کتاب رازوارگی سلامت
معرفی کتاب رازوارگی سلامت
کتاب الکترونیکی «رازوارگی سلامت» نوشتهٔ هانس گئورگ گادامر با ترجمهٔ نرگس تاجیک نشاطیه در نشر پگاه روزگار نو به چاپ رسیده است. بهباور گادامر، در این عصر علمیتکنیکی که همهچیز بهسمت تخصصی و تکنولوژیکشدن پیش میرود، پزشکی هنوز ویژگیهایی از خود بروز میدهد که نشان از برنتافتن این هژمونی دارد. مهمترین ویژگیای که گادامر در طب یافته است، جایگاه داوری پزشک است که هم نمونهمحور (Case-based) است، هم نیازمند تفسیر و مبتنیبر گفتوگو. گادامر با ردیابی همین عناصر اصلی در پزشکی، نشان میدهد ارتباط نظر و عمل که بهباور او تنش میان آنها ذاتی هر موقعیت مدرن است، چگونه در پزشکی دیگرگونه است و تأمل دربارۀ آن، رهیافتهای بسیاری بر ما عرضه میکند.
درباره کتاب رازوارگی سلامت
رازوارگی سلامت در سپهر فکری گادامر، در اصل، ادامۀ تلاش برای پاسخگفتن به همان پرسشی است که وی در همۀ آثارش آن را پی گرفته است. گادامر فلسفۀ امروز را در پرتو علوم جدید میفهمد و کار اصلی فلسفه را از سدۀ هفدهم به اینسو، میانجیگری میان روش جدید علم ازسویی و تمامیت تجربۀ ما از زندگی ازسوی دیگر میداند. اما پرسش اصلی گادامر نه فهم چیستی روش علمی، بلکه این است که دستاوردهای علوم طبیعی با تجربۀ زندگی ما چه ربط و نسبتی دارد. بهبیان دیگر، چگونه چشمانداز طبیعی ما از جهان، یعنی تجربۀ ما از جهان که از جریان گذران زندگیمان بهدست میآید، با اقتدار خدشهناپذیر و ناشناختهای که ناشیاز بیان علم جدید است، پیوند برقرار میکند؟ از همین روست که گادامر صراحتاً میگوید:
«یگانه دغدغۀ من این بوده است که بنیانی نظری استوار کنم تا بتوانیم براساس آن، با عنصر بنیادین فرهنگِ معاصر، یعنی علم و کاربردهای صنعتیتکنولوژیک مواجهه یابیم.»
صورتبندی دیگری از همین پرسش در جایجای کتاب رازوارگی سلامت آمده است که در جستوجوی گشودن امکانی برای پیوند تجربۀ زندگی و تجربۀ پزشکی است. گادامر نشان میدهد که کار ما، امروزه، ایجاد ارتباط مجدد میان جهان عینی تخصصیشدهای است که پزشکی در اختیار ما میگذارد و سلامت، بهمثابه مراتب بنیادین هستیمان که نه دلبخواهیاست و نه دستکاریکردنی؛ بلکه صرفاً توجه ما را میطلبد.
کتاب رازوارگی سلامت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به فلسفهٔ پزشکی و فلسفهٔ علم پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب رازوارگی سلامت
بیجهت نیست که عصر کنونی ما را عصر علم مینامند. بیش از هر چیز، دو استدلال وجود دارد که این گزاره را توجیه میکند: اول، تسلط علمیتکنیکی بر طبیعت در این برهه، ابعادی پیدا کرده که بهطور کیفی، قرن ما را از قرنهای گذشته متمایز میکند. امروزه آشکارا، علم عامل اصلی مولد در اقتصاد بشر شده است؛ اما فراتر از این، کاربست عملی علم، اساساً موقعیتی تازه را ایجاد کرده است که در آن، دیگر به دلالتهای پیشامدرن «تخنه» یعنی تحققبخشیدن به احتمالات پیشرفت بعدی که طبیعت آنها را گشوده گذاشته (در تعریف ارسطویی)، محدود نشده بلکه به مرتبۀ قرینهای ساختگی برای واقعیت ارتقا یافته است. در گذشته، تغییر محیط ما، کموبیش بهسبب علل طبیعی مثلاً تغییر در آبوهوا (عصر یخبندان)، تأثیرات جوی (فرسایش و رسوب و...)، خشکسالیها، شکلگیری باتلاقها و مانند آنها بود. تغییر بهسبب مداخلۀ بشر، صرفاً اتفاقی بود. چنین مداخلههایی، شاید بهصورت ازمیانبردن جنگلها و درنتیجه ایجاد زمینهای بایر، انقراض گونههای حیوانات بهسبب شکار، فرسودگی خاکها بهعلت کشت و کار و تمامشدن منابع زمین بهسبب بهرهبرداری بود. این تغییرات، همواره، تغییرات کموبیش بازگشتناپذیر بود. البته در چنین مواقعی، انسان، یا خودش را با یافتن مکانهای جدید زندگی حفظ کرده یا آموخته است در زمان مقتضی، از پیامدها جلوگیری کند؛ اما در بقیۀ مواقع، سهم کار انسان در مقام جمعکنندۀ گیاهان یا شکارچی یا کشاورز، هیچگونه اختلال واقعی در تعادل طبیعت ایجاد نکرد. البته امروزه بهرهبرداری تکنیکی از منابع طبیعی و دگرگونی مصنوعی محیطمان، آنقدر با دقت طرحریزی شده و توسعه یافته است که نتایجش چرخۀ طبیعی امور را بهمخاطره انداخته و موجب پیشرفتهای بازگشتناپذیر در مقیاسی بزرگ شده است. مسئلۀ حفاظت از محیطزیست، نمود بارز این فراگیرشدن تمدن تکنیکی است. پیش از آنکه پیامدهای تمدن تکنیکی ما از راه برسد، علم باید وظایف مهمتر از حفاظت از محیطزیست را بهنمایندگی از آگاهی عمومی برعهده گیرد.
حجم
۲۴۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۶۶ صفحه
حجم
۲۴۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۶۶ صفحه