
دانلود و خرید کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود
برای خرید و دانلود کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود نوشته توشیکازو کاواگوچی و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر، اپلیکیشن طاقچه را رایگان نصب کنید.
دیگران دریافت کردهاند
معرفی کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود
کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود نوشته توشیکازو کاواگواچی است که با ترجمه روشنک ضرابی منتشر شده است. کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود داستانی جذاب از دنیایی است که هرگز نمیدانستید وجود دارد.
درباره کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود
فومیکو ۲۸ ساله است، او زن جوان و زیبا و موفقی است که در یک شرکت بزرگ کار میکند. در یکی از کارهایش با مردی آشنا شده است و به هم علاقه دارند. همه چیز در زندگی فومیکو طبیعی است تا اینکه یک روز مرد از او میخواهد همدیگر را ملاقات کنند. یک ملاقات به ظاهر ساده و معمولی. زمانی که به کافهای که همیشه میرفتند میروند متوجه میشوند که کافه تعطیل است. آنها در همان مطقه یک کافه پیدا میکنند که زیرزمین کوچکی است، مجموعه ۹ نفر در آن کافه جا میشوند و جای کوچکی است. مرد به فومیکو میگوید میخواهد برای کار به آمریکا برود، فومیکو بهخاطر غرورش چیزی نمیگوید و مرد هم او را ترک میکند.
در همین زمان فومیکو در یک برنامه مستند میفهمد کافهای که در آن بودهاند طبق افسانههای محلی این فرصت را به آنها میدهد که به گذشته سفر کنند، اما هیچ گزارشی از یک سفر واقعی وجود ندارد. او به کافه میآید و به صاحب کافه میگوید که میخواهد به گذشته برگردد. صاحب کافه به راحتی قبول میکند اما برای اون چندین محدودیت و شرط مطرح میکند، فومیکو به این شرطها فکر میکند اما یک محدودیت بزرگتر وجود دارد،او فقط میتواند از روی یک صندلی به گذشته برود و این جای همیشگی موجودی ترسناک است.
خواندن کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود
ابروان فومیکو در پاسخ به این حرف، بالا رفتند. «چی؟ باز هم قانون هست؟»
فومیکو هر قانون را با انگشتانش میشمرد و با هرکدام عصبانیتش بیشتر میشد. «نمیتونی آدمهایی رو که به این کافه نیومدهان ببینی. زمان حال تغییر نمیکنه. فقط یه صندلیه که تو رو به گذشته میبره و تو نمیتونی از روی اون بلند بشی. بعدش هم، محدودیت زمانی داره.»
«احتمالاً این یکی از همه مشکلسازتره.»
فومیکو تا همینجا از قوانینی که شنیده بود، بسیار عصبانی بود. خبر بعدی، مشکلسازترین قانون، چنان ناگوار بود که میتوانست قلبش را بشکند. بااینحال، لبش را گاز گرفت.
دستبهسینه نشست و سرش را بهعلامت تأیید برای کازو تکان داد، انگار تنها راهحلش همین بود. گفت: «اگه اینجوریه؛ پس باشه، قبول. ادامه بده، بگو.»
کازو نفس کوتاهی کشید؛ انگار میگوید، پس میگم، و رفت داخل آشپزخانه تا تُنگ شیشهای شفاف را که در دست داشت سر جایش بگذارد.
فومیکو که تنها آنجا ایستاده بود، نفس عمیقی کشید تا آرامش بیشتری داشته باشد. اولین هدفش بازگشت به گذشته بود تا به طریقی گورو را از رفتن به آمریکا منصرف کند.
منصرف کردن او از رفتن، اصلاً قشنگ بهنظر نمیرسید. ولی اگر اقرار میکرد، نمیخوام بری، شاید گورو فکر رفتن را از سر بیرون میکرد. اگر همهچیز خوب پیش میرفت، شاید هیچوقت رابطهشان پایان نمییافت. به هر صورت، اولین دلیل برای بازگشت به گذشته، تغییر زمان حال بود.
ولی اگر امکان تغییر زمان حال نبود، پس رفتن گورو به آمریکا و اتمام رابطهشان تغییرناپذیر بود. با وجود این، فومیکو همچنان مشتاقانه میخواست به گذشته برگردد. تمام آنچه میخواست این بود که به گذشته برود و با چشم خود ببیند. تمام هدفش تنها روی رفتن به گذشته متمرکز شده بود. تمام وجودش تشنهٔ تجربهٔ این پدیدهٔ شگرف و عجیب بود.
نمیدانست اتفاق خوبی است یا نه. با خودش گفت، شاید خوب باشه، ولی قطعاً ضرری نداره. بعد از اینکه نفسی عمیق کشید، کازو برگشت. فومیکو مانند متهمی که منتظر رأی دادگاه است، نگران بود. کازو پشت پیشخان ایستاد.
سایر کتابهای توشیکازو کاواگوچی
مشاهده همهاطلاعات تکمیلی
دستهبندی | |
تعداد صفحات | ۲۰۰ صفحه |
قیمت نسخه چاپی | ۴۹,۰۰۰ تومان |
نوع فایل | EPUB |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۰۱/۲۰ |
شابک | ۹۷۸-۶۲۲-۷۵۸۵-۰۲-۵ |
نظرات کاربران
مشاهده همه نظرات (۲۰)داستان درمورد کافه ای هستش که میتونه آدمها رو به گذشته ببره البته با یکسری شرایط و قوانین آدم هایی که به دلیل یکسری مسائل و اتفاقات توی زندگیشون تصمیم میگیرن به گذشته برن با وجود اینکه نمیتونن تغییری در
چرا تا الان انقدر کم به این کتاب توجه شده؟؟؟ موضوع جذاب و بستر تا حدودی منطقی با وجود موضوع سفر در زمان . اتمسفر و حال و هوای داستان هم جذاب و دوستداشتنی
داستان درمورد کافه ایه که در اون کافه بانشستن بر روی یه صندلی خاص ویه قوانین مشخص میتونی به گذشته ویا آینده سفرکنی هرچندکه نمیتونی با این سفرها،زمان حال رو تغییربدی، از اون دست کتابهاست که فکرمیکنی اگه واقعا همچین
جالب و جذاب بود و با اینکه تمام داستان در یک محیط اتفاق میفته خسته کننده نیست و شما رو تا انتهای داستان میبره ، شخصیت پردازی خوبی داشت و با تمام شخصیت ها میشد ارتباط گرفت و ملموس بودند.
داستان درباره ی آرزوی همیشگی بشره؛سفر در زمان:) ما همیشه فکر میکنیم اگه به گذشته برگردیم اوضاع الانمون رو بهبود میدیم،تو این کافه قراره به گذشته برگردن اما قرار نیست لحظه ی حال تغییری بکنه. شاید کل قصه نوشته شده تا بگه
یه رمان تخیلی و جذاب
خیلی خیلی کتاب قشنگی بود. من خیلی دوسش داشتم و در عرض 4روز تمومش کردم و کلی حس خوب ازش گرفتم. قطعا هیچوقت فراموشش نمیکنم. کسانی که کتابخانه نیمه شب رو خوندن و مورد پسندشون بوده، این کتاب رو هم
خیلی دوسش داشتم. موضوعش جدید و جذاب بود.
نمیدونم واقعا چجوری حسم رو به این کتاب بیان کنم. متن روان و ترجمه خیلی خوب. به قدری متن روان و شیرینی داشت که تونستم توی یک روز تمومش کنم. شخصیت های جذاب و پخته. به قدری حس واقعی بودن
ایده ی داستان جالب بود ، من خوشم اومد البته اگر تا اخرش نمیرفتم وسطش امکان داشت بزارمش کنار نویسنده میتونست تا اخر داستان همراه کنه مخاطب رو ولی نتونسته بود ، تم داستان غمگین که شد اشکم داشت در