کتاب وغ وغ ساهاب
معرفی کتاب وغ وغ ساهاب
کتاب وغ وغ ساهاب، بهاقلام: یأجوج مأجوج و قومپانی: لیمیتد اثری از صادق هدایت و مسعود فرزاد است. این کتاب که ترکیبی از نظم و نثر است طنزهای انتقادی و اجتماعی را با زبان عامیانه بیان میکند.
درباره کتاب وغ وغ ساهاب
وغ وغ صاحاب یکی از اسباببازیهای متداول دوران قاجاری است. چیزی شبیه به همان جغجغه خودمان که با تکان تکان خوردن سر و صداهایی ایجاد میکند. اما این وغ وغ ساهاب مجموعه از متون نظم و نثر است که با کارهای دیگر هدایت متفاوت است. او در این کتاب طنزهای انتقادی و اجتماعی را با زبانی عامیانه بیان میکند. در این کتاب هم هدایت و هم مسعود فرزاد قلم زدند و درباره موضوعات مختلفی هم نوشتهاند: از مسخره کردن ادبای کهنهپرست و پولپرستی یهودیان گرفته تا عقاید فروید و سینماهای خیابان لالهزار.
کتاب پر از غلطهای املایی است. مثلا قضیه را به شکل غزیه نوشتهاند اما در صورت کلی، انتقاداتشان را چنان جذاب بیان کردهاند که هر مخاطبی را به فکر وامیدارد.
کتاب وغ وغ ساهاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از طرفداران آثار صادق هدایت هستید و به داستانهای فارسی علاقه دارید، خواندن کتاب وغ وغ ساهاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
درباره صادق هدایت
صادق هدایت نویسنده مشهور ایرانی و یکی از پدران داستاننویسی مدرن، ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ متولد شد. او یکی از روشنفکران برجسته ایرانی است که علاوه بر نوشتن به ترجمه و تصحیح نیز مشغول بود. صادق هدایت را همراه محمدعلی جمالزاده و بزرگ علوی و صادق چوبک یکی از پدران داستاننویسی نوین ایرانی میدانند.
هدایت از پیشگامان داستاننویسی نوین ایران و نیز، روشنفکری برجسته بود. بسیاری از پژوهشگران، رمان بوف کور او را مشهورترین و درخشانترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانستهاند. هرچند آوازه هدایت در داستاننویسی است، امّا آثاری از متون کهن ایرانی مانند زند وهومن یسن و نیز از نویسندگانی مانندِ آنتون چخوف و فرانتس کافکا و آرتور شنیتسلر و ژان پل سارتر را نیز ترجمه کردهاست. شمار بسیاری از سخنوران ایرانی نسلهای بعدی، از غلامحسین ساعدی و هوشنگ گلشیری و بهرام بیضایی تا رضا قاسمی و عباس معروفی و دیگران، هر یک به نوعی کمتر یا بیشتر تحت تأثیر کار و زندگی هدایت واقع شده و دربارهاش سخن گفتهاند.
از آثار صادق هدایت میتوان به زنده به گور، سگ ولگرد، نیرنگستان، سه قطره خون، فواید گیاهخواری و سایه روشن اشاره کرد. او در ۱۹ فروردین سال ۱۳۳۰ در پاریس به زندگی خود پایان داد. آرامگاه او گورستان پر-لاشز پاریس قرار دارد.
بخشی از کتاب وغ وغ ساهاب
جونم واستون بگوید، آقام که شما باشید، در ایام قدیم، یک خارکنی بود که بیرون شهر بود. چه میشود کرد؟ این خارکن خار میکند؛ این هم کارش بود. دیگر چه میشود کرد؟ یکی از روزها، این خارکن هی خار کند و خار کند، تا نزدیک غروب کولبار خارش را کول گرفت و رفت در دکان نانوایی که خارهایش را بفروشد. جونم واستون بگوید آقام که شما باشید، خارها را به نونواهه فروخت، یکدونه نون سنگک گرفت و رفتش به طرف خونهشون.
حالا خارکن را اینجا داشته باشیم برویم سر خونه خارکن. فکر بکنید مثلن خونه خارکن چه افتضاحی باید باشد! این خارکن یک اتاق دودزده کاهگلی داشت با یک زن شلخته که اسمش سکینهسلطان بود و یک پسر قصه خارکن دوساله که اسمش را حسنعلیجعفر گذاشته بود. چه میشود کرد؛ آخر خارکن هم دل داشت و چون آرزوی پسر داشت، اسم سه تا پسر را روی بچه یکییکدانهاش گذاشته بود. این حسنعلیجعفر از دارایی دنیای دون یک شکم گنده داشت مثل طبل که دو تا پای لاغر زردنبو پشتش آویزان بود و زندگی او فقط دو حالت داشت:
۱. گریه میکرد از ننهاش نون میخواست.
۲. مشغول خوردن بود.
مادرش هم که از دست او کلافه میشد، یک تیکه نون بهدستش میداد و دوتا بامبچه تو سرش میزد، او را ورمیداشت میگذاشت بیرون در اتاقشان و در را از پشت میبست. طفل معصوم بیگناه هم آن تکه نان را در خاک و خول میمالید، به مفش آلوده میکرد. ونگ میزد و آن را به نیش میکشید. چه میشود کرد؟ آنوقت سکینهسلطان دامن چادرنمازش را به پشتش گره میزد و مشغول ظفت و رفت خانهاش میشد.
حالا اینها را بگذاریم بهحال خودشان بهبینیم چه به سر خارکن آمد. جونم واستون بگوید؛ آقام که شما باشید، خارکن همینطور نان را زیر بغلش گرفته بود و بهطرف خونهشون میرفت، وقتیکه جلوی در خونهشون رسید، هوا تاریک شده بود. پس معلوم میشود که خونهشون خیلی دور بوده؛ هیچی. همینکه جلو در خونهشون رسید، سهتا تلنگور به در خونهشون زد. سکینهسلطان آمد و در را بهرویش باز کرد. خارکن بیچاره خسته و مانده داسش را انداخت کنار اتاق و نان را گذاشت روی کرسی؛ چون فراموشکردیم بگوییم زمستان خیلی سختی هم بود و خارکن تیکتیک میلرزید. شعر:
زمستانی بس سرد و سخت بود،
یکدانه برگ بر درخت نبود.
حجم
۱۱۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۱۱۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه