دانلود و خرید کتاب موهبت لین اولمن ترجمه مهسا خلیلی
تصویر جلد کتاب موهبت

کتاب موهبت

نویسنده:لین اولمن
انتشارات:نشر گویا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب موهبت

کتاب موهبت نوشته لین اولمن است که با ترجمه مهسا خلیلی در نشر گویا منتشر شده است. این کتاب اثری عمیق و جذاب است که شما را به دیدار حقیقت درون قهرمان داستان می‌برد. 

درباره کتاب موهبت

این کتاب تفکری عمیق در معنای زندگی و حکایتی هشداردهنده برای آنان است که فکر می‌کنند زندگی راحت است توصیف کلمهٔ غیرقابل تحمل، برای آنان که با مرگ دست به گریبان‌اند و نیز آنان که دوستشان دارند. این کتاب داستان مردی است که پس از آگاهی از اینکه به زودی می‌میرد، زندگی‌اش را مرور می‌کند؛ موهباتی را که خداوند به او داده را به یاد می‌آورد، و در آخر از همسرش کمک می‌خواهد تا به آخرین آرزویش برسد.  

خواندن کتاب موهبت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره لین اولمان

لین(کارین بِیت) اولمان، نویسنده و منتقد تمجید شده در ادبیات، ۹ اوت ۱۹۶۶ در اُسلو، نروژ متولد شد. او دختر لیو اولمان (هنرپیشه و نویسنده) و اینگمار برگمان (کارگردان مشهور سوئدی) است. او در دانشگاه نیویورک درس خوانده است و تا به حال شش کتاب منتشر کرده است. از میان آن‌ها می‌توان به کتاب‌های قبل از این‫که به خواب روی، دیربار و بیقراران اشاره کرد.

لین اولمان تا به حال جوایزی مانند جایزه بیانیه مطبوعاتی و قلم طلا، جایزه خوانندگان را از آن خود کرده است. کتاب‌های او در سوئد از پرخواننده‌ترین کتاب‌ها هستند. 

بخشی از کتاب موهبت

وقتی پس از مکثی غریب، پزشک جوان آخرین تشخیصش را اعلام کرد و، بی‌تلاشی هر چند اندک برای پنهان کردن اطمینانش از این که این چیز نکبتی سرانجام دوستم یوهان اسلتن را خواهد کشت، یک جورهایی سرسری شروع کرد به توضیح گزینه‌های مختلف برای درمان، یوهان چشمانش را بست و به موهای مای فکر کرد.

پزشک جوانی موقشنگ بود که به سختی می‌شد از فکر اینکه چشمان وحشی‌اش روی صورت یک زن بیشتر می‌نشیند بیرون آمد. به هیچ وجه کلمهٔ مرگ را به کار نبرد. کلمه‌ای که به کار برد نگران‌کننده بود.

"یوهان!" پزشک که سعی می‌کرد توجه یوهان را جلب کند گفت، "داری گوش می‌دی؟"

یوهان از اینکه اینطور دوستانه مورد خطاب قرار گیرد متنفر بود. به خصوص که صدای دکتر تیز هم بود- انگار که صدایش هرگز کامل برنگشته بود، یا شاید پدر و مادرش به امید آینده‌ای درخشان در نقش خواجهٔ حرم‌سرا ختنه‌اش کرده بودند. یوهان در مورد اینکه به اسم کوچک صدایش بزنند یا فامیل عقیده‌ای سفت و سخت داشت، به خصوص وقتی پای تفاوت سن و سال وسط بود. دکتر از پسر یوهان، که هشت سال بود با او حرف نزده بود، جوان‌تر بود. ولی مسأله تنها آداب معاشرت نبود. قضیه تنها به اینجا ختم نمیشد که کوچکترها به عنوان امری بدیهی باید از مورد خطاب قرار دادن بزرگترها به صورت دوستانه پرهیز کنند. یوهان همیشه دل‌مشغول فاصله‌های مناسب بود. هر نوع صمیمیت بین غریبه‌های بالقوه- مثل عادت بی‌معنی رد و بدل کردن بوسه‌های کوچک، نه بوسه که بیشتر تماس مختصر گونه‌ها- معذبش می‌کرد، یا صرفاً به نظرش بی‌نزاکتی بود.

واقعیت این است که ترجیح می‌داد هر کسی غیر از زنش آقای اسلتن صدایش کند. دلش غنج می‌رفت که این را به دکتر بگوید ولی جرأت نکرد؛ به نظر غیرهوشمندانه می‌رسید که در چنین موقعیتی بینشان سوءنیتی به وجود بیاورد. ممکن بود رویهٔ مکالمه عوض شود، و دکتر تنها به واسطهٔ اینکه یوهان در مورد آداب معاشرت برایش سخنرانی کرده است، شروع کند به گفتن چیزهایی نگفتنی دربارهٔ بیماری اش. 

تمنا
۱۴۰۱/۰۸/۰۴

دوست نداشتم. خیلی بالا و پایین داشت !

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۴ صفحه

حجم

۱۰۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۴ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
۸,۴۰۰
۷۰%
تومان