
کتاب دختر سروان
معرفی کتاب دختر سروان
کتاب دختر سروان با عنوان اصلی Капитанская дочка و عنوان انگلیسی The Captain's daughter نوشتهٔ «آلکساندر پوشکین» و ترجمهٔ «حمیدرضا آتشبرآب» توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شده است. چاپ دوم این رمان در سال ۱۴۰۳ روانهٔ بازار کتاب ایران شده است. این رمان تاریخی، یکی از نخستین آثار نثر تاریخی روسیه و مشهورترینِ آنها و نیز نخستین رمان تاریخی روسی به شمار میرود. داستان «دختر سروان» روایتگر ماجراهای جوانی نجیبزاده در بستر شورش دهقانی «یمیلیان پوگاچوف» در قرن ۱۸ میلادی است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دختر سروان اثر آلکساندر پوشکین
کتاب «دختر سروان» (با شناختنامهٔ کامل) رمانی تاریخی است که بهعنوان یکی از نخستین رمانهای تاریخی روسیه شناخته میشود. این کتاب که آن را شاهکار «آلکساندر پوشکین» دانستهاند، در سال ۱۸۳۶ میلادی منتشر شده و وقایع آن به شورش دهقانی به رهبری «یمیلیان پوگاچوف» در روسیهٔ قرن هجدهم بازمیگردد. داستان از زبان «پیوتر آندرییویچ گرینیوف»، افسر جوانی روایت شده است که بهطور ناخواسته درگیر وقایع شورش میشود. ساختار کتاب بر پایهٔ یادداشتهای این شخصیت بنا شده و نویسنده با بهرهگیری از عناصر فولکلور، تاریخ شفاهی و سنتهای روسی، تصویری زنده از جامعه و فرهنگ آن دوران ارائه داده است. این رمان نهتنها بهعنوان یک روایت تاریخی، بلکه بهعنوان اثری چندسبکی که عناصر کلاسیسیسم، رمانتیسیسم و رئالیسم را در هم آمیخته، جایگاه ویژهای در ادبیات روسیه داشته است.
افزونبر متن اصلی، این نسخه با شناختنامهای کامل همراه است که مقالات و یادداشتهایی از منتقدان و نویسندگان بزرگ روس دربارهٔ آلکساندر پوشکین و این رمان را در بر میگیرد و به خواننده امکان میدهد با زمینههای تاریخی، ادبی و فرهنگی اثر آشنا شود. کتاب حاضر از متن انگلیسی با عنوان ««The captain's daughther به پارسی برگردانده شده است. «حمیدرضا آتشبرآب»، مترجم کتاب «دختر سروان» این اثر را یکی از نخستین آثار نثر تاریخی روسیه، مشهورترینِ آنها و نخستین رمان تاریخی روسی میداند. این اثر بر ادیبان نسلهای بعد مانند گوگول، تورگنیف، چخوف، گورکی و نابوکوف تأثیر گذاشت.
گفته شده است که «دختر سروان» در قالب هیچ سبک ادبی خاصی محدود نمیشود؛ چراکه عناصری از کلاسیسیسم، رمانتیسیسم و رئالیسم را همزمان در خود دارد و نمیتوان مرز روشنی برای آن تعیین کرد. از سوی دیگر، برخلاف تصور رایج از رمان تاریخی، این اثر بهطور کامل رئالیستی نیست؛ زیرا در بخشهایی رنگوبوی حکایت دارد و هم به سنت روایت شفاهی روسی (سْکاز) شباهت مییابد و هم یادآور آثار «والتر اسکات» است. داستان در قالب روایتی رمانتیک - رئالیستی و سرشار از جزئیات زندگی روزمره، از زبان افسر جوان بازگو میشود. در این کتاب، پس از رمان کوتاه «دختر سروان» با مطالبی روبهرو میشوید مانند «خطابهٔ پوشکین» به قلم فئودار داستایفسکی، «پوشکین و آثار پوشکین» به قلم دمیتری میرسکی، «دختر سروان از نگاه منتقدان ادبی» و اشاره به «ترجمههای مشهور دختر سروان».
