کتاب اوج گیری
معرفی کتاب اوج گیری
کتاب اوج گیری نوشتهٔ ریچ هورواث و ترجمهٔ بابک وطن دوست و نادر سیدکلالی است و انتشارات آریانا قلم آن را منتشر کرده است. این کتاب قواعد سهگانهٔ تفکر استراتژیک پیشرفته را به شما ارائه میدهد.
درباره کتاب اوج گیری
در چند دهه گذشته، ابزارها و تکنیکهای برنامهریزی استراتژیک بهسرعت توسعه یافتهاند؛ بااینحال، تحقیقات و یافتهها درخصوص مفاهیم انتزاعی و ذهنیای همچون تفکر استراتژیک همچنان محدود و کمدامنه است. تفکر استراتژیک مفهومی پیچیده و چندبعدی است. در علوم اجتماعی مفاهیمی وجود دارند که بهسادگی قابل تعریف نیستند و در بهترین حالت میتوان تلقیای کلی از آنها به دست داد. تفکر استراتژیک از این دست مفاهیم است. زمینهای که تفکر استراتژیک در آن مطرح میشود، از جمله اصلیترین متغیرهای تأثیرگذار برای تعیین حدود و ثغور آن است؛ چراکه تفکر استراتژیک در سازمانهای بخش دولتی، شرکتهای تجاری و عالم سیاست ویژگیهای متفاوتی به خود میگیرد.
ریچ هورواث در این کتاب کوشیده است با زبانی ساده، تفکر استراتژیک را در قالب سه قاعده تشریح کند. قواعدِ اتحادبخشیدن، رقابتکردن و پشتیبانیکردن که سه فصل اصلی کتاب حاضر را تشکیل میدهند، با نگاهی به مفاهیم تفکر سیستمی، مزیت رقابتی و اجرای استراتژی شکل گرفتهاند. او از چارچوبها و مدلهای رایج در علم مدیریت و کسبوکار و بهخصوص مدیریت استراتژیک برای غنا بخشیدن به محتوای کتاب یاری میگیرد و البته ایدههای بدیعی نیز ارائه میکند که در قالب تکنیکها و ابزارهایی جدید برای نخستین بار در این کتاب ارائه میشوند.
از دیدگاه هورواث، برای دستیافتن به هر مشخصه ارزشمندی باید قاعدهمند شد. قابلیتِ تفکر استراتژیک هم از این قاعده مستثنا نیست. مهارتهای اتحادبخشیدن، رقابتکردن و پشتیبانیکردن بهعنوان قواعد تفکر استراتژیک پیشرفته و فراست، تخصیص و اقدام بهعنوان قواعد تفکر استراتژیک مقدماتی، محور تألیفاتِ اخیرِ او هستند. کتاب حاضر، متمرکز بر سه قاعده تفکر استراتژیک پیشرفته است.
مولف در مقدمهٔ کتاب اوج گیری، چالشهای اصلی استراتژی را معرفی میکند و در ادامه، ضمن ارائه چارچوب گُست، قواعد سهگانه تفکر استراتژیکِ مقدماتی و پیشرفته را به اختصار توضیح میدهد.
فصل نخست، مشتمل بر توضیح مفاهیم الگو، سیستم، پلتفرم و مدل کسبوکار است. خلق ارزش، ارائه ارزش و کسب ارزش در این فصل مورد بررسی قرار میگیرند. رشدِ سودآور، نوآوری و انواع آن و ارتباطش با استراتژی، موضوعاتِ دیگری هستند که در این فصل به آنها پرداخته شده است.
فصل دوم درخصوص تبیین مفهوم رقابت و انواع موقعیتهای رقابتیای که کسبوکارها خود را در آنها خواهند یافت میباشد. بازشناسی مزیت رقابتی، معرفی ابزارهایی مانند نمایه مزیت رقابتی و تشریح انواع رقابت مباحث دیگر این فصل را به خود اختصاص میدهند.
فصل سوم به ارائهٔ تکنیکهای کاربردی برای مدیریت زمان و تشریح اهمیت تأثیرگذاری، تمرین، محاوره و داستان استراتژی میپردازد.
فصل نتیجهگیری، دربارهٔ موقعیتهایی که در آنها بازنگری استراتژی ضرورت مییابد، بحث میکند. در این فصل ابزارهایی مانند داربست استراتژی معرفی میشود و نهایتاً جمعبندی و نتیجهگیری از مباحث کتاب ارائه میشود.
خواندن کتاب اوج گیری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند اوج بگیرند و پیشرفت کنند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب اوج گیری
«وقتی به بالگرد هیوز ۲۶۹ سی نزدیک شدم، اولین چیزی که توجهم را جلب کرد درهای آن بود. در واقع اصلاً دری در کار نبود. کریس،۷ مربی خلبانی به من توضیح داد که آن بالا هوا خیلی گرم میشود. جالب اینجاست که وقتی میخواهیم سوار وسیله نقلیه هواییای شوی که در ندارد، به دستورالعمل بستن کمربند ایمنی بیشتر توجه میکنیم. پس از اینکه با هم، فهرست شصتتایی مواردی را بررسی کردیم که باید پیش از پرواز بازبینی کرد- از جمله دماغه بالگرد، کابین، موتور، سیستم اصلیِ پره، دُم بالگرد و پره دُم- روی تنها دو صندلی موجود در بالگرد جا خوش کردیم. دوباره با کریس فهرست ۶۴تایی دیگری شامل موارد مربوط به پیش از بلند شدن را بازبینی کردیم و در نهایت آماده حرکت شدیم.
همچنان که در آسمان آبی اوج میگرفتیم، ناگهان از اینکه از این بالا همهچیز چقدر متفاوت به نظر میرسد، شگفتزده شدم. با وجود آنکه تنها حدود ۱۵۰ متر بالا آمده بودیم، الگوهای آمدوشد در راهها و شِمای شهرها به چشم میآمدند. جنبههایی از ساختمانها نظرم را به خود جلب کرد که تا آن زمان از آن دورنما به آنها نگاه نکرده بودم. میتوانستم خانههایی را ببینم که در زمینهایی به وسعت ۴ تا ۸ هکتار بنا شده بودند؛ آنقدر پَرت بودند که از روی زمین اصلاً دیده نمیشدند. از آن بالا میتوانستم همه آنها را ببینم.
همانموقع کریس گفت: «خیلی خوب، نوبت توست که بالگرد را برانی» و به من یادآوری کرد که دسته فرمان- که برای چرخاندنِ صفحه پره اصلی با تغییر زاویه تیغه پرههای روی بالگرد بهکار میرود- بسیار حساس است. باید آن را به نرمی و آهستگی حرکت داد، چرا که چرخشِ صفحه پره در جهتی ویژه منجر به حرکت بالگرد در همان جهت خواهد شد. پاهای من همزمان روی پدالهای گردنده دم بودند که وظیفه کنترل پرههای کوچکتر ته بالگرد را بر عهده داشتند. از آنجایی که در هوا معلق بودیم، پدالهای گردنده دم جهت دماغه بالگرد را کنترل میکردند. مشغول بازبینی ابزارهای پرواز داخل بالگرد و بررسی حریمِ هوایی اطرافمان از نظر وجودِ وسایل نقلیه هواییِ دیگر، ساختمان و سیم برق بودم که کریس پرسید: «میدانی سی متر دیگر هم بالا بردیمان؟»
در حالی که باد با سرعت ۴۰ کیلومتر بر ساعت به درون کابین میوزید، پاسخ دادم: «وای، نه.» تاب خوردن بالگرد را حس کردم و فهمیدم که سی متر دیگر هم بالا رفتهایم. اضطرابم زیاد و اعتماد به نفسم کم شده بود. گفتم: «شاید بهتر باشد خودت کنترل بالگرد را در دست بگیری.»
کریس گفت: «باشه.» در همان زمان که داشتیم به سمت راست میچرخیدیم، من با دست چپم محکم زیر صندلی را گرفته بودم و بدنم به سمت ورودیای کج شده بود که در بالگرد باید آنجا میبود. کریس با دیدن این صحنه لبخند زد. از بالا به حومه شهر خیره شده بودم و با خود میاندیشیدم: «خدایا شکرت که قسمتِ بستنِ کمربند ایمنی را درست یاد گرفتهام.» درس خلبانیِ بالگرد آن روزِ من به پایان رسیده بود.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
نظرات کاربران
هنوز مطالعه نکردم ، چون دنبال صوتی هستم