دانلود و خرید کتاب نجواگر الکس نورث ترجمه میلاد بابانژاد
تصویر جلد کتاب نجواگر

کتاب نجواگر

نویسنده:الکس نورث
انتشارات:نشر نون
امتیاز:
۴.۰از ۲۴۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نجواگر

کتاب نجواگر نوشتهٔ الکس نورث و ترجمهٔ میلاد بابانژاد و الهه مرادی است و نشر نون آن را منتشر کرده است. در این رمان تاریک و پرتعلیق، الکس نورث داستان پدر و پسری را تعریف می‌کند که در تیررس تحقیقاتی برای شکار یک قاتل زنجیره‌ای در شهر کوچکی قرار گرفته‌اند.

درباره کتاب نجواگر

نجواگر رمانی پلیسی، مخوف و هیجان‌انگیز از نویسنده‌ای مرموز با نام مستعار الکس نورث است؛ نویسنده‌ای که با اولین کتابش مخاطبان را حسابی شگفت‌زده کرده است. این داستان روایتگر زندگی چند نسل است؛ داستان پدر و پسری که در شهری کوچک در گیرودار تحقیقات برای دستگیری قاتلی زنجیره‌ای گرفتار می‌شوند؛ سرشار از کابوس و دلهره، اما درعین‌حال پر از عشق، غم، فقدان و شروع دوباره.

تام کندی پس از مرگ ناگهانی همسرش بر این باور است که یک شروع جدید به او و پسر جوانش جیک کمک می‌کند تا بهبود پیدا کنند؛ یک شروع جدید، یک خانهٔ جدید، یک شهر جدید و آدم‌های جدید. اما شهرْ گذشتهٔ تاریکی دارد. بیست سال پیش، یک قاتل زنجیره‌ای پنج نفر از ساکنان را ربوده و به قتل رسانده است. گویا فرانک کارتر یا مردِ «نجواگر» شبانه قربانیان خود را با زمزمه‌کردن پشت پنجره‌های آن‌ها بیرون می‌کشیده و به قتل می‌‌رسانده است.

درست زمانی که تام و جیک در خانهٔ جدیدشان مستقر می‌شوند، پسر جوانی ناپدید می‌شود. ناپدیدشدن او شباهت وحشتناکی به جنایات فرانک کارتر دارد و شایعات قدیمی مبنی بر برگشتن او را دوباره سر زبان‌ها می‌اندازد. اکنون، کارآگاهان باید قبل از اینکه خیلی دیر شود، پسر را پیدا کنند، حتی اگر به قیمت رخ‌دادن اتفاقی سخت باشد. در همین حین، جیک شروع به بازی عجیبی می‌کند؛ او زمزمه‌ای را پشت پنجره‌اش می‌شنود و... .

نجواگر با ته‌مایه‌های روان‌شناختی، داستانی جذاب، هیجان‌انگیز و پر از تعلیق را برای شما به ارمغان می‌آورد، جوری که زمین‌گذاشتن کتاب سخت خواهد بود. نورث این رمان را از ماجرایی که برای پسرش رخ داده، الهام گرفته است.

نجواگر کتابِ منتخب سردبیران نیویورک تایمز، نامزد بهترین کتاب جنایی ـ معمایی سایت گودریدز در سال ۲۰۱۹ و جزء جدایی‌ناپذیر فهرست پرفروش‌های نیویورک تایمز و ساندی تایمز برای هفته‌های متوالی بوده و به زبان‌های گوناگون ترجمه شده است.

خواندن کتاب نجواگر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران رمان‌های پلیسی و جنایی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره الکس نورث

الکس نورث در لیدز انگلستان متولد شد و اکنون با همسر و پسرش در آنجا زندگی می‌کند. الکس نورث یک نویسندهٔ جنایی بریتانیایی است که این نام مستعار را برای خود انتخاب کرده است. او زندگی مخفی‌ای دارد و کسی اطلاع خاصی از او ندارد.

بخشی از کتاب نجواگر

«وحشتناک‌ترین کابوس هر پدر و مادری دزدیده شدن فرزندشان توسط فردی غریبه است. اما از لحاظ آماری، این اتفاقی به‌شدت نادر است. در واقع، بچه‌ها بیشتر از جانب اعضای خانوادهٔ خودشان و پشت درهای بسته مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. دنیای بیرون ممکن است ترسناک و تهدیدآمیز به نظر برسد، اما حقیقت این است که بیشترِ غریبه‌ها آدم‌های معقولی‌اند و خانه می‌تواند از هر جای دیگری خطرناک‌تر باشد.

مردی که داشت نیل اسپنسر۴ شش‌ساله را از آن‌سوی زمین بایر تعقیب می‌کرد این موضوع را به‌خوبی می‌دانست.

به‌آرامی گام برمی‌داشت، هماهنگ با نیل در پشت ردیفی از بوته‌ها، مدام مواظب پسرک بود. نیل به‌آرامی حرکت می‌کرد، اصلاً متوجه خطری نبود که تهدیدش می‌کرد. هر از چند گاهی، لگدی به زمین خاکی می‌زد و گرد و خاک سفیدی بلند می‌کرد که بخشی از آن روی کفش‌های کتانی‌اش جا می‌انداخت. آن مرد، حالا، با احتیاط بیشتری به تعقیبش ادامه می‌داد. هر بار هم صدای کشیده شدن کفش‌های پسرک را به زمین می‌شنید. آن مرد حتی کوچک‌ترین صدایی هم تولید نمی‌کرد.

بعدازظهر گرمی بود. آفتاب بی‌محابا کل روز را تابیده بود، اما ساعت دیگر شش شده بود و آسمان مه‌آلود به نظر می‌رسید. دمای هوا افتاده بود و آسمان هاله‌ای از رنگ طلایی به خودش گرفته بود؛ از آن بعدازظهرهایی که دلت می‌خواهد روی ایوان خانه بنشینی و با یک نوشیدنی سرد و دلچسب غروب آفتاب را تماشا کنی، بدون آنکه حتی فکر رفتن و آوردن کُتی هم به ذهنت خطور کند، تا وقتی که آن‌قدر دیر و تاریک شود که دیگر ارزش زحمت دادن به خودت را هم نداشته باشد.

حتی این زمین بایر هم در پهنای این نور کهربایی زیبا به نظر می‌رسید. در گوشه‌ای از این زمین، درختچه‌ها روییده بودند و از یک طرف، دهکدهٔ فدربنک را جدا کرده بودند. آن‌سو معدن قدیمی و بلااستفاده‌ای قرار داشت. زمین مسطحی که بیشترش لم‌یزرع و مرده بود، هر چند در بخش‌هایی، کمابیش بوته‌هایی روییده و به این زمین چهره‌ای شبیه هزارتو داده بودند. گاهی، بچه‌های دهکده اینجا بازی می‌کردند، هر چند جای زیاد امنی نبود. در طول سال‌ها، خیلی از بچه‌ها وسوسه شده بودند تا به معدن قدیمی بروند، جایی که شیب رسیدن به آن می‌توانست خیلی خطرناک باشد. شورای شهر دور معدن را حصار کشیده و علامت گذاشته بود، اما محلی‌ها احساس می‌کردند که مسئولین باید کار بیشتری بکنند. هر چه باشد، بچه‌ها راه دور زدن حصارها را پیدا می‌کردند.»


fatemeh.al
۱۴۰۱/۰۶/۲۲

لطفا به بی نهایت اضافه بشه

میس سین
۱۴۰۱/۰۴/۱۸

تریلر روانشناختی جنایی خوبی بود نویسنده کاملا از پس بعد روانشناسانه داستان برومده و مشخصه که اطلاعات خوبی در زمینه چیزی که به تصویر کشیده داره. البته بعضی قسمتهای داستان کمی غلو داشت و گاهی حالت تخیلی پیدا میکرد ولی

- بیشتر
فاطمه زهرا
۱۴۰۱/۰۶/۳۰

4.5★ کتاب جذابی بود که واقعا از خوندنش لذت بردم! اما از اون مدل کتاب هایی نیست که پایان غافلگیر کننده ای داشه باشه و تقریبا روند ثابتی داره. ژانر جنایی قوی داشت اما بنظرم زیاد معمایی نبود. همچنین اولین کتابی بود تونست

- بیشتر
نگین
۱۴۰۱/۰۷/۲۲

کتابش اینطور نبود که در لحظه آخر میخکوبت کنه بلکه رفته رفته در طول داستان همه چیز مشخص میشه ولی به هیچ وجه هیجانش از دست نمیده چون نویسنده اینقد زیرکانه و قشنگ رعب به دل خواننده میندازه که اصلا

- بیشتر
shayestehbanoo
۱۴۰۲/۰۳/۱۴

۲۰ سال پیش فرانک کارتر ، قاتل سریالی بچه ها ، ملقب به نجواگر توسط پیت دستگیر میشه… همه ی اجساد بچه ها پیدا میشن بجز یکی نیل اسپنسر …. بیست سال بعد در حالیه که پیت تموم این سالها بخشی

- بیشتر
دختر خوانده پروفسور اسنیپ فقید 🐍💚
۱۴۰۱/۰۵/۳۱

من نسخه ی کاغذی این کتاب رو مطالعه کردم. موضوع داستان واقعا خوب و جذاب بود ولی خیلی سرسری بهش پرداخته شده بود. موقع مطالعه، حس میکردم یک داستان رخ داده و نویسنده داره اونو برای ما تعریف میکنه و

- بیشتر
بهنوش
۱۴۰۱/۰۸/۰۱

یه داستان جنایی وهم الود یه تریلر روانشناختی کامل بود خیلی دوسش داشتم و از روند داستان لذت بردم پر از هیجان ک ادرنالین

nazanin^__^
۱۴۰۱/۰۷/۱۶

همین الان تمومش کردم و لعنتیییی خیلی خوب بود حدودا چند فصل اول رو باید تحمل کنی و بخونی تا بفهمی داستان از چه قراره بعدش معمایی که داره خیلی جذاب و پر کششه من‌ دوسش داشتم و توی دو روز کتاب رو