خلاصه داستان دختر سروان
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان «دختر سروان» با روایت زندگی «پیوتر آندرییویچ گرینیوف»، جوانی از خانوادهای نجیبزاده آغاز میشود که برای خدمت نظامی به قلعهای دورافتاده در جنوب روسیه اعزام میشود. او در مسیر سفر با راهنمایی ناشناس روبهرو میشود که بعدها نقش مهمی در سرنوشتش ایفا میکند. ورود گرینیوف به قلعه، آشنایی با شخصیتهایی چون گروهبان و دخترش «ماریا» (دختر سروان) و روابط انسانی و عاطفی میان آنها، بستر اصلی روایت را شکل میدهد. در میانهٔ داستان، شورش دهقانی به رهبری «پوگاچوف» سراسر منطقه را درمینوردد و گرینیوف ناخواسته درگیر این وقایع میشود. او در مواجهه با پوگاچوف، با صداقت و وفاداری رفتار میکند و همین ویژگیها سرنوشتش را دگرگون میسازد. رابطهٔ انسانی میان گرینیوف و پوگاچوف و همچنین پیوند عاطفی میان گرینیوف و ماریا، در بستر آشوب و ناامنی، بهگونهای روایت میشود که مرزهای خیر و شر، وفاداری و خیانت و شرافت و مصلحت را به چالش میکشد. داستان با فرازونشیبهای اخلاقی و انسانی پیش میرود و گرینیوف در بزنگاههای حساس، ناچار به انتخابهایی میشود که نهتنها سرنوشت خود، بلکه سرنوشت نزدیکان او را نیز رقم میزند. پایان داستان، سرنوشت شخصیتها را بهگونهای باز میگذارد که خواننده را به تأمل دربارهٔ حقیقت، شرافت و معنای وفاداری و عشق در شرایط بحرانی و تاریخی دعوت میکند.
چرا باید کتاب دختر سروان را بخوانیم؟
«دختر سروان» با تلفیق روایت تاریخی و داستانی، تصویری زنده از جامعهٔ روسیه در قرن ۱۸ میلادی ارائه میدهد و بهواسطهٔ نگاه انسانی و اخلاقی «آلکساندر پوشکین» به شخصیتها و وقایع، فراتر از یک رمان تاریخی صرف قرار میگیرد. این کتاب نهتنها به بررسی شورش دهقانی و پیامدهای اجتماعی آن میپردازد، بلکه دغدغههایی چون شرافت، وفاداری، عشق و انتخابهای اخلاقی را در بستر بحران و آشوب به تصویر میکشد. شناختنامهٔ مفصل و مقالات انتقادی همراه کتاب، امکان درک عمیقتر زمینههای ادبی و تاریخی اثر را فراهم میکند و خواننده را با سیر تحول ادبیات روسیه و جایگاه نویسنده در آن آشنا میسازد. مطالعهٔ این رمان، فرصتی است برای آشنایی با یکی از مهمترین آثار ادبیات روسیه و تجربهٔ روایتی چندلایه که همزمان به تاریخ، فرهنگ و روان انسان میپردازد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای تاریخی، دوستداران ادبیات داستانی قرن ۱۹ روسیه، پژوهشگران فرهنگ و تاریخ روسیه و کسانی که بهدنبال روایتهایی دربارهٔ انتخابهای اخلاقی و انسانی در شرایط بحرانی هستند، مناسب است؛ همچنین دانشجویان و علاقهمندان به نقد ادبی و مطالعات تطبیقی میتوانند از شناختنامه و مقالات همراه کتاب بهرهمند شوند.
درباره آلکساندر پوشکین
«الکساندر سرگیویچ پوشکین» (Aleksandr Sergeevich Pushkin)، شاعر و نویسندهٔ برجستۀ روس در ۶ ژوئن ۱۷۹۹ در مسکو زاده شد و در ۱۰ فوریهٔ ۱۸۳۷ در سنپترزبورگ چشم از جهان فروبست. او از پیشگامان مکتب رمانتیسیسم و بنیانگذار ادبیات مدرن روسیه به شمار میرود. بسیاری او را بزرگترین شاعر زبان روسی میدانند. شاهکار مشهور او، رمان منظوم «یوگنی آنگین» طی هشت سال میان ۱۸۲۵ تا ۱۸۳۲ میلادی نگاشته شد. در نیمۀ قرن نوزدهم، آثار ارزشمندی همچون «دختر سروان»، «دوبروفسکی» و «بیبی پیک» را خلق کرد و همزمان منظومههای برجستهای مانند «سوارکار مفرغی» و «ترانههای اسلاو غربی» را سرود. به باور منتقدان، «سوارکار مفرغی» اوج آفرینشهای پوشکین در این ژانر و از درخشانترین آثار ادبیات روسیه است. دلبستگی او به فرهنگ عامه در قصهها و ترانههای عامیانۀ ماندگاری چون قصهٔ «خرس ماده» (۱۸۳۰)، «داماد» (۱۸۲۵) و قصهٔ «ماهیگیر و ماهی» (۱۸۳۳) نمایان است. انتشار منظومۀ «فوارهٔ باغچهسرای» در ۱۸۲۴ شهرتی گسترده برای پوشکین به همراه آورد. افزون بر این، مجموعههایی همچون «داستانهای بلکین» و «تراژدیهای کوچک» جایگاه ادبی او را بیش از پیش تثبیت کرد.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
