
کتاب طراحی سازمان
معرفی کتاب طراحی سازمان
کتاب طراحی سازمان با عنوان اصلی Understanding Organizations…Finally نوشته هنری مینتزبرگ و ترجمه سیدحسین جلالی، اثری تخصصی در حوزهی مدیریت و سازماندهی است که انتشارات آریانا قلم آن را در سال ۱۴۰۴ منتشر کرده است. این کتاب باتکیهبر تجربه و پژوهشهای نویسنده، ساختار و طراحی سازمانها را بررسی و تلاش کرده است تا مفاهیم بنیادین و کاربردی را برای مدیران، مشاوران و علاقهمندان به دانش سازمانی روشن کند. نویسنده در این اثر با نگاهی انتقادی و تحلیلی، هفت الگوی اصلی سازماندهی را معرفی و تحلیل کرده و با مثالها و روایتهای ملموس، پیچیدگیهای دنیای سازمانها را به زبانی مفهوم توضیح داده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب طراحی سازمان اثر هنری مینتزبرگ
کتاب طراحی سازمان (درک عمیقی از سازماندهی در هفت الگو) به قلم هنری مینتزبرگ، اثری جامع و تحلیلی دربارهی ساختار و سازماندهی در محیطهای کاری و اجتماعی است. نویسنده با سابقهی طولانی در حوزهی نظریهی سازمان و مدیریت، در این کتاب به بازنگری و توسعهی دیدگاههای پیشین خود دربارهی سازمانها پرداخته است. او با ترکیب تجربههای شخصی و مطالعات گسترده، هفت الگوی اصلی سازماندهی را بهعنوان چارچوبی برای فهم بهتر سازمانها ارائه داده است. ساختار کتاب بهگونهای طراحی شده که ابتدا مفاهیم پایهای سازمان و نقشآفرینان آن را شرح میدهد و سپس به سازوکارهای هماهنگی، مؤلفههای طراحی و نیروهای تأثیرگذار بر ساختار سازمان میپردازد. روایت کتاب از مثالهای متنوع و ملموس بهره میبرد و تلاش میکند با فاصلهگرفتن از کلیشههای رایج، تصویری واقعی و چندلایه از سازمانها ارائه دهد. نویسندهی این اثر علاوهبر تحلیل ساختارهای سنتی، به چالشهای معاصر سازمانها و نقش فرهنگ و قدرت و محیط بیرونی توجه ویژهای داشته است.
خلاصه کتاب طراحی سازمان
کتاب با طرح این پرسش آغاز میشود که سازمان چیست و چرا شناخت ساختار آن اهمیت دارد. نویسنده با مثالهایی از زندگی روزمره نشان میدهد که سازمانها همهجا حضور دارند و بخشی جداییناپذیر از زندگی اجتماعی و اقتصادی هستند. او با نقد نگاههای سادهانگارانه به ساختار سازمانی تأکید میکند که سازمان چیزی فراتر از چارتها و نمودارهای رسمی است و باید به روابط، نقشها و فرهنگ سازمانی نیز توجه شود. نویسنده نقشآفرینان اصلی سازمان را معرفی میکند؛ نیروهای عملیاتی، ستادی، تحلیلگران، مدیران و تأثیرگذاران بیرونی. هر یک از این گروهها وظایف و جایگاه خاصی در ساختار سازمان دارند و تعامل میان آنها شکلدهندهی فرهنگ و عملکرد سازمان است. هنری مینتزبرگ با استفاده از استعارههایی مانند گاو و اجزای آن میکوشد نشان دهد که سازمانها همچون موجوداتی زنده و پویا هستند که اجزای آنها باید هماهنگ و یکپارچه عمل کند. در بخشهای بعدی، کتاب به سازوکارهای ایجاد هماهنگی در سازمانها میپردازد و شش سازوکار اصلی را معرفی میکند؛ سازگاری متقابل، سرپرستی مستقیم، استانداردسازی کار، استانداردسازی نتایج، استانداردسازی مهارتها و استانداردسازی هنجارها. هر یک از این سازوکارها در شرایط و سازمانهای مختلف کاربرد دارد و انتخاب مناسب آنها نقش مهمی در موفقیت یا ناکامی سازمان ایفا میکند. نویسنده به مؤلفههای طراحی سازمان میپردازد؛ ازجمله دامنهی جایگاهها، میزان رسمیت، گروهبندی واحدها و درجهی تمرکز یا عدم تمرکز در تصمیمگیری. او با مثالهایی از صنایع مختلف نشان میدهد که هیچ راهحل واحدی برای همهی سازمانها وجود ندارد و هر سازمان باید باتوجهبه مأموریت، محیط و فرهنگ خود، ساختار مناسب را انتخاب کند. در نهایت این کتاب با معرفی هفت الگوی اصلی سازماندهی و نیروهای تأثیرگذار بر آنها، چارچوبی برای تحلیل و طراحی ساختار سازمانها ارائه میدهد. این الگوها به مدیران و مشاوران کمک میکند سازمان خود را بهتر بشناسند و برای بهبود عملکرد و سازگاری با تغییرات محیطی، تصمیمات آگاهانهتری بگیرند.
