دانلود و خرید کتاب دو ولگرد جیمز جویس ترجمه مرضیه خسروی

معرفی کتاب دو ولگرد

«دو ولگرد» نوشته جیمز جویس(۱۹۴۱-۱۸۸۲)، نویسنده و شاعر ایرلندی است. این کتاب چهار داستان کوتاه از این نویسنده را دربردارد. در یکی از داستان‌های این کتاب به نام «پانسیون» می‌خوانیم: «خانم مونی دختر یک قصاب بود. او زنی بود که کاملا می‌توانست از عهده کارهای خودش بربیاید، زنی مصمم. او با سرکارگر پدر خود ازدواج کرد و نزدیک اسپرینگ گاردنز مغازه‌ی قصابی باز کرد. اما بعد از فوت پدر شوهرش، آقای مونی رو به تباهی رفت. او مست می‌کرد، پول مغازه را بر می‌داشت و مدام قرض بالا می‌آورد. تعهد گرفتن از او هم فایده چندانی نداشت، چون خودش هم مطمئن بود که چند روز بعد آن را خواهد شکست. او با مشاجره با زنش در حضور مشتری‌ها و خرید گوشت‌های بد، کسب و کار خود را از بین برد. یک شب با ساطور به زنش حمله کرد و زن مجبور شد شب را در خانه همسایه بگذراند. پس از آن جدا از یکدیگر زندگی می‌کردند. زن به نزد کشیشی رفت و حق جدایی به همراه حضانت فرزندان را از او گرفت. پس از آن زن دیگر به شوهرش نه پول می‌داد نه غذا و نه جای خواب و همین مرد را مجبور کرد که به جرگه کارکنان کلانتری بپیوندد. او مردی پست، کوچک قامت و مست با صورت و سبیل و ابروهایی سفید بود، و بالای چشمان کوچکش که رگ‌های صورتی و لوچ بودند، مداد می‌کشید؛ او تمام روز را در اتاق ضابط می‌نشست و منتظر می‌ماند تا او را به دنبال کاری بفرستند. خانم مونی که تمام پول باقی مانده از کسب و کار قصابی را برداشته و در خیابان هاردویک پانسیونی برپا کرده بود، زنی بزرگ جثه و با ابهت بود. پانسیونش جمعیتی متغیر داشت که عبارت بودند از توریست‌هایی از لیورپول و جزیره مان و گاهی هم هنرمندان نوازنده.»
معرفی نویسنده
عکس جیمز جویس
جیمز جویس

جیمز جویس در سوم‌ فوریه سال ۱۸۸۲ در دوبلین پایتخت کشور ایرلند زاده شد. استعداد جیمز از کودکی و دوران تحصیل بروز کرده و گواه این ادعا تسلط وی به سیزده زبان زنده دنیا بود به گونه‌ای که نوشته‌هایش را به زبان انگلیسی می‌نوشت ‌و منتشر می‌کرد. جیمز جویس تا قبل از ۲۰ سالگی شخصی مذهبی بود اما در گذر زمان از عقاید مذهبی فاصله گرفته و به سمت رسیدن به اهداف ادبی تلاش کرد. با گذر از سی سالگی بود که به علت مخالفت شدید با بی‌فرهنگی و‌ دون‌مایگی دوبلین همچنین تلاش برای رهایی دوبلین از استعمار بریتانیا بود که مجبور به ترک وطن شده و در شهر‌های زوریخ، پاریس و تریسته ساکن شد. علاقه‌ی شدید جویس به دوبلین شهر زادگاهش و تلاش برای بهبود آن در تمامی آثارش موج می‌زند‌‌ به گونه‌ای ‌که نام اولین مجموعه کتابش را دوبلینی‌ها نام نهاد. وی زمانی بیان کرده است که هر کتاب من کتابی درباره دوبلین است. دوبلین کمتر از سیصد هزار نفر جمعیت دارد ولی در آثار من جهان‌شهر است. او همچنین گفته است در مورد خودم من همیشه درباره دوبلین می‌نویسم.

