دانلود و خرید کتاب چگونه دوستی کنیم مارکوس تولیوس سیسرون ترجمه علی سیاح

معرفی کتاب چگونه دوستی کنیم

کتاب چگونه دوستی کنیم نوشتهٔ مارکوس تولیوس سیسرون و ترجمهٔ علی سیاح است و نشر چشمه آن را منتشر کرده است. این کتابْ راهنمایی باستانی بر دوستی راستین است.

درباره کتاب چگونه دوستی کنیم

مارکوس تولیوس سیسرون در سال ۴۴ پ‌م در دههٔ ششم زندگی‌اش بود و با معیارهای رومی سال‌خورده به حساب می‌آمد. بیرون روم در مزرعه‌اش به سر می‌برد و دیکتاتوری ژولیوس سزار از قدرت سیاسی برکنارش کرده بود. برای آن‌که درد تبعید و فقدان دختر دلبند و تازه‌درگذشته‌اش را تسکین دهد، به نوشتن روی آورد. در طول چند ماه، خواندنی‌ترین و تأثیرگذارترین جستارهای عمرش را نوشت؛ موضوعات نوشته‌هایش گستره‌ای را در بر می‌گرفت از ماهیت ایزدان و نقش صحیح حکومت تا لذات پا به سن گذاشتن و راز شادکامی در زندگی. در میان این آثار، جستاری کوتاه دربارهٔ دوستی وجود داشت که به آتیکوس، بهترین دوستش تقدیم شده بود.

چگونه دوستی کنیم مسلّماً بهترین کتابی است که در باب این موضوع نوشته شده است. توصیهٔ صمیمانهٔ کتاب با چنان تأثیرگذاری و صداقتی همراه است که در کمتر اثری از دوران باستان می‌توان سراغ گرفت. برخی از رومی‌ها دوستی را عمدتاً در چارچوبی عملی می‌نگریستند، یعنی بسان رابطه‌ای میان انسان‌ها برای منفعت متقابل. سیسرو اهمیت این قبیل دوستی‌ها را انکار نمی‌کند، اما فراتر از فایده‌مندی می‌رود و نوع عمیق‌تری از دوستی را می‌ستاید. در این قِسم دوستی، دو انسان در یکدیگر خویشتنی دیگر را می‌یابند؛ خویشتنی که در انسانِ دیگر جویای فایده و سودمندی نیست.

بستر داستانی کتاب در واقع بحثی است که سال‌ها پیش‌تر یعنی در ۱۲۹ پ‌م میان سردار و خطیب سال‌خوردهٔ رومی به نام گایوس لائلیوس و دو داماد جوان‌ترش به نام‌های گایوس فانیوس و کوئنتوس موچوس اسکاوولا درمی‌گیرد. لائلیوس چند روز قبل بهترین دوستش اسکیپیو آفریکانوس را از دست داده و اکنون سوگوار او بود. آن دو مرد جوان از لائلیوس تقاضا می‌کنند که به آن‌ها بگوید او و اسکیپیو در طول با هم بودنشان دربارهٔ دوستی حقیقی چه درسی آموخته‌اند، تقاضایی که مرد مسن‌تر پس از چندبار مخالفت به آن گردن می‌نهد. به گفتهٔ سیسرو، اسکاوولا دهه‌ها بعد درسی را که آن روز آموخته بود در اختیار او گذاشت. سیسرو جوان آن زمان در محضر اسکاوولا که در آن هنگام دولتمردی ارشد و وکیلی برجسته بود، درس می‌آموخت. او سپس برای دوستش آتیکوس و تمام خوانندگان قرن‌های پس از خویش، سخنان لائلیوس را دربارهٔ ماهیت دوستی، که در حقیقت سخنان سیسرو است، ثبت می‌کند.

