دانلود کتاب رمان رویای نیمه شب pdf + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب رویای نیمه‌شب

کتاب رویای نیمه‌شب

نویسنده:مظفر سالاری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۲۵۳۸ رأیخواندن نظرات
۴٫۴
(۲۵۳۸)
خواندن نظرات

معرفی کتاب رویای نیمه‌شب

مظفر سالاری در کتاب رویای نیمه‌شب، داستان دلدادگی جوانی از اهل سنت به دختری شیعه مذهب را روایت می‌کند. این کتاب را باید اثری عاشقانه با زمینه‎ی مذهبی دانست.


خلاصه کتاب رویای نیمه‌شب

رویای نیمه شب نوشته مظفر سالاری است. سالاری در این کتاب داستانی عاشقانه با زمینه‎ی مذهبی را روایت می‌کند. او در این اثر حکایت دلدادگی جوانی از اهل سنت به دختری شیعه مذهب را روایت می‌کند. راه وصال این دو جوان با موانع و اتفاقاتی تلخ و شیرین مواجه می‌شود. شخصیت محوری داستان پسری به نام هاشم است که پدربزرگ او کفالتش را بر عهده دارد. ابونعیم زرگر، تاجر بزرگ جواهرات است. ابوراجح حمامی دوست پدربزرگ هاشم است که دختری به نام ریحانه دارد. هاشم علشق ریحانه می‌شود و داستان ادامه می‌یابد. هاشم می‌داند با شکافی که مذهب بین او و ریحانه به وجود آورده، هرگز امکان رسیدن به ریحانه برایش وجود ندارد. به همین خاطر نیز جرات ابراز عشق را ندارد. در ادامه داستان، حاکم حله سعی می‌کند با سرکوب شیعیان و ایجاد نفرت میان سنی مذهب‌ها و شیعیان، جایگاه خود را محکم کند. در این زمان اصلی‌ترین اتفاق داستان برای ابوراجح حمامی رخ می‌دهد؛ اتفاقی که باعث دگرگونی اعتقادی در حله می‌شود.

گفتنی است کتاب پیش‌رو محور چهارمین دوره مسابقه «کتاب و زندگی» است.

خواندن کتاب رویای نیمه شب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

مطالعه کتاب رویای نیمه شب را به علاقمندان کتاب‌های داستانی و عاشقانه پیشنهاد می‌کنیم.

جملاتی از کتاب رویای نیمه‌شب

خلوت‌سرای حاکم، زیباترین جای دارالحکومه بود. حاکم روی تختی بزرگ به بالش‌های ابریشمی تکیه داده بود. از این که مجبور شده بود ما را به حضور بپذیرد، ناخشنود بود. کنار تخت، پرده‌ای آویزان بود و شبحی از همسر حاکم در پشت آن دیده می‌شد. نزدیک حوض زیبایی که از سنگ یشم ساخته شده بود، ایستادیم. زیر پایمان بزرگ‌ترین فرش ابریشمی بود که تا آن موقع دیده بودم. رنگ روشنی داشت و نخ‌های طلا و نقره در میان گل‌های ارغوانی‌اش می‌درخشید

قنواء قویی را که در دست داشت، آرام در حوض رها کرد. قوی دیگر را از من گرفت و به طرف حاکم رفت. گوشۀ تخت نشست و گفت: «نگاهش کنید پدر! هیچ پرنده‌ای این‌قدر ملوس و زیبا نیست.

چشم‌های حاکم از خوش‌حالی درخشید، اما بدون آن که خوش‌حالی‌اش را نشان دهد، گفت: «این یکی را هم در حوض رها کن. بعداً به اندازۀ کافی فرصت خواهم داشت تماشایشان کنم.»

برای مطالعه‌ی جمله‌های بیشتری از کتاب رویای نیمه‌شب، بخش نمونه کتاب را رایگان دانلود کنید.

معرفی نویسنده
مظفر سالاری

مظفر سالاری متولد ۱۳۴۱ شهر یزد، شهر قنات، قنوت و قناعت، شهر بادگیرها، کار و کاریز و کاهگل‌ها است. نویسند‌ه‌ی روحانی‌ای که از کودکی در حوز‌ه‌ی ادبیات کودک و نوجوان فعالیت داشته است. از دوران دبستان عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بوده و از سال ۶۷ اداره‌ی دفتر تبلیغات و کتابخانه‌ی ادبی را بر عهده داشته است. از سال ۷۱ به مجله‌ی «سلام بچه‌ها» که یکی از نشریات مهم انقلاب اسلامی در حوزه‌ی ادبیات کودک بود پیوست و از سال ۷۳ در مجله‌ی «پوپک» فعالیت داشت. در تمام این مدت به نوشتن داستان، فیلمنامه و نمایش نیز می‌پرداخت.

جواد
۱۳۹۹/۰۱/۱۸

کتاب واقعا جالب و خواندنی و مخصوصا واقعی و با متنی روان که حمایت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از محبانشان رو نشان میدهد پیشنهاد مطالعه. و من الله توفیق

ترنم
۱۳۹۷/۰۶/۰۹

با خوندن این داستان به یاد شعر مرحوم افشین یداللهی افتادم: کافر اگر عاشق شود بی پرده مومن میشود چیزی شبیه معجزه با عشق ممکن میشود

mohan
۱۳۹۸/۱۲/۲۶

به شخصه کتاب هایی با موضوع امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف خوانده بودم که هیچ کدام مرا به اندازه این رماننسبت به امام زمانم تشنه نکرده بود این کتاب سندی است بر اینکه میگوسند عمیق ترین معارف را

- بیشتر
میم مهاجر
۱۳۹۹/۰۳/۲۰

یک عاشقانه ی عفیف و دلچسب با رنگ و بوی دینی و مذهبی

الماس
۱۳۹۸/۱۱/۰۲

داستان پرپیچ وخمی نداره وتا حدودی قابل پیشبینی است.اما اینکه نویسنده تونسته یک موضوع واقعی وتاثیرگزارمذهبی درخلال یک داستان عشقی جا بده داستان زیبا میکنه و همین برای قشر نوجوان می تونه آموزنده وتاثیر گزار باشه .بهر حال من از

- بیشتر
سیّد جواد
۱۳۹۷/۰۷/۲۶

*** مطالعه نسخه چاپی *** کتاب خوبی بود ، چون نیت نویسنده خیر بود و می خواست عنایات و الطاف امام زمانمون ، عجل الله تعالی فرجه الشریف ، را در زمان غیبت نشان بده ، ولی بخاطر شکل گیری داستان

- بیشتر
ابووصال
۱۳۹۹/۰۸/۱۹

این کتاب من رو به تامل واداشت وسوال برانگیز بود متنش جوری بود که ادم روداخل داستان میکشید ومیتونست خواننده رو توی کتاب به دنبال خودش بکشد توصیه میکنم ازش غافل نشید وبخونیدش

تئو:)
۱۳۹۸/۱۰/۲۲

سلام دادا گُلیا ! «با اینکه خیلی وقتِس که خوندم »؛ آ زمانی که اون همه تو نمایشگاه اِزِش ، تبلیغا ، دنگ و فنگ ، دیدما ؛ یُخدِ این فضولم گل کِرد که ، ببینم چی چی یِست که اینقَد

- بیشتر
عاشق کتاب
۱۳۹۸/۰۶/۰۴

مسلما واقعی بودن تشرف ابوراجح به محضر امام زمان (عج) بسیار تاثیر گذار است. اما متن کتاب جذابیت لازم برای این حقیقت تاریخی را ندارد و بسیار به کلیشه های رمانهای عاشقانه ایرانی نزدیک شده است. خصوصا اینکه تمام اتفاقهای خوب

- بیشتر
farez
۱۳۹۷/۱۰/۱۸

رویای نیمه شب کتابی بود شبیه رمانهای عاشقانه ایرانی که تم مذهبی دارند، مثل پنج شنبه فیروزه ای و...در اینکه ابوراجح وجود داشته و مشرف شده به خدمت امام زمان(عج) شکی نیست،اما من معتقدم شاخ و برگ دادن به یک

- بیشتر
گاهی فرار یا سکوت، دست کمی‌ از خیانت یا جنایت ندارد.
😊Fatemeh
«بگذار کارهایم فقط برای رضای تو باشد. تو هم مرا به آنچه رضای توست، راضی و خوش‌حال کن!»
بانو
کسی نمی‌تواند تو را سرزنش کند که چرا از زیبایی ظاهری، سهمی نداشته‌ای؛ به همین شکل به دنیا آمده‌ای، ولی زیبایی باطنی، در اختیار خودت است. اگر به فکر آن نباشی، قابل سرزنش خواهی بود.
hodsan
انگار به روزی که باید جواب‌گوی اعمال‌تان باشید ایمان ندارید. این قدرت و مقام زودگذر و فانی، شما را فریفته.
Gisoo
صبر، داروی تلخی است که بسیاری از مصیبت‌ها و رنج‌ها را مداوا می‌کند.
نعنا
آرامشی در خودم احساس کردم. در دل به خدا گفتم: «بگذار کارهایم فقط برای رضای تو باشد. تو هم مرا به آنچه رضای توست، راضی و خوش‌حال کن!»
عاطی
کسی نمی‌تواند تو را سرزنش کند که چرا از زیبایی ظاهری، سهمی نداشته‌ای؛ به همین شکل به دنیا آمده‌ای، ولی زیبایی باطنی، در اختیار خودت است. اگر به فکر آن نباشی، قابل سرزنش خواهی بود.»
کاربر ۳۵۶۷۹۱۶
هر وقت دیدی غریبه‌ای خود را دل‌سوزتر از خویشانت نشان می‌دهد، جا دارد تردید کنی.
saghar
آهسته به من گفت: «چرا برگشتی؟ واقعاً ابلهی!» با لبخند گفتم: «یا همه می‌میریم یا همه نجات پیدا می‌کنیم. گاهی فرار یا سکوت، دست کمی‌ از خیانت یا جنایت ندارد.»
m.shehneh Sh
در آن شرایط، برگشتن به طرف ریحانه، جز اندوه و خجالت، چیزی عایدم نمی‌کرد. نمی‌دانم چه شد که به یاد ‌ «او» افتادم. همان که اسماعیل‌ هرقلی را شفا داده بود و ابوراجح و شیعیان به او عشق می‌ورزیدند. خطاب به او گفتم: «اگر آن‌طور که شیعیان اعتقاد دارند، تو زنده‌ای و صدایم را می‌شنوی، از خدا بخواه کمکم کند!»
m.shehneh Sh
یک‌مرتبه احساس کردم آن‌ حضرت کنارم ایستاده‌اند. چشم باز کردم و با شادی فراوان، ایشان را دیدم. آن امام مهربان، دست گرم و مسیحایی خود را به صورت و بدنم کشیدند و فرمودند: «از خانه خارج شو و برای همسر و فرزندت کار کن، چون خداوند به تو عافیت عنایت کرده.»
m.shehneh Sh
گاهی خدا بنده‌اش را به بلایی گرفتار می‌کند تا به خود نزدیکش کند.
مرضیه
- در آن لحظه‌ها که به هوش آمدم، حرف‌های تو را شنیدم. پس از آن، حالم طوری بد شد که مرگ را به چشم خود دیدم. زبانم از کار افتاده بود. در دل با پروردگارم مناجات کردم و مولایم صاحب‌الزمان را در درگاه الاهی واسطه قرار دادم و از او کمک خواستم. در یک قدمیِ ‌مرگ که نفس کشیدن برایم دشوار شده بود، جز به خدای مهربان، به هیچ‌ کس دیگری امید نداشتم. یک‌مرتبه احساس کردم آن‌ حضرت کنارم ایستاده‌اند. چشم باز کردم و با شادی فراوان، ایشان را دیدم. آن امام مهربان، دست گرم و مسیحایی خود را به صورت و بدنم کشیدند و فرمودند: «از خانه خارج شو و برای همسر و فرزندت کار کن، چون خداوند به تو عافیت عنایت کرده.» با همان حرکت دست، تمام دردها و ناراحتی‌هایم تمام شد و مثل الآن، احساس سبک‌بالی و سلامتی کردم.
Reyhoone.v
زندگی به من یاد داده که صبر، داروی تلخی است که بسیاری از مصیبت‌ها و رنج‌ها را مداوا می‌کند.
Zeinab Hosseini
«باید به خدا توکل کنیم. کلید هر قفل بسته‌ای دست اوست.»
میلاد
"بر خودت مسلط باش! چیز غریبی نیست که امام‌زمانمان به یکی از شیعیان خود سر بزند و گرفتاری او را برطرف کند.»
میم.قاف
عشق، بدون آن‌ که اجازۀ ورود ‌بگیرد، هجوم می‌آورد.
zaraakra
آفریدگارِ هستی را که باور کردی، ایمان خواهی داشت که هر کاری از دست او برمی‌آید.»
kh.A
امیدوارم در آن لحظه که می‌میرم و از این بدن فاصله می‌گیرم، زیباتر از آن باشم که تو حالا می‌بینی! این بدن پیر می‌شود؛ از ریخت می‌افتد و عاقبت خواهد پوسید و خاک خواهد شد. به جای آن‌که عمری را در آرزوی ظاهری زیبا بگذرانی، بهتر است برای یک ‌بار هم که شده چشمِ دلت را باز کنی و به روح و روانت نگاهی بیندازی. اگر این بدن چندان قابل تغییر نیست، در عوض، روح و روانت را می‌توانی با کارهای شایسته، صفا بدهی و زیبا کنی. کسی نمی‌تواند تو را سرزنش کند که چرا از زیبایی ظاهری، سهمی نداشته‌ای؛ به همین شکل به دنیا آمده‌ای، ولی زیبایی باطنی، در اختیار خودت است. اگر به فکر آن نباشی، قابل سرزنش خواهی بود.»
fawtiar
کسی نمی‌تواند تو را سرزنش کند که چرا از زیبایی ظاهری، سهمی نداشته‌ای؛ به همین شکل به دنیا آمده‌ای، ولی زیبایی باطنی، در اختیار خودت است. اگر به فکر آن نباشی، قابل سرزنش خواهی بود.»
😊Fatemeh

حجم

۱۸۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۷۹ صفحه

حجم

۱۸۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۷۹ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰
۷۰%
تومان