کتاب تمامی ماجرا
معرفی کتاب تمامی ماجرا
کتاب الکترونیکی تمامی ماجرا یا چگونه خانوادهام خطرناکترین مرد جهان را پدید آورد نوشته مری ترامپ با ترجمه علی سلامی و محسن صالحی اصیل در نشر گویا به چاپ رسیده است. مری لی ترامپ متولد ۱۹۵۶ روانشناس، تاجر و نویسندهای آمریکایی و برادرزادهٔ دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکاست. مری عموی خود را فردی جامعهستیز و دچار ناهنجاریهای متعدد میداند و معتقد است که مناسبات ناسالم خانوادگی شخصیت فرزندان این خانواده را شکل داده است. با این اوصاف، چهل و پنجمین رئیسجمهور کشور آمریکا را میتوان ماحصل خانوادهای دانست که بهجای عشق به یکدیگر دنبال اثبات قدرت و برتری خود هستند. کتاب جنجالی تمامی ماجرا در همان روز نخست، یعنی ۱۴ جولای ۲۰۲۰، بیش از یک میلیون نسخه به فروش رفته است.
مری در ۱۵ جولای ۲۰۲۰، در مصاحبهای با ای بی سی گفت ترامپ باید استعفا دهد. او گفت: دونالد ترامپ توانایی ادارهٔ کشورش را ندارد. در مصاحبهای دیگر با استیون کولبرت مری گفت دونالد ترامپ تمایلات ضداجتماعی از خود بروز میدهد و مسئولیت کارهایش را نمیپذیرد. همچنین مری میگوید: برای اینکه بفهمیم چه چیزی باعث شد دونالد - و همه ما - به این مرحله برسیم، باید با پدربزرگم و نیاز شخصی که به پذیرفته شدن شروع کنیم، نیازی که اعتمادبهنفس فراوان و بیپروای دونالد را تقویت کرد.
مری ترامپ دارای مدرک دکتری تخصصی در رشته روانشناسی بالینی است و سالها به طبابت و تدریس مشغول بوده است.
درباره کتاب تمامی ماجرا
مری میگوید: دونالد ترامپ نامنویسی کرد. آن چیزهایی که فکر میکردم باعث رد صلاحیت او شود شهوتش را برای پیروزی بیشتر میکرد. هنوز نگرانی نداشتم - مطمئن بودم انتخاب نمیشود - اما این فکر که هدفش چنین کاری باشد روی اعصاب من بود. بعدها در تابستان ۲۰۱۶، با خودم گفتم که در انظار عمومی درباره دلایلی صحبت کنم که میدانستم بر اساس آنها دونالد رد صلاحیت خواهد شد.
مری ترامپ در سال ۲۰۱۶ از نامزدی هیلاری کلینتون برای ریاستجمهوری حمایت کرد. او درباره عمویش میگوید: دونالد در زمان کارزار انتخاباتی - از توهین و بیحرمتی به وزیر امور خارجه هیلاری کلینتون که بیشک بهترین فرد برای نامزدی ریاستجمهوری در تاریخ این کشور بود، بهعنوان «زنی ناپاک» تا ریشخند سرج کوالسکی، گزارشگر معلول نیویورکتایمز - چیزی دور ازآنچه از او انتظار میرفت نگفته بود. در حقیقت، یاد تمام آن مهمانیهای خانوادگی افتادم که در آنها دونالد درباره زنانی که آنها را چاق و زشت میدانست صحبت میکرد و مردهایی که معمولاً موفقتر و قویتر بودند را بازنده و بهدردنخور خطاب میکرد و درعینحال پدربزرگ من و ماریان، الیزابت و رابرت همگی میخندیدند و با او همراه میشدند. این نوع مرسوم تحقیر و توهین به آدمها در میز شام ترامپ امری متداول بود. آنچه باعث تعجبم شده بود این است که همیشه قِسر درمیرفت
فکر میکردیم نژادپرستی وقیحانه در سخنرانیهای دونالد نوعی پیمانشکنی باشد، اما وقتی جری فالول جونیور و دیگر مباشرین سفیدپوست انجیل شروع به نکوهش او کردند دیگر چنین نظری نداشتیم. ماریان که یک کاتولیک متدین از پنج دهه پیش بود، رنجیدهخاطر شد و گفت: «مگه اونا چه مشکل دارند؟ تنها باری که دونالد به کلیسا رفته فقط زمانی بود که دوربینها هم آنجا بودند. آدم از این کارها گیج میشه. اصلاً نظم و انضباط نداره. بههیچوجه!»
کتاب تمامی ماجرا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که مایل هستند درباره ابعاد مختلف شخصیتی دونالد ترامپ، اطلاعات بیشتری داشته باشند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تمامی ماجرا
رسانهها متوجه نشدند که هیچکس از اعضای خانواده دونالد، جز بچههایش، پسرخواندهاش و همسر کنونیاش حتی یک کلمه در حمایت از او در زمان کارزار انتخاباتی نگفته بودند. ماریان به من گفت که آدم خوششانسی بود، چونکه بهعنوان یک قاضی فدرال میبایست بیطرفی و واقعبینی خودش را حفظ میکرد. شاید او تنها شخصی در کشور بود که با توجه به جایگاهش بهعنوان خواهرش و اعتبار حرفهای خودش که اگر بهصورت علنی درباره بیکفایتی دونالد برای رسیدن به ریاستجمهوری صحبت میکرد، ممکن بود تغییری ایجاد شود؛ اما او هم رازهای سربهمهر داشت و وقتی پس از انتخابات به من گفت که بهخاطر «وفاداری به خانواده» به برادرش رأی داده اصلاً تعجب نکردم.
من که در خانواده ترامپ بزرگ شده بودم و بهخصوص بچه فِرِدی بودم، با چالشهای زیادی مواجه بودم. تا حدودی میتوان گفت که خیلی خوششانس بودم. در مدرسههای خصوصی سطح بالا ثبتنام کردم و برای بیشتر روزهای عمرم بهترین بیمه خدمات پزشکی را داشتم. یکجور احساس خودبهخودی کمبود هم در همه ما وجود داشت، بهجز دونالد. پس از فوت پدربزرگم در سال ۱۹۹۹، فهمیدم که طرف پدری من از وصیتنامه حذف شده بود انگار پسر ارشد فِرِد ترامپ اصلاً وجود نداشته و یک پرونده قضایی پیگیری شد. سرانجام، به این نتیجه رسیدم که اگر درملأعام درباره عمویم صحبت کنم، یک برادرزاده محروم از ارث خواهم بود که باید برای خودم دنبال کسب ثروت باشم.
دونالد در زمان بزرگ شدن خودش مجبور بود مشوق خودش باشد، اول به این خاطر که نیازمند این بود که پدرش باور کند که پسر بهتر و مطمئنتری نسبت به فِرِدی است؛ بعد به این خاطر که فِرِد این را از او خواسته بود؛ و درنهایت به این خاطر که این گزافهگوییها و فریبهای خودش را باور کرده بود، حتی تا حدی که گمان میکرد هیچکس دیگری نمیتواند کارهایش را انجام دهد. در زمان انتخابات، دونالد هرگونه چالشی را در برابر احساس برتری داشتن او با خشم پاسخ میداد، ترس و آسیبپذیریهای او نیز دوره مدفون شده بودند که اصلاً مجبور نبود وجود آنها را بپذیرد؛ و هیچوقت همچنین کاری نکرد.
حجم
۲۳۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۰۰ صفحه
حجم
۲۳۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۰۰ صفحه