کتاب جامعه آرمانی، جامعه بحرانی
معرفی کتاب جامعه آرمانی، جامعه بحرانی
کتاب الکترونیکی «جامعه آرمانی، جامعه بحرانی» مجموعه مقالاتی است درباره مسائل و آسیبهای اجتماعی ایران که در بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه به چاپ رسیده است.
درباره کتاب جامعه آرمانی، جامعه بحرانی
عناوین مقالاتی که در کتاب جامعهٔ آرمانی، جامعهٔ بحرانی گردآوری شده است و اسامی نویسندگان این مقالات عبارتاند از:
توسعۀ جماعت محور: محمد فاضلی سلامت / معنویت و سالمت معنوی: دکتر سپیده امیدواری / تأملی در نسبت بین سلامت و معنویت: اردشیر منصوری / مداخلات معنوی در تأمین سلامت روانی - اجتماعی جامعه: دکتر جعفر بولاهری / سلامت شخصی و سازمانی و نسبت: حسن محدثی گیلوایی / اسکان غیررسمی و سیاستهای اجتماعی: حسین ایمانی جاجرمی / حاشیهنشینی و اسکان غیررسمی: میرطاهر موسوی / تجربهٔ طرحهای توانمندسازی سکونتگاهها: اسماعیل شیعه / سیاستهای اجتماعی و مسئلهٔ طرد اجتماعی: دکتر غلامرضا غفاری / اسکان غیررسمی و سیاستهای اجتماعی: فیروزه صابر / اسیدپاشی؛ ماهیت، پیامدها و راهکارها: دکتر سپیده امیدواری / اسیدپاشی؛ محصول جامعهٔ جنسیشده: دکتر سعیدمعیدفر / زنان و شهر: دکتر محمود شهابی / حمایت از بزهدیدگان اسیدپاشی: دکتر فرجیها
کتاب جامعه آرمانی، جامعه بحرانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به جامعهشناسی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب جامعه آرمانی، جامعه بحرانی
«محور جماعتگرایی، خلق تعلقات کوچک و اهداف ملموس و قابل دسترسی است. اما مهمترین مسئله در جماعتگرایی، خلق جماعتهایی بر محور یک ارزش یا هدف مشترک است. بنابراین، نباید فکر کنیم که جماعتها در جامعه آماده و مفروض هستند، بلکه باید خودمان آنها را خلق کنیم. جماعت درواقع، نوعی پتانسیل است که باید آن را تعریف و جهتمند کنیم.
ــ بحران مدلهای کلان توسعه فقدان اثربخشی ملموس است. درواقع، اگر بخواهیم کارهای بزرگ و گسترده انجام دهیم، معمولاً در نهایت چیزی جز بحران دستاوردها نخواهیم داشت. ولی به کمک جماعتگرایی میتوانیم بحران دستاوردها را حل کنیم. جوهرهٔ جماعتمحوری این است که عنصر انسجام را حول یک هدف مشترک و با یک هویت تعریف کنیم. این هویت در یک جا خاصگرا است، یعنی به موضوعی خاص و محدود میپردازد، و در جایی دیگر عامگراست، یعنی عموم افراد را صرف نظر از ویژگیهای فردی آنها دربرمیگیرد. بنابراین، پرسش نخست در جماعتمحوری این است که چگونه افراد را حول یک ایدهٔ مشخص بسیج کنیم. هویت مشترک در گروهها و جوامع بیشتر اوقات وجود ندارد. علوم اجتماعی باید خلق آن هویت مشترک را هدف ویژهٔ خود قرار دهد.
ــ ما سالها و دههها تلاش کردیم با سدسازی و صرف بودجههای بسیار هنگفت برای آن، بازدهی آب و تولید کشاورزی را افزایش دهیم، اما به این هدف نرسیدیم و در این مسیر موفق نبودیم. ولی شاید اگر کار خود را بر اهداف کوچکتر متمرکز میکردیم، موفقتر بودیم. برای نمونه، من در یک تحقیق کیفی توسعهای که در خوزستان انجام دادم، فهمیدم که ۷۵ درصد کشاورزان آن منطقه بیسواد هستند. حالا اگر سواد این کشاورزان را بالاتر ببریم، به آنها آموزش دهیم، و شرکتشان را در برنامههای مشارکتی کشاورزی ارتقا دهیم، آیا دور از انتظار است که بهرهوری آنها در کشاورزی رشد کند؟ باید در این حوزه، به جای دنبال کردن برنامههای کلان، بر برنامههای محدود و قابل اجرا مانند آموزش به کشاورزان متمرکز شویم.
ــ جماعتمحوری ایدهٔ افرادی است که توهم سختافزار و برنامههای کلان ندارند. اما نمیتواند همهٔ مشکلات را هم به آسانی حل کند. اگر میخواهیم تورم را کنترل کنیم، باید متغیرهای اقتصادی را مدیریت کنیم. اگر میخواهیم مسائل خارجی را حل و فصل کنیم، باید به برخی موضوعات کلان سیاست خارجی هم بپردازیم. جماعتمحوری نافی برنامههای کلان توسعه نیست، ولی اگر تصور میکنید که صرفاً با دستکاری چند متغیر بزرگ، مشکلات حل خواهد شد اشتباه میکنید. جماعتمحوری حاصل یک کشف بزرگ است، کشف اینکه بسیار نمیدانیم و بسیار نمیتوانیم.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۷۰ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۷۰ صفحه