
کتاب پیش از آن که مهربانی را فراموش کنیم
معرفی کتاب پیش از آن که مهربانی را فراموش کنیم
کتاب پیش از آنکه مهربانی را فراموش کنیم نوشتهی توشیکازو کاواگوچی با ترجمهی ایلناز شیرعلیان و ترگل شیرعلیان، اثری داستانی و خیالانگیز است که نشر گویا آن را منتشر کرده است. این کتاب در ژانر رمان معاصر ژاپنی قرار میگیرد و با روایتی خاص، به موضوعاتی چون خانواده، پشیمانی، روابط انسانی و مفهوم زمان میپردازد. داستان در کافهای اسرارآمیز در توکیو میگذرد؛ جایی که مشتریان میتوانند برای مدت کوتاهی به گذشته بازگردند، اما با قوانینی سختگیرانه و محدودیتهایی که امکان تغییر آینده را از آنها میگیرد. نویسنده با بهرهگیری از عناصر فانتزی و واقعگرایی، موقعیتهایی را خلق کرده که شخصیتها در آنها با خاطرات، حسرتها و آرزوهایشان روبهرو میشوند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب پیش از آن که مهربانی را فراموش کنیم
پیش از آنکه مهربانی را فراموش کنیم، رمانی از توشیکازو کاواگوچی است که با ترجمهی ایلناز شیرعلیان و ترگل شیرعلیان منتشر شده است. این کتاب ادامهای بر فضای آشنای کافهی فونیکولی فونیکولا است؛ کافهای که امکان سفر کوتاه به گذشته را برای مشتریانش فراهم میکند. اما این سفر با مجموعهای از قوانین عجیب همراه است: زمان محدود، عدم امکان تغییر گذشته و الزام به نشستن روی یک صندلی خاص. روایت کتاب حول محور چندین داستان و شخصیت میچرخد که هرکدام با دغدغهها و حسرتهای خود به کافه میآیند. نویسنده با نگاهی انسانی و جزئینگر، روابط خانوادگی، جدایی، پشیمانی و امید را در بستر زندگی روزمره ژاپنی به تصویر کشیده است. ساختار کتاب به گونهای است که هر فصل به داستان یکی از مشتریان کافه اختصاص دارد و در عین حال، شخصیتهای اصلی کافه نیز حضوری پررنگ دارند. فضای داستانی، ترکیبی از واقعیت و خیال است که مرز میان گذشته و حال را به چالش میکشد و پرسشهایی درباره معنای خوشبختی، بخشش و مهربانی مطرح میکند.
خلاصه داستان پیش از آن که مهربانی را فراموش کنیم
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در پیش از آنکه مهربانی را فراموش کنیم، داستان با معرفی کافهای اسرارآمیز در توکیو آغاز میشود؛ جایی که مشتریان میتوانند با نوشیدن قهوهای خاص، برای مدت کوتاهی به گذشته بازگردند. اما این سفر با قوانین سختی همراه است: زمان محدود به سردشدن قهوه، عدم امکان تغییر آینده و الزام به نشستن روی یک صندلی خاص. روایت اصلی حول زندگی یوکی، پسربچهای هفتساله، شکل میگیرد که والدینش در آستانهی جدایی هستند. یوکی با شنیدن شایعات دربارهی کافه، تصمیم میگیرد به گذشته بازگردد تا شاید بتواند از طلاق والدینش جلوگیری کند. اما با آگاهی از قوانین کافه، درمییابد که هیچ اقدامی نمیتواند سرنوشت خانوادهاش را تغییر دهد. با این حال، هدفش از سفر به گذشته تغییر میکند: او میخواهد به جای گریه، لبخند بزند و آرزوی خوشبختی والدینش را داشته باشد. در ادامه، داستانهایی از دیگر مشتریان کافه روایت میشود؛ از جمله مادری که میخواهد نام فرزندش را با همسر مرحومش انتخاب کند. هرکدام از این روایتها، به نوعی با مفهوم پشیمانی، بخشش و پذیرش گذشته گره خوردهاند. در نهایت، کتاب با تأکید بر اهمیت مهربانی، همدلی و پذیرش واقعیتهای زندگی، تصویری انسانی و تأثیرگذار از روابط خانوادگی و اجتماعی ارائه میدهد.
چرا باید کتاب پیش از آن که مهربانی را فراموش کنیم را بخوانیم؟
پیش از آنکه مهربانی را فراموش کنیم، با روایتی چندلایه و شخصیتهایی ملموس، به دغدغههای عمیق انسانی مانند پشیمانی، جدایی، آرزوهای برآوردهنشده و معنای واقعی مهربانی میپردازد. این کتاب با بهرهگیری از عنصر خیال و سفر در زمان، فرصتی فراهم میکند تا خواننده به تأمل درباره گذشته، انتخابها و تأثیر آنها بر زندگی امروز بپردازد. روایتهای کوتاه و پیوستهی کتاب، هرکدام پنجرهای به دنیای احساسات و روابط انسانی باز میکنند و نشان میدهند که گاهی پذیرش و همدلی، مهمتر از تغییر گذشته است. همچنین، فضای ژاپنی و جزئیات فرهنگی کتاب، تجربهای متفاوت و تازه برای علاقهمندان به ادبیات معاصر شرق فراهم میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان رمانهای احساسی، دوستداران ادبیات ژاپن، کسانی که با موضوعاتی مانند پشیمانی، جدایی یا روابط خانوادگی دستوپنجه نرم میکنند و افرادی که به روایتهای خیالانگیز و تأملبرانگیز علاقه دارند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب پیش از آن که مهربانی را فراموش کنیم
«پسر کافهای که میتوانست شما را به گذشته ببرد، در جیمبوچو، منطقهای در ناحیهٔ کاندا در شهر چیودای توکیو قرار داشت. کافه کمی دورتر از نزدیکترین ایستگاه قطار بود و تابلوی ورودی آن در بیرون، در گوشهای از یک کوچهٔ باریک و آرام نصب شده بود. نام کافه، فونیکولی فونیکولا بود که برگرفته از آهنگ فولکلور ایتالیایی محبوب منطقهٔ ناپل بود؛ آهنگی که به مناسبت افتتاح راهآهن کابلی سفارش داده شده بود. «بیایید به سمت شعلههای آتشین کوه وزوویوس از دامنهٔ کوه بالا برویم...» این عبارت قسمتی از متن ژاپنی این آهنگ است، آهنگی که بیشتر آدمها حداقل یکبار ملودی آن را شنیدهاند. کودکان در ژاپن این ملودی را بهعنوان ملودی «شلوار بچهٔ تخس»، یک آهنگ تقلیدی از فونیکولی فونیکولا، میشناسند. دلیل نامگذاری این کافهٔ سفر در زمان به نام یک آهنگ فولکلور ایتالیایی حتی برای صاحب آن هم ناشناخته بود. نام صاحب کافه، که همیشه لباس آشپزی تنش بود، ناگاره توکیتا بود. ناگارهٔ قدبلند که بیش از دو متر قد داشت، مردی آرام با چشمانی به باریکی نخ بود. او با خونسردی یک مجسمهٔ نگهبان قدرتمند معبد میایستاد. همسرش، کی توکیتا، در گذشته در کافه بهعنوان پیشخدمت کار میکرد. کی با چشمانی درشت و درخشان همیشه لبخند بر چهرهاش داشت، خوشخیال و معصوم بود و شخصیتی خوشبرخورد و صمیمی داشت. او دو سال پیش به طرز غمانگیزی، بر اثر یک بیماری قلبی از این دنیا رفت و دخترشان میکی را که مانند مادرش چشمانی درشت و درخشان داشت، تنها گذاشت. پیشخدمت دیگر کافه کازو توکیتا، دخترعموی ناگاره بود. کازو چهرهای زیبا با چشمهای باریک و بادامیشکل، بینی صاف و لبهایی به رنگ صورتی روشن داشت. اگر صحبتش میشد، همه موافق بودند که او زیباست؛ اما چیزی در او وجود نداشت که بر روی دیگران تأثیر ماندگاری بر جای بگذارد. اگر آنها چشمانشان را میبستند، بهسختی چهرهٔ او را به یاد میآوردند؛ میشد او را هم بهعنوان یک دختر جوان و هم یک زن آرام و بالغ دید. کازو ذاتاً کمحرف بود و برخی از مشتریان میگفتند که برقراری گفتوگو با او تقریباً غیرممکن است. حتی شایعهای در آن اطراف پخش شده بود که او مانند یک روح نامرئی است. اما در حال حاضر این فقط کازو بود که میتوانست قهوهای را سرو کند که شما را به گذشته برگرداند.»
حجم
۱۸۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۰۷ صفحه
حجم
۱۸۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۰۷ صفحه