نیکلای گوگول گفته است که «دختر سروان» شایسته است بهترین نمونۀ نثر روسی شناخته شود؛ چراکه در برابر آن، دیگر رمانها و داستانهای بلند روسیه همچون خوراکی شیرین اما دلآزار جلوه میکنند. به باور گوگول، سادگی و بیپیرایگی در این داستان چنان برجسته است که خودِ واقعیت در برابرش تصنعی و اغراقآمیز به نظر میرسد. فیودور داستایفسکی باور داشت هیچ نویسندۀ روسی، نه پیش از پوشکین و نه پس از او، هرگز چنین صادقانه و از ژرفای جان با خلق خویش درنیامیخته است. به گفتۀ او، سراسر «دختر سروان» معجزهای هنری است؛ چنانکه اگر نام «پوشکین» پای آن نبود، گویی باید میپنداشت ناظری ناشناس و شگفتانگیز وقایع را روایت کرده است. این داستان بهقدری ساده و بیتکلف است که در کمال هنرمندی، هنر در آن محو شده و به طبیعت بازمیگردد. به نظر داستایوفسکی با خواندن آثار پوشکین بهویژه کتاب حاضر، حقیقت را دربارۀ مردم روس میخوانیم. لئو تولستوی ترجیح شخصی خود را بین پوشکین شاعر و پوشکین نویسنده، به نثر پوشکین داده و بر سادهگویی و بیپیرایگی روایت او تأکید کرده است. به باور توستوی نمیتوان حتی یک کلمه از نوشتههای پوشکین را حذف یا چیزی به آن اضافه کرد.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
کتاب حاضر در سالهای مختلف توسط ناشران متفاوت منتشر شده است؛ برای نمونه میتوان به فهرست زیر اشاره کرد:
- ترجمهٔ «حسین نوروزی»، نشر روزبهان، ۱۳۵۷،
- ترجمهٔ «شیوا رویگریان»، نشر میلاد، ۱۳۶۳،
- ترجمهٔ «پرویز ناتل خانلری»، نشر امیرکبیر، ۱۳۷۹.
بخشی از کتاب دختر سروان
«وصالی اینچنین غیرمنتظره، با دختر نازنینی که تا همین امروز صبح سخت نگرانش بودم، برایم باورنکردنی بود و در نظرم میگذشت که همۀ آن اتفاقات رویایی موهوم بودهاست. ماریا ایواناونا بهفکر فرورفتهبود و گاهی به من نگاه میکرد و گاهی به جاده چشم میدوخت و انگار که هنوز نتوانستهبود وقایع را هضم کند و به خودش بیاید. هردو ساکت بودیم. قلبهامان بیاندازه خسته و رنجور شدهبود. درحدود دوساعت بعد، بیآنکه متوجه شدهباشیم، از اولین قلعه، که آن هم تحت فرماندهی پوگاچوف بود، سردرآوردیم. در آنجا اسبها را عوض کردیم. از سرعتی که کارگرها در بستن اسبها به خرج میدادند و تعجیل و خوشخدمتی قزاق ریشویی که پوگاچوف به فرماندهی منصوبش کردهبود، دانستم بهخاطر پرحرفی سورچی، من را از خواص و صاحبمنصبان پوگاچوف بهشمار میآورند.
به راهمان ادامه دادیم. هوا کمکم تاریک میشد. به شهرکی رسیدیم که بهقول فرماندۀ ریشو دستۀ بزرگی در آن مستقر بود و میرفت به نیروهای تزار قلّابی بپیوندد. قراولها جلو ما را گرفتند. پرسیدند:
ــ کی توی درشکهست؟
سورچی با صدای بلندی گفت:
ــ از نزدیکان تزاره، همراه خانمش.
یکدفعه سربازها با فحش و ناسزا محاصرهمان کردند. گروهبان سبیلویی گفت:
ــ بیا بیرون ای رفیق شیطان! تا برای تو و آن خانمت یک حمام داغی آماده کنیم!
از درشکه پیاده شدم و تقاضا کردم من را پیش سرکردهشان ببرند. سربازها وقتی یونیفرم افسریام را دیدند، ساکت شدند. گروهبان من را پیش سرگردشان برد. ساویلیچ لحظهای از من جدا نمیشد و هی با خودش میگفت:
ــ بیا، این هم عاقبت دوستی با آن تزار! از چاله درآمدیم، افتادیم به چاه... خدایا، پروردگارا! حالا چی به سر ما میآید؟
درشکه هم کمی عقبتر از ما میآمد. درحدود پنجدقیقه بعد به کلبۀ روشنی رسیدیم. گروهبان من را به نگهبانها سپرد و رفت تا ورودم را اعلام کند. بلافاصله برگشت و گفت که جناب سرگرد وقت ندارد من را بپذیرد و امر فرموده من را به زندان و خانم را نزد او ببرند. باخشم فریاد زدم:
ــ یعنی چی؟ مگر دیوانه شده؟»
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۴۴ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۴۴ صفحه