چگونه دوستی کنیم مملو از توصیه‌های جاودانه دربارهٔ دوستی است که بهترینشان عبارت است از:

۱. دوستی انواع گوناگونی دارد: سیسرو تصدیق می‌کند که در زندگیِ ما انسان‌های موجه فراوانی وجود دارند که با آن‌ها در ارتباطیم و ایشان را دوست خود می‌خوانیم، مثلاً همکاران، همسایگان یا آشنایان به هر طریق دیگری. اما او میان این دوستی‌های متداول و کاملاً سودمند و دوستان نادره‌ای که در سطح بسیار عمیق‌تری خودمان را به آن‌ها متعهد می‌دانیم، قایل به تمایز است. این دوستی‌های خاص ضرورتاً نادرند، زیرا مستلزم آن‌اند که زمان بسیار بیشتری صرفشان کنیم و از خودمان مایه بگذاریم. اما این‌ها همان دوستانی‌اند که زندگی‌مان را تغییر می‌دهند و ما نیز دگرگونشان می‌سازیم.

۲. تنها انسان‌های نیک می‌توانند دوستان حقیقی باشند: انسان‌هایی که دارای شخصیت اخلاقی ضعیف هستند؛ البته که می‌توانند دوستانی داشته باشند، اما این دوستی‌ها فقط بر پایهٔ منفعت است، آن هم به این دلیل ساده که دوستی حقیقی نیازمند اعتماد و خردمندی و خلق نیکوست. جباران و زورگویان می‌توانند از یکدیگر بهره ببرند، همان‌گونه که می‌توانند از انسان‌های نیک بهره ببرند، اما هرگز نمی‌توانند در زندگی دوستیِ واقعی را بیابند.

۳. دوست را باید با دقت انتخاب کرد: اگر دوستی که می‌یابیم همانی نباشد که تصور می‌کرده‌ایم، دوستی‌هامان ممکن است کاملاً ناخوشایند از کار درآیند و پایان دردناکی را انتظار بکشند. همین یک دلیل کافی است که در شکل دادن روابط دوستانهٔ خود باید با ظرافت عمل کنیم. پیش از آنکه از خودمان مایه بگذاریم، یعنی آن‌طور که دوستیِ حقیقی مستلزم آن است، باید وقت بگذاریم، آهسته پیش رویم و آن‌چه را در سویدای انسانی دیگر نهفته کشف کنیم.

۴. دوست از شما انسان بهتری می‌سازد: هیچ‌کس در تنهایی شکوفا نمی‌شود. در تنهایی راکد خواهیم ماند و نمی‌توانیم خود را چنان که هستیم ببینیم. دوست حقیقی شما را به چالش می‌کشد تا انسان بهتری شوید چراکه نیروی درونتان را درمی‌یابد.

۵. دوست تازه بیابید، اما دوستان گذشته را حفظ کنید: هیچ دوستی دل‌نشین‌تر از آن نیست که از آغاز با شما بوده است. اما خودتان را به رفقای دوران جوانی، یعنی آن‌هایی که دوستی‌تان بر مبنای علایقی بوده که دیگر مشترک نیست، محدود نکنید. همواره رو به دوستی‌های تازه از جمله با جوان‌ترها گشوده باشید. این نوع دوستی هم شما را غنی‌تر خواهد کرد و هم آن‌ها را.

کتاب موجز سیسرو در رابطه با دوستی تأثیر عظیمی بر نویسندگان دوران‌های بعد از او گذاشت، از سنت‌آگوستین تا شاعر ایتالیایی دانته و پس از او. همچنین یکی از نخستین کتاب‌هایی بود که به زبان انگلیسی ترجمه و منتشر شد و امروزه نیز به همان اندازه ارزشمند است. در عصر مدرن تکنولوژی و تمرکز بی‌امان بر خویشتن، که فکر دوستی‌های ژرف و پایا را به مخاطره می‌اندازد، سیسرو بیش از هر وقت دیگر حرفی برای گفتن دارد.

