دانلود و خرید کتاب عروسک خانه هنریک ایبسن ترجمه میرمجید عمرانی
تصویر جلد کتاب عروسک خانه

کتاب عروسک خانه

معرفی کتاب عروسک خانه

کتاب عروسک خانه نوشته هنریک ایبسن است و با ترجمه میرمجید عمرانی در انتشارات مهراندیش منتشر شده است. این اثر یکی از مهم‌ترین نمایشنامه‌های دنیای مدرن است.

درباره کتاب عروسک خانه

 این کتاب نمایشنامه‌ای در سه پرده، از هنریک ایبسن، نویسنده نامدار و صاحب‌سبک نروژی است. نمایشنامه این‌گونه آغاز می‌شود که زنی جوان و زیبا با دست‌های پر از خرید شب کریسمس به خانه برمی‌گردد. او که شاد است و گفت‌وگویی پیش می‌آید سرشار از خوش‌بینی به آینده و زندگی و شور. عروسک خانه، داستان زن خامی است که ناگهان چشم به چندوچون زناشویی و دروغی که زندگی‌اش را بر آن بنیاد نهاده باز می‌کند. می‌بیند شوهرش، پدر سه فرزندش، بیگانه‌ای بیش نیست که همواره با او چون بچه و دارایی خود رفتار کرده است. درمی‌یابد که خوشبختی‌اش دروغین بوده و خودش، نه آدمی آزاد و برابر، که عروسکی و خانه‌اش نه خانه، که عروسکخانه‌ای بوده است. نورا برای نجات همسر و زندگی‌اش از مردی پول گرفته است و ان مرد حالا او را تهدید می‌کند که زندگی‌اش را نابود می‌کند. در همین زمان یکی از دوستان نورا او را نجات می‌دهد اما شوهرش مطلع می‌شود و ناگهان همه‌چیز سیاه می‌شود شوهر که خودش را عاشق نشان می‌داده می‌گوید می‌خواهد با نورا زندگی کند اما تمام حقوق انسانی‌اش را از او بگیرد و حتی اجازه ندهد فرزندانش را تربیت کند. نورا باید تصمیمی برای زندگی‌اش بگیرد. 

خواندن کتاب عروسک خانه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات نمایشی پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب عروسک خانه

هِلْمِر: نورا! (به پیشش می‌رود و شوخی‌کنان گوشش را می‌گیرد). بازهم سبک‌سری‌ت گل کرده حالا؟ حالا گیریم امروز هزار کرون قرض کردم و تو اون رو تو هفتهٔ کریسمس به باد دادی و اون‌وقت، شب سال نو، یه آجرِ تاق افتاد تو سر من و ولو شدم اونجا.

نورا: (دست روی دهان او می‌گذارد). اَاَه، حرف‌های این‌قدر بدشگون نزن!

هِلْمِر: نه، حالا گیریم همچو چیزی پیش اومد. اون‌وقت چی؟

نورا: اگه چیزی به این بدی پیش می‌اومد، خب چه فرقی می‌کرد بدهکار باشم یا نه؟

هِلْمِر: خب، اما اون‌هایی که ازشون قرض کرده‌ام، چی؟

نورا: اون‌ها؟ کی اون‌ها رو به چیزی می‌گیره! کس‌وکارم که نیستن.

هِلْمِر: نورا، نورا، راستی که زنی! نه، اما بی‌شوخی، نورا، تو می‌دونی من تو این زمینه چی فکر می‌کنم. بدهی بی بدهی! قرض هرگز! خونه‌ای که پایه‌اش رو روی قرض و بدهی بگذارن، آزادی و در نتیجه، زیبایی هم ازش روگردون می‌شه. حالا ما دو تا' تا همین امروز دلیرونه تاب آورده‌ایم و این چند صباحی هم که هنوز لازمه، تاب می‌آریم.

نورا: (به‌سوی بخاری می‌رود). باشه، باشه، هرجور تو می‌خوای، توروالد.

هِلْمِر: (به دنبالش می‌رود). خب، خب، حالا چکاوکِ خوش‌خوانِ کوچولو نمی‌خواد بال‌هاش وا بره. چی؟ سنجابه اونجا وایساده اخم کرده. (کیف پولش را درمی‌آورد). نورا، گمون می‌کنی چی اینجا دارم؟

نورا: (تند برمی‌گردد). پول!

هِلْمِر: اینجا رو نگاه کن! (چند اسکناس به او می‌دهد). ای‌بابا، این رو که خونه تو این هفتهٔ کریسمس کلی خرج و برج داره، می‌دونم خب دیگه.

نورا: (می‌شمرد). ده، بیست، سی، چهل. وای، مرسی، مرسی توروالد حالا تا مدت‌ها کارم می‌گذره.

هِلْمِر: آره، واقعاً هم باید بگذره. 

bookworm
۱۴۰۱/۰۷/۰۴

متن روان و قشنگی داره ولی کشش و جذابیتش برای من پایین بود.برای تمرین نمایشنامه دیالوگ های خوبی داره.

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۹۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۴ صفحه

حجم

۹۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۴ صفحه

قیمت:
۸۶,۰۰۰
تومان