چرا باید کتاب طراحی سازمان را بخوانیم؟
کتاب طراحی سازمان با رویکردی تحلیلی و مبتنیبر تجربه به یکی از اساسیترین دغدغههای مدیریت، یعنی ساختاردهی و سازماندهی میپردازد. ویژگی شاخص این کتاب، ارائهی هفت الگوی سازمانی و تشریح سازوکارهای هماهنگی است که به خواننده امکان میدهد سازمانها را از زاویههای مختلف بررسی کند. هنری مینتزبرگ با مثالهای ملموس و روایتهای کاربردی، پیچیدگیهای سازمانی را سادهسازی نکرده و بهجای نسخهپیچی، ابزارهای فکری برای تحلیل و تصمیمگیری ارائه داده است. این کتاب برای کسانی که بهدنبال درک عمیقتر ماهیت سازمانها و چالشهای مدیریت هستند، منبعی سودمند به شمار میآید و میتواند در بازطراحی ساختار سازمانی یا مواجهه با تغییرات محیطی راهگشا باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به مدیران، مشاوران مدیریت، دانشجویان رشتههای مدیریت و کسانی که با چالشهای ساختاردهی و سازماندهی درگیرند، پیشنهاد میشود. همچنین این اثر برای افرادی که بهدنبال فهم بهتر روابط سازمانی، فرهنگ و نقش استراتژی در موفقیت سازمانها هستند، مناسب است.
درباره هنری مینتزبرگ
هنری مینتزبرگ (Henry Mintzberg) متولد ۲ سپتامبر ۱۹۳۹ در کانادا، از برجستهترین نظریهپردازان و متفکران حوزهی مدیریت و تجارت در جهان بوده است. تحصیلات خود را در رشتهی مهندسی مکانیک در دانشگاه مکگیل آغاز کرد و سپس در سالهای ۱۹۶۵ و ۱۹۶۸ موفق به دریافت مدارک کارشناسیارشد و دکترای مدیریت از دانشگاه امآیتی (MIT) شد. از سال ۱۹۶۸ بهعنوان استاد رسمی مطالعات مدیریت در دانشگاه مکگیل در کبک فعالیت داشته و بیش از پنج دهه با این دانشگاه همکاری نزدیک داشته است. او بیش از ۱۵۰ مقالهی علمی در حوزهی مدیریت، سازمان و بازرگانی استراتژیک منتشر کرده و نویسندهی بیش از ۱۰ کتاب تأثیرگذار بوده که بسیاری از آنها از آثار کلاسیک در علم مدیریت محسوب میشود. ازجمله آثار برجستهی او میتوان به کتابهای ظهور و سقوط برنامهریزی استراتژیک، مدیران نه MBAها (Managers Not MBAs)، جنگل استراتژی (Strategy Safari) و کتاب طراحی سازمان با عنوان اصلی Understanding Organizations…Finally اشاره کرد.
هنری مینتزبرگ معتقد است مدیریت تنها یک علم نیست؛ ترکیبی از هنر و تجربه و درک انسانی است؛ ازاینرو همواره با دیدگاههایی که مدیریت را بهعنوان علمی سخت و قابلاندازهگیری همچون ریاضیات یا فیزیک مینگرند، مخالفت کرده است. البته نقد او از درون نظام علمی مدیریت نشئت میگیرد. او را میتوان یک منتقد درونسیستمی دانست. آثار او بهعنوان متونی بنیادین در حوزهی نظریههای استراتژی شناخته میشود. دیدگاههای او نهتنها ساختار تفکر استراتژیک را دگرگون کرده، بلکه نگاه انسانیتری به مدیریت و سازمان ارائه داده است. هنری مینتزبرگ با ترکیب تجربهی عملی، دانش نظری و بینشی انتقادی، یکی از تأثیرگذارترین متفکران مدیریت معاصر به شمار میرود. آثار او در دانشگاهها، سازمانها و میان مدیران سراسر جهان مورد مطالعه و استناد قرار گرفته است.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
هنری مینتزبرگ در طول دوران تحصیل، عضو دولت دانشجویی بود. او موفق شد جایزهی بورسیهی کبک (Quebec Fellowship Award) و نیز بورسیهی MIT را به دست آورد. برای تکمیل تحصیلات خود دوباره به مدرسهی مدیریت اسلون در MIT بازگشت و در سال ۱۹۶۸ دکترای خود را دریافت کرد. با موفقیت از رسالهی دکترای خود با عنوان «مدیر در حال کار؛ تعیین فعالیتها، نقشها و برنامههای او از طریق مشاهدهی ساختارمند» دفاع کرد و در حوزههای سیاستگذاری (بهعنوان رشتهی اصلی)، مطالعات سازمانی، سیستمهای اطلاعات و کنترل و علوم سیاسی (بهعنوان رشتهی فرعی) تحصیل کرد. در این دوران نیز جوایز بورسیهی فورد (Ford Fellowship) و بورسیهی MIT را دریافت کرد. او دو بار برندهی جایزهی مککینزی (McKinsey Award) برای انتشار بهترین مقاله در مجلهی Harvard Business Review شد؛ هرچند موضعی انتقادی نسبت به صنعت مشاورهی استراتژی داشته است. همچنین از او بهعنوان یکی از خالقان مفهوم Organigraph یاد میشود؛ ابزاری که امروزه در مدارس کسبوکار آموزش داده میشود. او در سال ۱۹۹۷ به مقام افسر نشان کانادا (Officer of the Order of Canada) نائل شد و در سال ۱۹۹۸ نیز بهعنوان افسر نشان ملی کبک (Officer of the National Order of Quebec) برگزیده شد. هنری مینتزبرگ در طول دوران تدریس خود، سرپرستی ۲۲ برنامهی دکترا را بر عهده داشته، در ۱۴ کمیتهی دکترای دیگر حضور داشته و جوایز متعدد و معتبری را هم برای فعالیتهای آموزشی و هم برای پژوهشهای نظری خود در زمینهی سازمان و مدیریت دریافت کرده است.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
کولین جوردن (Colin Jordan) معتقد است کتاب طراحی سازمان کاملاً موفق عمل کرده و هنری مینتزبرگ در طول مسیر از حس شوخطبعی ظریف و پختهای نیز بهره گرفته است.
در سایت thorprojects.com نوشته شده است که وقتی هنری مینتزبرگ میگوید سرانجام سازمانها و ساختار آنها را درک کرده، این سخن را با پشتوانهی دههها تجربه و افتخار بیان میکند.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
این کتاب بهوسیلهی نشرهای گوناگونی منتشر شده است؛ برای نمونه میتوان به فهرست زیر اشاره کرد:
- ساختاردهی: هفت الگوی نهایی فهم سازمان ترجمهی محمد جوادی و سروش شایگان نریمان، نشر دانشگاه امام صادق (ع)، ۱۴۰۳.
- درک سازمانها.... سرانجام!: ساختاردهی در هفتبخش ترجمهی علیاصغر امانی، نشر بوستان کاغذی، ۱۴۰۳.
بخشی از کتاب طراحی سازمان
«مرزها هنگامی رو به محو شدن میرود که سازمان برای برونسپاری قدمی بردارد __کاری که درست نقطهٔ مقابل یکپارچگی عمودی است__ یا به عبارت دیگر، زمانیکه برخی اقداماتی که پیش از این درون سازمان انجام میشده با عقد قرارداد به سازمانها یا افراد بیرونی سپرده میشود. مثلاً این روزها، بسیاری از شرکتها قراردادهایی برای نظافت دفاترشان منعقد میکنند، یا از شرکتهای خبره برای یافتن مدیران جدید استفاده میکنند. در این موارد، ارائهدهندهٔ خدمت درون سازمان حضور ندارد، اما خیلی هم بیرون از آن نیست، زیرا خدماتش را، بهصورت قراردادی، در بازهٔ زمانی معین و بهطور مداوم به سازمان ارائه میدهد.
این مثال چطور است؟ یک بار وقتی داشتم از کارخانهای بازدید میکردم، به من گفتند کارگران آبیپوش نیروهای خود سازماناند، اما کارگران سبزپوش خیر. آنها وظایف مشابهی را بر عهده داشتند، اما حقوقشان را از شرکت دیگری دریافت میکردند. داشتیم دربارهٔ محو شدن مرزهای سازمانی صحبت میکردیم: در این مثال، این مسئله فقط در رنگ لباسهای آنها مشخص بود.
برخی از انواع برونسپاریها مدتهاست که رواج دارند. بسیاری از سازمانها، همواره براساس قرارداد، خدماتی مانند مشاورهٔ حقوقی را دریافت کردهاند. شرکتهای پیمانکاری ساختمان هم بهرهٔ فراوانی از برونسپاری بردهاند. آنها قراردادی برای ساختن ساختمان منعقد میکنند و سپس قراردادهای دستدومی برای اجرای برقکاری، لولهکشی، نصب و باز کردن داربستها و موارد مشابه با شرکتها و افراد متخصص میبندند. شرکتهای فیلمسازی هم، وقتی تصمیم به تولید فیلم میگیرند، تفاوت چندانی با آنها ندارند و افراد مستقلی را برای کارگردانی، نویسندگی، بازیگری، تدوین و موارد مشابه به پروژهٔ فیلمسازی میآورند.»
حجم
۶۹۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۶۹۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه