دانلود و خرید کتاب یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات جلال آل‌ احمد
تصویر جلد کتاب یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات

کتاب یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات

دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات

کتاب یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات اثری از جلال آل احمد است که در انتشارات مجید چاپ شده است. این کتاب به نوعی زندگی‌نامه خودنوشت نویسنده است. 

کتاب یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات دو بخش دارد یکی «یک چاه و دو چاله» و دیگری «مثلا شرح احوالات» این کتاب زندگینامه خود نوشت جلال است که زندگی ادبی و سیاسی او را روایت می‌کند و از فراز و نشیب‌های زندگی او می‌گوید. کارها و فعالیت‌هایی که انجام داده است، نحوه شکل‌گیری آثارش و ... این کتاب همانطور که زندگی یکی از متفکران، روشنفکران و نویسندگان مهم معاصر ایران را نشان می‌دهد، نماینده‌ای از اجتماع و سیاست آن دوران است. 

کتاب یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

خواندن کتاب یک چاه و دوچاله و مثلا شرح احوالات را به کسانی پیشنهاد می‌کنیم که دوست دارند با زندگی جلال آشنا شوند و بالا پایین‌های زندگی‌اش را از زبان خودش بشنوند.

درباره جلال آل احمد

جلال آل ‌احمد، روشنفکر، نویسنده، منتقد ادبی و مترجم ایرانی در تاریخ ۲ آذر ۱۳۰۲ در تهران به دنیا آمد و ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ در اَسالِم، گیلان از دنیا رفت. او همسر سیمین دانشور بود. آل ‌احمد در دهه ۱۳۴۰ به شهرت رسید و در جنبش روشنفکری و نویسندگی ایران تأثیر بسزایی گذاشت. نویسندگانی چون نادر ابراهیمی و غلامحسین ساعدی از او تأثیر گرفتند.

جلال آل‌ احمد در در خانواده‌ای مذهبی متولدش شده بود و از اقوام سید محمود طالقانی بود. پدرش او را به نجف فرستاد تا علوم دینی بیاموزد اما کمی بعد به تهران بازگشت و به حزب توده پیوست. جلال آثار و نوشته‌های بسیاری دارد که از میان آن‌ها می‌توان به مدیر مدرسه، نون والقلم، سه‌تار، از رنجی که می‌بریم، نیما چشم جلال بود و خسی در میقات اشاره کرد. خسی در میقات سفرنامه او از سفر مکه است. علاوه بر این سفرنامه‌های دیگری مانند سفر روس و سفر آمریکا هم دارد که به دلیل توجه زیاد او به جزئیات و بیان مطالب بسیار، در زمره آثار مهم ادبی به شمار می‌آیند.

سبک نوشتاری او، جملاتی کوتاه و مقطع است. سبکی که بر بسیاری از نویسندگان دوران خود تاثیر گذاشت و امروزه نیز به عنوان معیار در نوشتار فارسی به شمار می‌آید. جشنواری ادبی به یاد او، با جایزه جلال هرساله برگزار می‌شود. این جایزه با صد و ده سکه بهارآزادی، گران‌ترین جایزه ادبی ایران است. 

بخشی از کتاب یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات

ویژه‌نامه اندیشه و هنر مرا یاد کشتارگاه و منا می‌اندازد. حجاج، بز و گوسفندشان را که کشتند یا به‌ندرت گاو و اشترشان را، لاشه‌ها را رها می‌کنند و می‌روند دنبال الباقی مراسم. آن‌وقت نوبت فقرا است که بیایند و هر تکه گوشت دندانگیر را ببرند و ببرند برای خوراک یا برای رشته‌رشته‌کردن و دم آفتاب آویختن؛ تا خشک بشود برای ذخیره سالشان و بعد تازه نوبت بچه‌ها است که هرکدام با چاقویی کله در دست می‌آیند و می‌افتند به‌جان الباقی لاشه. یکی پوستش را باز می‌کند، دیگری دنبال رگ و پی‌ها می‌گردد و دیگری امعاء و احشاء را می‌جوید و دیگری راز اسافل اعضاء را و این‌جوری قصابی می‌آموزند. از همان کودکی؛ یعنی که علم تشریح و فکرش را که می‌کردم می‌دیدم چه بهتر. چاقویی که اگر سالی یک روز در تن گوشت قربانی بازی نکند و ادای خون‌ریختن درنیاورد، شاید روزی در تن آدمی فرورفت و راستی خون ریخت و این را مثلاً برای خودم نوعی توجیه یا فلسفه قربانی دانستم. آخر قضیه اسماعیل هم هست و آن چاقو که سنگ را برید و گوشت را نبرید... والخ. به‌هرصورت، پس از ورق‌زدن تمام آن شماره می‌بینم گویا فرقی ندارد. یک گوشت قربانی گیر آورده‌اند (و آن خودخواهی این صاحب قلم) و هی ادای کشتار و چه بهتر. هم بچه‌ها قصابی می‌آموزند؛ یعنی که علم نقد؛ و هم این بادکنک خودخواهی گاهی سوزن هم می‌خورد.

در عالم قلم رسم است که هرکس در جوال‌رفتن با گنده‌تر از خود، اعلام ورود می‌کند؛ خیلیهای دیگر این کار را کرده‌اند. خود من هم؛ اما یادم نبود که در این ولایت هرکدام ما خشتهامان را هم با خاک چینه دیگران می‌زنیم. چینه را می‌کوبیم ــ یعنی پایش را خالی می‌کنیم و بعد که فروریخت، خاکش را سرند می‌کنیم و یک دو سطل آب ازلب جو ــ و قالب را هم که به کمر آویخته داریم و ده خشت بزن و تازه برای چه؟ برای حفاظت لانه موشی که سرپوش خودخواهی جوانکهای تازه‌ازتخم‌درآمده است. (مگر نه‌اینکه اینجا ولایت هرکه آمد عمارتی نو ساخت است؟) تا تو قدیمی‌تر او را ببینی؛ یعنی که فلان کسک هم در حاشیه می‌پلکیده است و تو ملعون چرا آنقدر مشغول زد و خورد بوده‌ای که او را ندیده‌ای...؟ به‌هرصورت، حضرات بدانند که در این میانه گود که ماییم حال شامورتی‌بازی نیست؛ یا تماشا و به‌قصد سرگرم‌کردن خلایق هم لازم نیست که تو حتماً دعوا کنی. دلقکی هم می‌توان کرد. هرکس با کارش و در این الباقی عمر، وقت سخت طلا است و این چینه را هم ما از ساروج ساخته‌ایم. مواظب بیل و کلنگهاتان باشید.

و جالب خود قالبها است که می‌خواهند آدم ازقالب‌گریخته‌ای را به انگ آن بزنند. اگر در این خشت‌زدنها باید دستهای کسی ورزیده بشود، حرفی و اگر باید دیگری را به قالب تازه‌ای درآورد تا بهتر بشود، شناختنش و ساده‌اش کرد و قابل فهم تا در دسترس‌داشتن ـکه گرچه خوشا به سعادت شماــ باز هم حرفی؛ اما اگر برای این است که ما قالب شما را بپذیریم ـیا هرقالب دیگری راــ که زهی زودباوری! این قالبها به‌درد کلاسهای کریتکس و شورت استوری رایتینگ می‌خورد که ارزانی جوانهای ازفرنگ‌برگشته؛ چون اینجاها باب نیست. مردک انگریزی یا فنارسوی با ادبیات سیصدساله‌اش می‌خواهد به من ادب چیزنوشتن بیاموزد که خلیل احمدم هزار و سیصد سال پیش صرف و نحو زبان عربی را درست کرد و تازه رسولشان این جوانکهای دو کلاس در فرنگ درس‌خوانده! و سقشان را با تکنیک و اومنی‌سیانس برداشته. این شامورتی‌بازیها را بدهید خانلری در کلاس ادبیات درس بدهد که ما چینه خودمان را با دستهامان زده‌ایم و قالبها برای خشت‌زنها. خسته نباشید.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
ما هنوز نمی‌دانستیم که او چه‌جوری پول به اسمها می‌دهد نه به لیاقتها. به شهرتها می‌دهد نه به کار
masoudzed311

حجم

۳۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۵۵ صفحه

حجم

۳۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۵۵ صفحه

قیمت:
۱۹,۰۰۰
تومان