Mohammad
۱۴۰۱/۰۹/۱۰

(۹-۱۰-[۲۱۸]) کتاب شامل چهار داستان کوتاهه که در اونها به مسائل روزمره، مسئله ی "شکست" در زندگی و روابط اجتماعی انسان ها پرداخته شده؛ داستان هاش ساده، قابل فهم و عاری از پیچیدگی های کلامیه.

mostapha
۱۳۹۵/۰۸/۰۲

جیمز جویس کبیر.... فوق العاده. ترجمه هم عالی... کاش منوچهر بدیعی ترجمه اولیسس رو چاپ میکرد...

کاوه
۱۳۹۵/۰۶/۱۸

چهار داستان کوتاه از نویسنده توانمند کتاب برجسته اولیس.داستانهای زیبایی هستند.داستان اول درباره دو ولگرده که سر تیغ زدن یه دختر جوون شرط بندی میکنن...

یحیی
۱۴۰۰/۰۱/۲۸

داستان های ساده با توصیفات جزئی جذاب که توانایی مجسم کردن صحنه ها به خواننده میدهد. خواندنش خالی از لطف نیست

zohreh
۱۴۰۰/۰۶/۲۵

۵۶. داستان‌های کوتاه جالبین

تجربه باعث بدبینی‌اش نسبت به دنیا شده بود. ‌اما هنوز کاملا ناامید نشده بود.
Mohammad
در دنیا هیچ شهری از لحاظ نشاط و تحرک و هیجان به پای پاریس نمی‌رسد.
پویا پانا
‌لنه‌هان پس از خوردن غذا حس بهتری داشت، کمتر از زندگی خسته بود، از لحاظ روحی هم کمتر خود را شکست خورده می‌دید. ‌هنوز هم می‌شد در گوشه دنجی بنشیند و زندگی را به خوشی بگذارند فقط کافی بود با دختر ساده لوحی که اندکی وضع مالی‌اش خوب باشد، مواجه شود.
پویا پانا
دوست داشتم می‌رفتم و به او نگاه می‌کردم اما شهامتش را نداشتم. ‌
zohreh
اگر کسی طالب سعادت است باید از دوبلین برود. ‌در دوبلین کاری از پیش نمی‌رفت.
پویا پانا
‌اگر او نمرده بود به اتاق تاریک و کوچک پشت مغازه می‌رفتم و می‌دیدم که در صندلی دسته دار خود کنار آتش نشسته و نزدیک است که در پالتویش خفه شود.
zohreh
همه چیز در پاریس حال خوبی دارد. ‌اعتقاد دارند که باید از زندگی لذت برد. ‌فکرش را نمی‌کنی حق با آن‌ها باشد اگر بخواهی مزه زندگی را واقعا بچشی باید به پاریس بروی
zohreh
برای ‌اولین بار در عمرش خود را از مردمی که از کنارشان می‌گذشت، مهمتر حس می‌کرد. ‌اولین بار بود که روحش نسبت به خفگی و بی روحی کوچه داپل طغیان می‌کرد. ‌
zohreh
گاه از این ترس خود، برای لذت بردن بهره می‌برد.
zohreh
‌اکنون هیچ خاطره‌ای از گذشته را به همراه نداشت؛ زیرا که ذهنش از شادی اکنون آکنده شده بود. ‌
zohreh
او تقریبا با خوشحالی و بی آن که اندوهی داشته باشد با حوصله منتظر ماند و خاطراتش رفته رفته جای خود را به امید و تصویرهایی از آینده دادند.
zohreh
"هیچ دوستی‌یی به‌مانند دوستی دوستان قدیمی نیست، تنها به یک دوست می‌توان اطمینان کرد و همه حرف‌ها را زد و کارها را انجام داد. ”
zohreh
‌تجربه باعث بدبینی‌اش نسبت به دنیا شده بود. ‌اما هنوز کاملا ناامید نشده بود. ‌
zohreh

حجم

۴۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۴۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان