کتاب گیسوان بافته
معرفی کتاب گیسوان بافته
کتاب الکترونیکی «گیسوان بافته» نوشتهٔ لائتیسیا کولومبانی با ترجمهٔ سحر بهشتی در نشر روشنگران و مطالعات زنان چاپ شده است.
درباره کتاب گیسوان بافته
این رمان روایتیست از زندگی سه زن که در کانادا، هند و ایتالیا زندگی میکنند، زنانی که از پذیرفتن سرنوشتِ بهظاهر محتوم خود امتناع میورزند. نویسنده داستان را چنان استادانه نقل کرده است که در فرانسه پس از دو هفته ۵۴۰۰۰ و پس از دو ماه ۱۵۰۰۰۰ نسخه از آن به چاپ رسید. تاکنون این کتاب به ۳۶ زبان ترجمه شده و بیش از بیست جایزهی ادبی کسب کرده است. این اثر در سال ۲۰۱۸ یکی از پرفروشترین کتابهای سال فرانسه شد.»
کتاب گیسوان بافته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به ادبیات فرانسه پیشنهاد میشود.
درباره لائتیسیا کولومبانی
لائتیسیا کولومبانی در سال ۱۹۷۶ در شهر بوردو در فرانسه متولد شد. او نویسنده و کارگردان چند فیلم کوتاه و دو فیلم بلند بوده و در چندین فیلم سینمایی و تلویزیونی ایفای نقش کرده است. رمان گیسوان بافته، نخستین رمان او است که در ۲۰۱۷ به چاپ رسید. این رمان روایتی است از زندگی سه زن که در کانادا، هند و ایتالیا زندگی میکنند. داستان چنان جذاب و گیراست که در فرانسه پس از دو هفته ۵۴۰۰۰ و پس از دو ماه ۱۵۰۰۰۰ نسخه از آن به چاپ رسید. تا به امروز این کتاب به ۳۶ زبان ترجمه شده و بیش از بیست جایزهٔ ادبی کسب کرده است. این اثر در سال ۲۰۱۸ یکی از پر فروشترین کتابهای سال فرانسه بود.
بخشی از کتاب گیسوان بافته
دولت مدتها پیش وعدهاش را داده، اما متأسفانه تا به امروز، خبری از سرویس بهداشتی نیست. اینجا در بدلاپور، مانند دیگر نقاط کشور، مردم فضولات خود را در فضای باز میاندازند. همهجا زمین کثیف است. رودخانهها و رودها و مزارع از خروارها مدفوع آلودهاند. اینجا امراض همچون جرقهای روی گرد باروت شیوع مییابند. سیاستمداران میدانند که آنچه مردم پیش از اصلاحات، پیش از برابری اجتماعی، حتی پیش از کار میخواهند، سرویس بهداشتیست؛ یعنی حق اجابت مزاج آنطور که شایسته است. در روستاها، زنان برای رفتن به مزارع ناچارند تا فرارسیدن شب صبر کنند، خطر تجاوز تهدیدشان میکند. آنهایی که خوشاقبالترند، کنجی در حیاط یا در انتهای خانهشان تعبیه کردهاند؛ سوراخی ساده در دل زمین که محجوبانه «توالتهای خشک» مینامند، مستراحهایی که زنان دالیت هر روز میآیند تا با دستان برهنهٔ خود خالی کنند؛ زنانی همچون اسمیتا.
کارش حوالی ساعت هفت آغاز میشود. زنبیل و جاروی دستهکوتاه حصیری خود را برمیدارد. اسمیتا میداند که هر روز باید بدون اتلاف وقت، بیست خانه را خالی کند. کنار جاده قدمزنان با نگاهی بهزیرافکنده و صورتی پنهانشده با یک روسری مسیر هرروزهاش را طی میکند. در برخی روستاها، دالیتها باید حضورشان را با همراهداشتن یک پر کلاغ اعلام کنند. در برخی دیگر، آنها محکوماند که با پای عریان قدم بردارند. در روستا، همگی داستان دالیتی را که بهجرم پوشیدن صندل سنگسار شد میدانند. اسمیتا از درهای پشتی که به او اختصاص دارد وارد خانهها میشود. او مجاز نیست با ساکنان خانه حتی برخورد کند؛ اختلاط که دیگر جای خود دارد. نباید به چیزی دست بزند و حتی نباید دیده شود. در ازای حقوقش باقیماندهٔ غذای مردم و گاهی لباسهای کهنهای را که برایش روی زمین پرت میکنند برمیدارد. نه حق دارد به چیزی دست بزند، نه حق دارد به کسی نگاه کند.
گاهی ابداً چیزی عایدش نمیشود. یک خانوادهٔ جات چندین ماه است که دیگر چیزی به او نمیدهند. یک روز اسمیتا به ناگاراجان گفت که دیگر به خانهٔ آنها نمیرود و این خانواده خودشان باید کثافت خود را تمیز کنند؛ اما ناگاراجان با ترس پاسخ داد که اگر اسمیتا به آنجا نرود، بیرونشان میکنند. آنها زمینی از آنِ خود ندارند. جاتها کلبهشان را به آتش میکشند. اسمیتا میداند که چهکارهایی از این جاتها برمیآید. روزی یکی از آنها به دالیتی گفته بود: «دو پایت را قطع خواهیم کرد»، و روز بعد مَرد بیچاره را قطعهقطعه و سوخته با اسید، در مزرعهٔ مجاور یافتند.
حجم
۱۷۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۹ صفحه
حجم
۱۷۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۹ صفحه
نظرات کاربران
کتابی که شاید زنانه به نظر برسه ولی انسانی است و مخاطبش انسان است نه صرفا زنان، داستان زندگی سه زنی در سه نقطه مختلف دنیا که در پی تغییر سرنوشتشان هستند که جداازهم روایت میشن و هنرمندانه به هم
داستان بینظیر بود و ترجمهی فاخر و روانی داشت. این کتاب در چند نشر دیگر و با ترجمهها و عناوین متفاوت به چاپ رسیده اما از آنجا که به نشر روشنگران اعتماد داشتم و میدانستم این نشر، همچون گذشته رسالت فرهنگی