دانلود و خرید کتاب هشت قتل حرفه ای پیتر سوانسون ترجمه فرانک سالاری
تصویر جلد کتاب هشت قتل حرفه ای

کتاب هشت قتل حرفه ای

انتشارات:نشر البرز
امتیاز:
۳.۸از ۴۸۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب هشت قتل حرفه ای

معرفی کتاب هشت قتل حرفه ای

کتاب هشت قتل حرفه‌ای نوشته پیتر سوانسون است. کتاب هشت قتل حرفه‌ای داستانی جنایی و جذاب است که با ترجمه روان فرانک سالاری منتشر شده است. 

درباره کتاب هشت قتل حرفه ای

کتاب هشت قتل حرفه ای داستان مردی است که صاحب یک کتاب فروشی است و تخصصش در تحلیل و معرفی داستان‌های جنایی است. او یک کتابفروشی دارد و زندگی‌ای ساده‌اش را می‌گذراند، یک روز برفی تلفن مغازه زنگ می‌خورد. زنی پشت تلفن می‌گوید مامور مالوی از اف‌بی‌آی است و می‌خواهد با او صحبت کند. مرد می‌پذیرد و با او قرار می‌گذارد. زن کمی بعد به کتابفروشی می‌آید و به او می‌گوید می‌خواهد درباره چند قتل با او مشورت کن. مامور مالوی توضیح می‌دهد چندین پرونده قتل به او واگذارشده که حس می‌کند می‌تواند از تخصص کتاب‌ فروش کمک بگیرد. مالوی توضیح می‌دهد پرونده اول مربوط به سه قتل است که مقتولین فقط یک اشتراک با همدیگر داشتند و آن نام‌هایشان است،‌پرونده دوم مربوط به صحنه‌سازی یک قتل کنار ریل قطار است، قتل سوم مرگی است که به ظاهر یک سکته ساده است و این پرونده‌ها همچنان ادامه دارد.

مامور اف‌بی‌آی برای کتاب فروش توضیح می‌دهد چیزی که در این پرونده‌ها وجود دارد این است که گویا همه تقلیدی از کتاب‌های مشهور جنایی هستند، اما نه هرکتابی، کتاب‌هایی که او سال‌ها قبل در وبلاگش با نام هشت قتل حرفه ای معرفی کرده است. مامور الوی از او می‌خواهد به عنوان کارشناس کتاب‌های جنایی به او کمک کند تا از بین پرونده‌های حل نشده قتل‌های دیگر را هم پیدا کند و بتوانند به یک الگو برسند تا قاتل یا قاتلین پیدا شوند. از طرف مالوی همچنان به خود کتاب‌فروش هم مشکوک است و از او می خواهد بگوید تاریخ انجام قتل‌ها کجا بوده و او دلایلی می‌آورد که نشان می‌دهد در شهر نبوده، اما سوال‌ها و شکل قتل‌ها نشان می‌دهد قاتل کتاب‌فروش را می‌ششناسد و یا از دور او را زیرنظر دارد و این شروع ماجرایی است که بسیار گسترده‌تر از تصور راوی است. 

نثر کتاب سریع و پرچالش است و خواننده را منتظر نگه نمی‌دارد، او سریع وارد دنیای قتل‌ها و جنایت‌ها می‌شود و همراه با شخصیت‌ها سعی می‌کند معماها را حل کند، ترجمه کتاب روان است و خواننده را با خود همراه می‌کند. 

خواندن کتاب هشت قتل حرفه ای را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به کتاب‌های معمایی و داستان‌های جنایی پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب هشت قتل حرفه ای

او روی صندلی چوبی خم شد تا کیفش را بردارد اما انگار فکری به ذهنش رسیده باشد پشیمان شد و دوباره کیف را سر جایش گذاشت. گفت: «اول این‌طور فکر نمی‌کردیم به‌جز اینکه اینها قتل‌های حل‌نشده‌ای باقی موندند. اما یه نفر متوجه نکته‌ای دربارهٔ اسامی این قتل‌ها شد.»

گفتم: «ببخشید فکر کنم من توی این امتحان رد می‌شم. نفهمیدم منظورتون چیه.»

گفت: «یه‌کم فکر کنید. یا می‌خواید خودم بهتون بگم.»

گفتم: «اسامی پرنده‌ست.»

او سرش را تکان داد و گفت: «بله. رابین، جی، و فامیلی بِرد. فهمیدم به موضوعی اشاره داره. بدون اینکه بخوام جزئیات رو بگم منظورم اینه که... بعد از هر قتلی پلیسِ نزدیک محل وقوع قتل... به‌نوعی پیامی از قاتل دریافت کرده.»

«پس به هم مربوطند؟

«به این شکل بله. اما به یک شکل دیگه‌ای هم به هم مربوطند. این قتل‌ها شما رو یاد چیزی نمی‌ندازه؟ برای این از شما می‌پرسم چون شما کارشناس داستان‌های پلیسی هستید.»

گفتم: «به نظرم شبیه داستان افسانه‌ای یا قتل زنجیره‌ای یا داستان‌های آگاتا کریستیه؟»

روی صندلی‌اش صاف نشست و گفت: «داستان به‌خصوصی از آگاتا کریستی یادتون می‌آد؟»

«به نظرم کتابِ جیبی پر از دانه‌های چاودار؛ توی اون کتاب هم پرنده داشت.»

«نمی‌دونم اما این کتاب منظورم نیست.»

گفتم: «خُب شاید قتل‌های اِی. بی.سی.»

مأمور مالوی لبخندی زد؛ انگار جایزه برده است: «درسته، من هم به همین کتاب فکر کردم.»

«چون هیچ‌چی توی این قتل‌ها به‌جز نام به هم مربوط نبود.»

«دقیقاً. نه‌تنها اسم، بلکه نحوهٔ ارائه به پلیس هم شباهت داره. توی اون کتاب پوآرو نامه‌هایی از قاتل با امضای اِی. بی.سی دریافت می‌کرد.»

«پس شما این کتاب رو خوندید؟»

«بله. وقتی چهارده سالم بود؛ تموم کتاب‌های آگاتا کریستی رو خوندم. احتمالاً این کتاب رو هم خونده باشم.»

کمی مکث کردم و گفتم: «یکی از بهترین رمان‌هاشه.» آن کتابِ به‌خصوص از کریستی را فراموش نمی‌کنم. یک سری قتل‌های زنجیره‌ای رخ می‌دهد که در تنها چیزی که به هم مرتبط هستند اسامی قربانیان این قتل‌هاست. اول جسد یک نفر که اولِ اسمش با حرف اِی در شهری که با حرف اِی شروع می‌شد پیدا شد. نفر دوم فردی با حرف بی در اول اسمش در شهری با حرف بی. خُب ایدهٔ کلی مشخص بود. قاتل از ابتدا به‌دنبال یک نفر خاص بوده اما طوری برنامه‌ریزی کرده بود که قتل‌های زنجیره‌ای به‌نظر بیاید که یک قاتل حرفه‌ای ترتیب می‌دهد.

مأمور گفت: «این‌طور فکر می‌کنید؟»

فاطمه.م
۱۴۰۰/۰۶/۰۱

رمان جنایی پرکشش. راوی داستان مرد مسن کتابفروشی است که به دلیل نوشتن فهرستی از هشت قتل حرفه ای در کتابها، برای یافتن قاتل زنجیره ایی که در حال اجرای فهرست است، طرف مشورت کاراگاه پلیس قرار می گیرد ولی

- بیشتر
ali.ameri.e
۱۴۰۰/۱۲/۲۳

من در قسمتی از داستان قلبم از تپش ایستاد و مجدد با ده برابر حالت عادی شروع به تپیدن کرد........... من که به خاطر خوندنش ۲۴ ساعت قید خواب زدم و واقعا برام جذاب بود امیدوارم تمام کسانی که این کتاب

- بیشتر
امید
۱۴۰۰/۰۶/۳۰

امکانش کمه بتونید کتاب رو پیش‌بینی کنید داستانی تکراری نداره و متنی جذاب و فوق العاده قابل درک که از اواسط کتاب قطعا نمی‌تونید خواندن رو متوقف کنید!

کاربر 4229232
۱۴۰۱/۰۶/۰۴

اینکه خیلی اسم های کتاب و نویسنده های دیگه رو نوشته بود کمی ادم رو گیج و خسته میکرد،ولی روندشو دوس داشتم و خوشم اومد جالب بود،

کاربر ۳۵۷۳۷۷۱
۱۴۰۱/۰۱/۰۵

سلام ( این متن ممکنه تا حدودی داستان رو اسپویل بکنه) در مورد آثار جنایی عمدتا با دو دسته اثر مواجهیم : ۱- چه کسی این کار را کرد ( مثلا ارتکاب قتل یا تحاوز و....) ۲- چرا این کار را

- بیشتر
Gol
۱۴۰۱/۰۴/۱۷

کتاب جذاب و گیرایی بود ولی برای منی که دنبال‌کننده کتاب‌های معمایی و پلیسی هستم حدس زدن آخر داستان زیاد پیچیده نبود. ولی درکل اگه به کتاب‌های معمایی آشنا هستید و علاقه دارید میتونید از این کتاب هم لذت ببرید.

shayestehbanoo
۱۴۰۱/۰۷/۲۳

صادقانه بخوام بگم … یکم حوصله ام سر رفت … با اینکه سبک روایت داستان جذاب بود پ شخصیت راوی جالب .. اما خود داستان یه جنایی نفس گیر پر خادثه نبود … داستان از زبونه یه مرد مسن که صاحبه یک‌کتابفروشیه نقل

- بیشتر
M.TORABI
۱۴۰۰/۱۲/۱۵

کتابایی که توش معرفی شد اسپویلش کرد و به همین خاطر بهش ۳.۹ میدم

{♡fati°mah♡}
۱۴۰۰/۰۷/۲۳

متن و ترجمه ساده و روان بود ،تصویر سازی خوبی داشت،ابتدای کتاب کمی خسته کنندست ،به نظر من بیشتر به معرفی کتاب ها و داستان های دیگه توجه شده بود ،درکل بد نبود و به یکبار خوندنش می ارزه

tata.b
۱۴۰۲/۰۶/۱۱

هشت قتل حرفه ای...... اگه یه جنایی خون حرفه ای باشید این کتاب براتون جذاب نیست و حتی خنده داره؛) 🌿 نویسنده هیچ خلاقیتی به خرج نمیده و چندتا کتاب معروف رو دوخت و دوز کرده و اگه کتاب قتل

- بیشتر
هرچه بیشتر با دیگران تعامل می‌کردم بیشتر دلم می‌خواست از آنها دور بمانم.
mah_
ناگهان یک جا خسته می‌شدم. دوست داشتم زودتر از محیط بیرون بیایم. احساس تنهایی و غصه می‌کردم. همیشه وقتی با مردم بودم همین حس تنهایی را داشتم.
˼السـیِّدة‌َالشَهیدة˹
از آن مدل خانه‌هایی که جان می‌دهد در آن قتلی رخ بدهد
مهدی بهرامی
هیچ‌وقت تمام حقیقت را از کسی نخواهیم فهمید. زمانی‌که با کسی ملاقات می‌کنیم حتی قبل از اینکه کلامی بین ما ردوبدل بشود دروغ و نیمه‌دروغ وجود دارد. لباس‌هایی که می‌پوشیم حقیقت بدن ما را می‌پوشاند و البته آن‌طور که دلمان می‌خواهد ما را به دنیا معرفی می‌کند. در اصل، آنها پارچه‌هایی دارای حرکت و کلام هستند.
nina61
هیچ‌کس نمی‌دونه که توی دل و ذهن کسی دیگه چی می‌گذره.
melik
با کتاب می‌توانیم در زمان سفر کنیم
محدثه
هرچه بیشتر با دیگران تعامل می‌کردم بیشتر دلم می‌خواست از آنها دور بمانم.
Nastaran
هرچه بیشتر با دیگران تعامل می‌کردم بیشتر دلم می‌خواست از آنها دور بمانم.
zohreh
کلیر همسرم است و همسرم باقی می‌ماند. باید به هر دلیلی کنارش بمانم. حتی اگر بهایش سنگین باشد.
•R•
همیشه حق با مشتری نیست.
melik
خودت خرابش کردی. خودت باید درستش کنی.
گربه ی سفیدِ گمشده بین کلمات
فکر کنم عدم توانایی در ارتباط با دیگران به موضوعی عمیق‌تر ارتباط دارد. هرچه بیشتر با دیگران تعامل می‌کردم بیشتر دلم می‌خواست از آنها دور بمانم. البته استثنائاتی هم بود.
hamtaf
هیچ‌وقت تمام حقیقت را از کسی نخواهیم فهمید.
H.H
اگه می‌خوای کسی رو بکُشی باید خودت این کار رو بکنی. نمی‌تونی سر همچین کاری به کسی اعتماد کنی.»
مهدی بهرامی
با کتاب می‌توانیم در زمان سفر کنیم. خواننده‌های واقعیِ کتاب این حس را خوب درک می‌کنند. کتاب تو را فقط به زمانی که نوشته شده نمی‌برد؛ بلکه با شخصیت‌های مختلفی از خودت نیز آشنا می‌کند.
NeginJr
او همیشه قفسهٔ کتاب‌های ترسناک را نگاه می‌کند اما چیزی نمی‌خرد
مهدی بهرامی
«چرا من رو دوست داری؟» «نمی‌دونم. فقط دوستت دارم.» «باید دلیلی داشته باشه.» «اگه دلیلی برای دوست داشتنت پیدا کنم بعداً به همون دلیل نباید دوست داشته باشم.»
SARA
هیچ‌وقت تمام حقیقت را از کسی نخواهیم فهمید.
.
همیشه وقتی با مردم بودم همین حس تنهایی را داشتم.
f.z
با کتاب می‌توانیم در زمان سفر کنیم. خواننده‌های واقعیِ کتاب این حس را خوب درک می‌کنند. کتاب تو را فقط به زمانی که نوشته شده نمی‌برد؛ بلکه با شخصیت‌های مختلفی از خودت نیز آشنا می‌کند
SARA

حجم

۲۱۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۲۱۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۳۲,۰۰۰
۱۶,۰۰۰
۵۰%
تومان