کتاب سقراط کسنوفون
معرفی کتاب سقراط کسنوفون
کتاب الکترونیکی «سقراط کسنوفون» نوشتهٔ لئو اشتراوس با ترجمهٔ یاشار جیرانی در انتشارات پگاه روزگار نو به چاپ رسیده است. این کتاب جلد سوم سه گانه مشهور اشتراوس درباب فلسفه سیاسی فیلسوف مشهور یونانی یعنی کسنوفون است. اشتراوس در این کتاب شرحی دقیق و کم نظیر از آثار سقراطی کسنوفون (خاطرات، آپولوژی، ضیافت) را ارائه می کند. اشتراوس در شرح کتابش میگوید: من با این مجلد، تفسیر خودم را از مکتوبات سقراطی کسنوفون تکمیل میکنم. من نخست تفسیری از دیالوگ در باب تدبیر منزل را نوشتم و منتشر کردم زیرا به نظرم آن اثر در آن واحد هم افشاگرانهترین و هم سوءفهمشدهترین مکتوب سقراطی کسنوفون است. آن اثر افشاگرانهترین است زیرا در فصل میانیاش سقراط را مستقیماً با جنتلمن کامل مقایسه میکند. در تفسیر دیگر مکتوبات سقراطی من چارهای جز تکرار برخی از نکاتی ندارم که مجبور بودم در اثر قبلی به آنها اشاره کنم. من مطمئنم خوانندهای که متوجه این تکرارها بشود این پرگویی را خواهد بخشید و متوجه خواهد شد که من میتوانستم بدون اینکه کار نابجایی انجام دهم دچار پرگویی بیشتری شوم.
دربارهٔ کتاب سقراط کسنوفون
سقراطِ کسنوفون جلد سوم سهگانهٔ کسنوفونی اشتراوس است. این اثر شرح دقیق و عمیق لئو اشتراوس بر خاطرات، آپولوژی و ضیافت کسنوفون را در خود جای داده است. این اثر به همراه جلد دوم سهگانه کسنوفونی، یعنی گفتار سقراطی کسنوفون، شرح اشتراوس بر مکتوبات سقراطیِ کسنوفون را تکمیل میکند. در این مجلد علاوه بر متن اشتراوس، متن دو دیالوگ آپولوژی سقراط برای هیئت منصفه و ضیافت کسنوفون نیز آورده شده است. این دو متن ترجمهای تحتاللفظی از ترجمههای دقیق و تحتاللفظی اندرو پَچ و رابرت بارتلت هستند که در سطح کلمات و اصطلاحات با متن یونانی نیز تطبیق داده شدهاند. با توجه به اینکه شرح اشتراوس ترجمهای تحتاللفظی از دیالوگهای کسنوفون را مبنا قرار میدهند، این دو متن میتوانند مطالعهٔ متن اشتراوس را تسهیل کنند. همچنین سه شرح دیگر بر مکتوبات سقراطی کسنوفون از تامس پنگل («در باب آپولوژی سقراط برای هیئت منصفه»)، رابرت بارتلت («در باب ضیافت») و مترجم این اثر («فلسفه و سرزمین پدری») نیز در این مجلد گنجانده شده است. هر سه اثر مدیون افق و نظرگاهی هستند که اشتراوس در قرن بیستم آن را بازگشایی کرد و از همینرو میتوانند خواننده را در فهم متن شدیداً فشرده و دشوار اشتراوس یاری دهند. و در آخر اینکه مقدمهٔ اختصاصی تامس پنگل برای خوانندهٔ فارسیزبان نیز در این کتاب گنجانده شده است. این مقدمه خواننده را با مکتوبات سقراطی کسنوفون و همچنین سقراطِ کسنوفون بیشتر آشنا خواهد ساخت.
کتاب سقراط کسنوفون را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به فلسفهٔ سیاسی پیشنهاد می شود.
بخشی از کتاب سقراط کسنوفون
رد ادعانامه
۱:۱ از آنجایی که ادعانامه از دو جرم سقراط سخن میگوید، رد ادعانامه نیز از دو قسمت تشکیل میشود، یعنی رد اتهام بیدینی و رد اتهام فساد. در آغازِ قسمتی که به رد اتهام بیدینی میپردازد کسنوفون این واقعیت را به ما یادآوری میکند که سقراط به نپرستیدن (باور نداشتن به) خدایان شهر متهم شده بود. کسنوفون برای رد آن ادعا به این نکته اشاره میکند که سقراط قربانی میکرد و از پیشگویی استفاده میکرد. او حدوداً ۲ خط را به قربانی کردن و حدوداً ۵۷ خط را به استفاده از پیشگویی اختصاص میدهد. دلیل این برخورد نابرابر این است: در حالی که در رابطه با قربانی کردن، سقراط بهگونهای عادی و بدون جلب توجه رفتار میکرد، (ولی) در رابطهٔ با پیشگویی، او بهخاطر گفتن اینکه دایمونیون به او علائمی میدهد بدنام بود. احتمالاً او به همین دلیل به آوردن دایمونیای جدید متهم شده بود. اما سقراط مرتکب گناه نوآوری نشده بود، زیرا کسان دیگری که مثلاً بر اساس قربانیها پیشگویی میکنند، منظورشان این است که خدایان آنها را از رهگذر قربانیها از انجام کاری باز میدارند یا به انجام کاری ترغیب میکنند، اما آنها بهطور گمراهکنندهای میگویند که قربانیها این کار را انجام میدهند. اما سقراط دقیقاً همانچیزی را که میاندیشید میگفت؛ او میگفت که دایمونیون به او علائمی داده است. به عبارت دیگر، توسل سقراط به دایمونیوناش نوعی از پیشگویی است که از مهمترین جنبه، تفاوتی با دیگر انواع عموماً شناختهشدهٔ پیشگویی ندارد. اما کسنوفون نمیگوید که سقراط از انواع عوامانهٔ پیشگویی استفاده میکرد. دایمونیون سقراط بسیار قابل اتکا بود. او بر این اساس که دایمونیون نتیجهٔ کاری را پیشبینی کرده بود به بسیاری از یارانش میگفت که آن کار را انجام بدهند یا ندهند، و نتیجه آن کار حرف او را تأیید میکرد. اگر سقراط مطمئن نبود که حقیقت را پیشبینی کرده است، هرگز آینده را برای یارانش پیشبینی نمیکرد. اما در این امور بهجز به یک خدا به چه کسی میتوان اطمینان کرد؟ و اگر او به خدایان اطمینان میکرد، چگونه میتوانست معتقد به عدم وجود خدایان باشد؟ اما این استدلال بهسختی اثبات میکند که سقراط به وجود خدایان شهر باور داشت، و او در ادعانامه به خداناباوری متهم نشده بود. اما سقراط از این فراتر میرفت. او صرفاً به شیوهٔ خودش از پیشگویی، یعنی از دایمونیوناش، استفاده نمیکرد. او «دوستانش» (epitedeioi) را برای مشورت در باب موضوعات مناسب نزد هاتفها میفرستاد. آیا «دوستان» با «یارانی» (synontes) که سقراط مواهب دایمونیونش را به آنها میداد تفاوت دارند؟ او به هنگام صحبت با این «دوستان» از دایمونیونش سخن نمیگفت. یا آیا آنها با یاران یکی هستند؟ آیا او یارانش را فقط زمانی نزد هاتفها میفرستاد که تأیید عمل مورد نظر توسط یک هاتفِ عمومی میتوانست از آنها در برابر عدم تأیید خشن شهر محافظت کند؟ یا آیا زمانی آنها را نزد هاتفها میفرستاد که دایمونیونش سکوت کرده بود؟ در حالی که کسنوفون به این نکته وضوح نمیبخشد، او به پرسشهای بجایی که باید از هاتفها پرسیده شود وضوح میبخشد. خدایان (توان) شناخت «امور ضروری» یا (توان) یادگیری تمام صناعتها و مهارتهای خیررسان را انسان عطا کردهاند. آنچه خدایان برای خود نگاه داشتهاند دقیقاً مهمترین چیز در این امور است، یعنی نتیجهٔ تلاشهای انسان: انسانی که از صناعت استراتژی (ژنرالی) برخوردار است نمیتواند بداند که آیا کاربست آن صناعت به او سود میرساند یا نه. فرد باید در رابطه با مهمترین چیز در این امور با هاتفها مشورت کند، یعنی باید تلاش کند از طریق پیشگویی از خدایان بپرسد که چه چیزی سودمند است، زیرا خدایان برای کسانی که مورد لطفشان قرار دارند علائمی میفرستند. سقراط دوستانش را برای مشورت در رابطه با مهمترین امورشان نزد هاتفها میفرستاد: او برای هدایت خودش با هاتفها مشورت نمیکرد؛ او در رابطه با مهمترین امور خود فقط به دایمونیونش اتکا میکرد، که نیاز نبود با او مشورت کند. هم کسانی که انکار میکنند چیزی دِمونیک (الهی) (دایمونیون) در اموری از این دست وجود دارد و هم کسانی که با هاتفها در مورد اموری مشورت میکنند که انسانها میتوانند از رهگذر قوای خدادادی خود آنها را بدانند، دیوانه (daimonan) هستند و کاری را انجام میدهند که بهشدت نابجا است.
حجم
۵۱۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۲۳ صفحه
حجم
۵۱۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۲۳ صفحه
نظرات کاربران
در مطالعه آرای اشتراوس و برای فهم درک او از مدرنیته و راه تقابل با آن چاره ای جز مطالعه آثاری که او در رابطه با یونان باستان نوشته است وجود ندارد. به خصوص آنکه چند اثر اواخر عمر او