خواندن کتاب چگونه دوستی کنیم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به علاقه‌مندان به فلسفهٔ باستان و فلسفهٔ زندگی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب چگونه دوستی کنیم

«۱. کوئنتوس موچوس اسکاوولای کاهن عادت داشت مشتاقانه خاطرات پدرزنش گایوس لائلیوس را نقل کند و با طیب خاطر او را به کنیه‌اش، که «فرزانه» بود، صدا می‌زد. وقتی به کسوت مردانگی درآمدم، پدرم مرا نزد اسکاوولا آورد که تا آن‌جا که می‌توانستم و اجازه داشتم در محضر پیرمرد بمانم. مشتاق بودم تا از آرای نیک او بهره بگیرم، پس مخصوصاً بسیاری از مباحثات عالمانه و اظهارات موجز و سودمندش را به حافظه سپردم. پس از مرگ او به حلقهٔ عموزاده‌اش اسکاوولا پیوستم که کاهن اعظم بود و به‌جرئت می‌گویم در شرافت و توانایی بر هر مردی در روم برتری داشت. اما زمان دیگری از او سخن خواهم گفت. اکنون می‌خواهم به اسکاوولای کاهن بازگردم.

۲. گرچه بسیاری از گفته‌های او را به یاد دارم، یک گفت‌وگوی خاص را به‌وضوح به خاطر می‌آورم. آن روز نیز مانند اغلب اوقات بر نیمکت چوبی نیم‌دایره‌ای‌اش نشسته بود. فقط من و عدهٔ اندکی از دوستان نزدیکش آن‌جا بودیم و او در باب موضوعی سخن می‌گفت که در افواه می‌چرخید.

آتیکوس تو آن روزها با پوبلیوس سولپیسیوس رابطهٔ بسیار دوستانه‌ای داشتی و مطمئنم خوب به یاد داری که وقتی او وکیل‌الرعایا بود، به‌رغم دوستی نزدیک و دیرینه‌اش، چگونه به‌انزجار راه خویش را از کوئنتوس پومپئیوس، که کنسول بود، جدا کرد. و همگان حیرت‌زده از آن‌که تمجید ایشان از یکدیگر جای خود را به افتراهای گزنده می‌داد.

۳. درحالی‌که آن‌جا نشسته بودیم و دربارهٔ این اوضاع بحث می‌کردیم، اسکاوولا گفت‌وگویی را برای‌مان نقل کرد که زمانی با لائلیوس دربارهٔ دوستی داشت. او گفت داماد دیگر لائلیوس، گایوس فانیوس، پسر مارکوس، نیز آن‌جا حضور داشت و این‌گفت‌وگو چند روز پس از مرگ آفریکانوس درگرفته بود. من نکات اصلی این بحث را به خاطر سپردم و در این کتاب به شیوهٔ خویش آن‌ها را عرضه می‌دارم. کل گفت‌وگو را با نقل‌قول مستقیم می‌آورم تا اولاً از تکرار مکرر «من گفتم» و «او گفت» اجتناب کنم و ثانیاً گفت‌وگو چنان به نظر برسد که مقابل دیدگان ما اتفاق می‌افتد و گویندگان آن حاضرند.

۴. آتیکوس، تو همواره ترغیبم کرده‌ای که دربارهٔ دوستی چیزی برایت بنویسم. باور دارم که موضوعی است شایستهٔ توجه همگان، اما همچنین کاملاً درخور رابطهٔ ماست که دوستان یکدیگریم. بنابراین با کمال میل به اصرار تو و برای خیر عمومی به این موضوع می‌پردازم. همان سبک کاتو بزرگ را اتخاذ کرده‌ام و آن کتابی است با موضوع کهن‌سالی که برای تو نوشته‌ام.‌ در آن کار به کاتو، این انسان بسیار سال‌خورده، نقش اصلی را دادم چرا که به نظرم مناسب آمد که گوینده مدتی طولانی در سنین پیری به سر برده و موفق‌تر از اکثر مردمان باشد. از آن‌جا که از اسلاف‌مان آموخته‌ایم که دوستی میان گایوس لائلیوس و پوبلیوس اسکیپیو به‌یادماندنی‌تر از همهٔ دوستی‌ها بود، بنابراین به نظرم مناسب آمد که لائلیوس کسی باشد که در حکایت من دربارهٔ دوستی نظر می‌دهد و این نظراتی است که اسکاوولا آن‌ها را به خاطر سپرده است. نمی‌دانم چرا، اما گفت‌وگوهایی نظیر این از دهان مردمانِ گذشته، خاصه آن‌ها که خوش‌آوازه‌اند، وزین‌تر و موثق‌تر به نظر می‌رسد. اعتراف می‌کنم وقتی کارم را دربارهٔ کهن‌سالی می‌خوانم، گه‌گاه چنان برانگیخته می‌شوم که تصور می‌کنم واقعاً این کاتوست که سخن می‌گوید و نه من.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
حق با کاتو بود: «ناخوشایندترین دشمنان اکثر مردمانْ به حال ایشان مفیدتر از دوستان به‌ظاهر خوشایندند، چرا که دستهٔ اول معمولاً حقیقت را می‌گویند و دستهٔ دوم هرگز چنین نمی‌کنند.»
حسن
رفیق صدیق در طالع پریشان یافت می‌شود.
سپیده اسکندری
دلیل این‌که هر انسانی خودش را دوست می‌دارد آن نیست که از این عشق منفعتی تحصیل می‌کند، بلکه انسان به خاطر خودش برای خودش عزیز است. دوستی حقیقی را درنمی‌یابیم جز آن‌که این نوع احساس را به دوستی تفویض کنیم. به بیان بسیار ساده، دوست یک خودِ دیگر است.
سپیده اسکندری
ریاکاری حقیقت را نابود می‌کند و بدون حقیقت لغت «دوستی» بی‌معناست.
سپیده اسکندری
دوستی راستین حساب‌ها را بازبینی نمی‌کند که ببیند بیش‌تر داده‌ایم یا گرفته‌ایم؛ نمی‌ترسد از آن‌که لطف و محبتی هدر برود یا سرریز شود و به زمین بریزد یا بیش‌تر از آن مقداری که جبران می‌شود به کاسهٔ دیگری بریزد؛ نه، دوستی چنین نیست.
سپیده اسکندری
به بیان بسیار ساده، دوست یک خودِ دیگر است.
حسن
تنها انسان‌های نیک می‌توانند دوستان حقیقی باشند: انسان‌هایی که دارای شخصیت اخلاقی ضعیف هستند البته که می‌توانند دوستانی داشته باشند، اما این دوستی‌ها فقط بر پایهٔ منفعت است، آن هم به این دلیل ساده که دوستی حقیقی نیازمند اعتماد و خردمندی و خلق نیکوست. جباران و زورگویان می‌توانند از یکدیگر بهره ببرند، همان‌گونه که می‌توانند از انسان‌های نیک بهره ببرند، اما هرگز نمی‌توانند در زندگی دوستیِ واقعی را بیابند.
سپیده اسکندری
در دوستی هیچ‌چیزی قطعی و مورداعتماد نخواهد بود، مگر آن‌که سینه‌ای گشوده بیابی و خویشتنت را عیان کنی.
سپیده اسکندری
تملق هر چه‌قدر هم خطرناک باشد، خطرش تنها متوجه کسانی است که آماده و پذیرای آن‌اند. بدین‌سان چنین است که انسانی که بیش از همه گوشش به تملق گشوده است، کسی است که با بیش‌ترین رضایت تملق خود را می‌گوید و با خودش خوش است.
سپیده اسکندری
انسان متملق همواره پاسخش را شاخ‌وبرگ می‌دهد تا درخور چیزی باشد که ولی‌نعمتش می‌خواهد بشنود.
سپیده اسکندری

حجم

۶۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۶ صفحه

حجم

۶۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۶ صفحه

قیمت:
۲۹,۰۰۰
۱۴,۵۰۰
۵۰%
تومان