- بیشتر
کاربر ۲۲۱۱۱۰۴
۱۴۰۱/۱۲/۱۴

یعنی سرنوشت فرانسیس از اینم تلخ تر میتونست بشه ؟

Yasaman
۱۴۰۱/۰۷/۱۳

پدری که به تازگی همسرش رو از دست داده و برای یک شروع دوباره با پسر کوچیکش به شهر جدیدی اسباب‌کشی میکنه غافل از اینکه اون شهر زیر سایه شوم قتل‌ زنجیره‌ای پسر بچه‌ها قرار داره. کتاب در کنار هیجان

- بیشتر
‫وحشتناک‌ترین کابوس هر پدر و مادری دزدیده شدن فرزندشان توسط فردی غریبه است. اما از لحاظ آماری، این اتفاقی به‌شدت نادر است. در واقع، بچه‌ها بیشتر از جانب اعضای خانوادهٔ خودشان و پشت درهای بسته مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. دنیای بیرون ممکن است ترسناک و تهدیدآمیز به نظر برسد، اما حقیقت این است که بیشترِ غریبه‌ها آدم‌های معقولی‌اند و خانه می‌تواند از هر جای دیگری خطرناک‌تر باشد.
shayestehbanoo
شیطان برای آدم بیکارْ کار درست می‌کند. فکرهای بد برای ذهن‌های خالی است.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
اگر بگذاری احساس گناه کنترلت را به دست بگیرد، این احساس لعنتی هرگز رهایت نخواهد کرد.
میس سین
«اما خیلی از آدم‌ها عوضی‌ان، نه؟ و هر کسی که می‌خواد خودش رو دوستت نشون بده واقعاً دوستت نیست.»
Farhadmarch
«دوستت دارم، جیک.» «حتی وقتی دعوا می‌کنیم؟» «معلومه... مخصوصاً، وقتی دعوا می‌کنیم. اون موقع، ارزش دوست داشتنمون بیشتره.»
fatiw rad
وقتی قرار است با چیز وحشتناکی روبه‌رو شوی، بهتر است هرچه زودتر اتفاق بیفتد. هر چقدر هم که وحشتناک باشد، بالاخره، باید پیش بیاید و زودتر مواجه شدن با آن این حسن را دارد که مدام در ذهنت تصورش نمی‌کنی.
Ladan
این کاری بود که موجودات می‌کردند. حتی در سخت‌ترین شرایط، به زندگی ادامه می‌دادند.
shayestehbanoo
همیشه، همون جایی تموم می‌شه که شروع شده.
SARA
فکرهای بد برای ذهن‌های خالی است.
AS4438
بچگی دوران خوشی است یا بهتر است بگوییم باید دوران خوشی باشد
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
در واقع، کار هر دانش‌آموزی در مدرسه هم همین بود، کاری را که گفتند انجام دهی و جاهای خالی را پر کنی و با زیادی فکر کردن و زیاد سؤال کردن دردسر درست نکنی.
Reihan:)
همیشه می‌گفت معذرت‌خواهی و توضیح دادن بیشتر برای خود آدم‌هاست تا دیگران
Negin
در جنگ، شما باید از هر سلاحی که دم دستتان هست استفاده کنید تا نبردی را پیروز شوید، و بعد، زمان آن می‌رسد که تجدید قوا کنید وآمادهٔ نبرد بعدی شوید
غَزال_ک
شجاعتْ نترسیدن نیست، این را پیت به‌خوبی می‌دانست. ترس لازمهٔ شجاعت است.
hany
شیطان برای آدم بیکارْ کار درست می‌کند. فکرهای بد برای ذهن‌های خالی است. برای همین، خودش و ذهنش را مشغول نگه می‌داشت.
Farhadmarch
اگر کنار شمشیر زندگی کنی، با شمشیر هم خواهی مرد.
AS4438
آسون نیست، اما باید با یه عذرخواهی شروع کنم. چون در طول تمام این سال‌ها، بهت گفتم چیزی به نام هیولا وجود خارجی نداره. متأسفم که دروغ گفتم.
Shaghayegh
وقتی قرار است با چیز وحشتناکی روبه‌رو شوی، بهتر است هرچه زودتر اتفاق بیفتد. هر چقدر هم که وحشتناک باشد، بالاخره، باید پیش بیاید و زودتر مواجه شدن با آن این حسن را دارد که مدام در ذهنت تصورش نمی‌کنی.
maha
«دوستت دارم، جیک.» «حتی وقتی دعوا می‌کنیم؟» «معلومه... مخصوصاً، وقتی دعوا می‌کنیم. اون موقع، ارزش دوست داشتنمون بیشتره.»
نگآرا
فاصله کمکش کرده بود تا همه چیز را درک کند. دیدن چیزها از راه دور، همیشه، فهمیدن اصل ماجرا را راحت‌تر می‌کرد.
بیتا

حجم

۳۴۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۷۴ صفحه

حجم

۳۴۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۷۴ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان