تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب زمستان با طعم آلبالو
۳٫۴
(۹)
خواندن نظراتمعرفی کتاب زمستان با طعم آلبالو
«زمستان با طعم آلبالو» رمانی به قلم الهام فلاح( -۱۳۶۲)، نویسنده ایرانی است. داستان این کتاب پیرامون زندگی زنی است که در ارتباط عاطفی با همسرش دچار مشکل است و همین موجب میشود او دچار گونهای خیالبافی و سرگشتگی شود.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«از خواب که میپرم هنوز هوا تاریک است. ساعت پنج نشده. اصلاً به پنجرهها نگاه نمیکنم. ترسم از این وقت روز را آنقدری میشناسم که به هیچ پنجرهای حتی نیمنگاه هم نیندازم. پاهای یخکردهام را بغل میگیرم. درست مثل جنینی بیگناه. شروین ملحفه عروسکیاش را رویم انداخته. پاهایم تمام شب از زیر این ملحفه کوچک بیرون ماندهاند و حالا اینطور سرد و بیحس شدهاند. ملحفه را تا روی گوشم بالا میکشم.
به پهلوی چپم میچرخم. دلم از گرسنگی مالش میرود و صدای تالاپ تالاپ قلبم مثل صدای طبل جنگ دلهرهآور شده. چشمهایم بازِ باز است و هیچ جور توی کتشان نمیرود که الآن وقت خواب است و باید بسته شوند. آخر من هنوز دلم میخواهد کپه مرگم را بگذارم. مینشینم و نفس عمیق میکشم.
چند روز پیش سیما گفت: «اینطور وقتها بهترین کار این است که نفس بگیری... اینطوری...» و طوری نفسگیری کرد که آخرش هم نتوانستم مثل او نفس بگیرم و سیما گفت که خیلی بیعرضهام. پاهایم مثل پاهای مردهها سفید شده و لاک قرمزم بیش از هر وقت دیگری خودش را نشان میدهد. میروم توی حمام.
شیر آب گرم را باز میکنم و لباسهایم را در میآورم. شکمم را با دستهایم میمالم و دستم را میگذارم روی همان نقطه اتصال قدیمیام با مامان. و طبق معمول هر دفعه که میآیم حمام باز حسرت میخورم که لابد قطر بند نافم آنقدری نبوده که چند تا از خصلتهای خوب مامان، اعتماد به نفس خدشهناپذیرش، همیشه شاد بودنش، همیشه معشوق بودنش، بتواند از آنجا وارد بدن من شود و در آن رسوب کند.»
تجریش![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
زکریا قائمی
برف سوزیناهید فرامرزی
فرشته از تهرانمژده الفت
پنجشنبههای سالنملیحه صباغیان
شب شمسمیلاد حسینی
دورانروحانگیز شریفیان
خاک زوهر یا وقت چیدن گیس هانرگس مساوات
از همان راهی که آمدی برگردفرشته نوبخت
تخم شربلقیس سلیمانی
اینجا باران صدا نداردکامران محمدی
خلسههای زنانهمریم بیرنگ
شب طاهرهبلقیس سلیمانی
هیسمحمدرضا کاتب
سیب ترشفرشته نوبخت
شکری، پسر یعقوبسیامک ایثاری
بعضیها برنمیگردندمریم منوچهری
کمی مایل به سرخفرشته نوبخت
جلبککتایون سنگستانی
روز خرگوشبلقیس سلیمانی
فردا داستان خوبی مینویسمسپیده ابرآویز
حجم
۲۲۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۲۲۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
قیمت:
۷۵,۰۰۰
۳۷,۵۰۰۵۰%
تومان
نظرات کاربران
من کتاب رو خیلی دوست داشتم پر از جمله های زیبا . این چیزی که اسمش را گذاشته اند غم از جایی مثل همین جاها پیدایش شد .از همین جایی که کسی را خواستی و نداشتی اش و آن کسی
قلمشون بسیار زیباست لذت بردم.
پرازنوشته های دلنشین در موازات خواندن داستان.لذت بردم
داستانی بی سر و ته که نیاز به ویراستاری هم داره. انتشار همین قبیل کتابها باعث شده وضع ادبیات ایران به اینجا بکشه.
بسیار زیبا ...نگارش عالی ....بی نظیر ....خیلی دوستش داشتم