اتفاقاً خیلی هم خوشاخلاق و خیرخواه بودهاند! گاه غمگین و هرازگاهی سرگرمکننده، برخی زیبا بودند و برخی هیولا. نویسنده میگوید که برخی از آن مُردهها زیرشلواری پایشان بود و برخی عریان بودند؛ برخی کامل بودند و برخی تکهتکه.
خواندن کتاب جسد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران مطالعه پیرامون دستاوردهایی که مُردهها موجب آنها شدهاند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب جسد
«سرهنگ لوییس لاگارده از رستۀ پزشکی ارتش ایالات متحده در ژانویۀ ۱۸۹۳ به مدت سه روز و در مارس همان سال به مدت چهار روز در برابر یک دشمن استثنایی سلاح به دست گرفت. این یک عملیات نظامی بیسابقه بود که نام لاگارده به خاطرش برای همیشه در یادها زنده ماند. اگرچه لاگارده در ارتش در مقام جراح خدمت میکرد، با نبرد با سلاح گرم بیگانه نبود. او در جریان حملۀ رودخانۀ پاودِر، به سال ۱۸۷۶، در برابر قبیلهای از سرخپوستها موسوم به سو رشادت زیادی از خود نشان داد. لاگارده فرماندهی حمله به سپاه رئیس قبیلۀ سرخپوستها ملقب به «چاقوی کُند» را به عهده داشت. میشود حدس زد رئیس لقبش را نه به واسطۀ تیزهوشی نظامی دریافت کرده بود و نه به خاطر کیفیت مراقبت از سازوبرگ جنگیاش.
لاگارده دستورهای عجیب و شوم را در ژوئیه ۱۸۹۲ از مافوقهایش دریافت کرد. در متن نامه آمده بود که او قرار است یک سلاح آزمایشی اسپرینگفیلدِ کالیبر ۳۰ دریافت کند. او باید با رسیدن زمستان این سلاح را برمیداشت و با سلاح استاندارد اسپرینگفیلدِ کالیبر ۴۵ خودش به زرادخانۀ فرانکفوردِ پنسیلوانیا گزارش میداد. قرار بود این سلاحها روی افراد غیرمسلح و عریان آزمایش شوند. البته خصوصیت بارز این افراد غیرمسلح یا عریان بودنشان نبود. بارزترین ویژگیشان این بود که همگی مرده بودند. آنها به دلایل طبیعی مرده و از محلی که هرگز فاش نشد جمعآوری شده بودند تا در جایگاه سوژههای آزمایش واحد تسلیحات ارتش ایفای نقش کنند. قرار بود اجساد از قلابهایی از سقف میدان تیر سرپوشیده آویزان شوند، با دهها خرج مختلف (برای شبیهسازی فواصل شلیک مختلف) در دهها نقطۀ مختلف مورد اصابت گلوله قرار بگیرند و بعد کالبدشکافی شوند. مأموریت لاگارده مقایسۀ آثار فیزیولوژیک این دو سلاح مختلف روی استخوانها و اندامهای داخلی بدن انسان بود.»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
نظرات کاربران
ابتدا در مورد اتفاقاتی که بعد از مرگ برای جسم رخ میده صحبت میکنه. در ادامه هم کاربردهایی که اجساد در علوم مختلف دارند و داشتند رو میگه. کلا اطلاعات جالب و عجیبی میده که شاید خیلیامون ازش خبر نداشته
این کتاب کلی اطلاعات علمی به شما میده و بسیار دوستانه و روان نوشته شده اما در عین حال حیرت انگیز و کمی ترسناک هم هست . بخوانید و لذت ببرید
این کتای عالیه..کلی مطالب جالب و جدید یاد میگیرید و در عین حال به خاطر وجود یه طنز خیلی قشنگ کلی لذت میبرید و قطعا بعد هر فصل کلی به فکر فرو خواهید رفت