چارلز دیکنز
زندگینامه و معرفی کتابهای چارلز دیکنز
چارلز دیکنز (Charles Dickens) نویسندهی بزرگ انگلیسی و خالق آثاری چون دیوید کاپرفیلد، سرود کریسمس و آرزوهای بزرگ است. او با خلق داستانها نامش را جاودانه کرد و مسیر زندگیاش را با ارادهی محکمش ساخت و از سرنوشت فقیرانهای که برایش نوشته شده بود؛ گریخت.
بیوگرافی چارلز دیکنز
چارلز دیکنز در ۱۷ فوریه ۱۸۱۲ در همپشایرِ انگلستان به دنیا آمد. او در زمانهای متولد شد که جایگاه اجتماعی و خانوادگی، آینده و موقعیت اجتماعی را مشخص میکرد.
خانواده
چارلز دیکنز در خانوادهای تهیدست به دنیا آمد. خانوادهای که جایگاه اجتماعی پایینی داشت. دنیای آن زمان روی مهربانی با مردمان تنگدست نداشت. اشراف حرف اول و آخر را میزدند و طبقات پایین جامعه نمیتوانستند حرفی برای گفتن داشته باشند. همین موضوع چارلز دیکنز را نسبت به طبقهی اشراف بدبین کرد و تجربیاتش پلی شدند تا به نویسندهای تبدیل شود که آثارش تجلّیای باشند از آنچه پشت سر گذاشته است.
پدربزرگ چارلز، ویلیام دیکنز، فرّاش بود و پس از ازدواج به خدمتکاری و پیشکاری یکی از وکلای پارلمان درآمد؛ بنابراین پدر چارلز، جان دیکنز، در اتاق خدمتکاران یکی از خانوادههای بزرگ آن زمان پرورش یافت. جان دیکنز از طریق خانوادهای که برای آنها کار میکردند در اداره کارپردازی نیروی دریایی کارمند شد. او در سال ۱۸۰۹ با الیزابت، خواهر دوستش، ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد. با اینکه جان درآمد بدی نداشت اما خانوادهاش اغلب از لحاظ مالی در رنج بودند. جان دیکنز آدمی زیادهخواه و بیلیاقت بود و در مسائل مالی مدیریت درستی نداشت. او بارها خانواده را به دردسر انداخت. چارلز دیکنز با وجود اینکه از گرفتاریها و مشکلات مالیای که پدرش به وجود میآورد مینالید، اما همیشه با لحنی محبتآمیز دربارهی پدرش سخن میگفت و در نوشتههایش از او یاد میکرد. محبتی که هیچگاه به سوی مادرش روانه نکرد.
تحصیلات
خانوادهی دیکنز بهخاطر شغل پدر خانواده مدام در جابهجایی بودند. آنها در ۱۸۱۷ در چاتهام ساکن شدند؛ جایی که شادترین سالهای کودکی چارلز در آنجا شکل گرفت. چارلز و خواهرش، فانی، در چاتهام به مدرسه رفتند. کتاب جزء جداییناپذیر اوقات فراغت چارلز بود و پدرش نیز در این راه او را با خرید کتابهای ارزانقیمتی چون رابینسون کروزوئه، هزار و یک شب و دونکیشوت همراهی میکرد.
تا سال ۱۸۲۳ چارلز در مدرسه جایلز تحصیل کرد و درنهایت مجبور شد مدرسه را ترک کند و به خانوادهاش در لندن بپیوندد. در سال ۱۸۲۴ خانواده به پائینترین سطح مالی خود رسید و دیگر از مدرسه و درسخواندن خبری نبود. او پس از گذراندن دورهای به مدرسه بازگشت اما درنهایت در ۱۵سالگی تحصیلاتش به پایان رسید.
اتفاقات مهم زندگی
چارلز تا سال ۱۸۲۴ یک زندگی معمولی داشت. او اولین ضربهی تلخ زندگی را در دوازدهسالگی خورد؛ زمانی که مجبور شد بهخاطر وضع وخیم خانواده به جای ادامه تحصیل به کار در کارخانهی واکسسازی مشغول شود. در این زمان چارلز احساس میکرد همه او را از خود راندهاند مخصوصاً مادرش که با اشتیاق این پیشنهاد را پذیرفت. یاد و خاطرهی این دوره از زندگی و دیدن رفتار مادرش تا همیشه با او ماند؛ حتی زمانی که دیگر در آسایش زندگی میکرد. این دلیلی بود که هرگز با محبت از مادرش یاد نکرد. دو هفته پس از شروع کار او پدرش و تمام خانواده به جز چارلز و خواهرش به زندان افتادند.
تجربهی تلخ و تأثیرگذار دیگر زندگی را زمانی چشید که در خواستگاری از دختری بهخاطر شرایط خانوادگی و جایگاه اجتماعی شکست خورد. لحظهای در زندگی چارلز وجود نداشت که صحبت مشکلات مالی نباشد. او به آیندهی خود امیدوار نبود؛ اما همین ضربهها او را بر آن داشت تا به هر قیمتی که شده آیندهای محکم و مطمئن برای خود بسازد.
او در آوریل ۱۸۳۶ با کاترین، دختر بزرگ یک روزنامهنگار معتبر اسکاتلندی یعنی جورج هوگارت ازدواج کرد و صاحب ۹ فرزند شد. دیکنز فردی اجتماعی بود. او عاشق خانه و زندگی خانوادگی بود و حتی به کارهای خانه نیز میپرداخت. او حتی یک بار به نوشتن کتاب آشپزی فکر کرد. زندگی او نیز چون زندگیهای دیگر فرازونشیب بسیار داشت. پیشآمدن ماجراهایی در زندگی زناشویی او منجر شد تا کاترین از ماه می ۱۸۵۸ جدا از چارلز زندگی کند.
چارلز دورههایی در ایتالیا، سوئیس و فرانسه زندگی کرد؛ اما در سالهای پایانی زندگی خود در لندن ساکن شد.
فعالیتهای اجتماعی و سمتها و مسئولیتها
چارلز در ۱۵سالگی یعنی در سال ۱۸۲۷ به کمک عمهی پدرش کارمند دفتر وکالت شد؛ او سپس گزارشنویس دادگاهها شد. تجربهی این کارها کمک کرد تا با دنیای حقوق آشنا شود و بعدها از آن در رمانهایش استفاده کند.
چارلز در سال ۱۸۳۲ پایش به دنیای مطبوعات باز شد. او با علاقه به کار روزنامهنگاری پرداخت. کار در روزنامهای لیبرال بین سالهای ۱۸۳۴ تا ۱۸۳۶ بسیار بر دیدگاه سیاسی او تأثیر گذاشت.
رفتوآمد او به تئاتر از ۱۸۳۲ و آشنایی با نمایشهای مختلف زمینهی نوشتن داستان و نمایشنامه را برای او فراهم کرد. او در سال ۱۸۳۶ از کار در روزنامه استعفا داد و ویراستاری یک مجلهی ماهنامه را برعهده گرفت و در همین زمان الیور تویست را بهصورت داستانی سریالی در مجله منتشر کرد.
چارلز دیکنز مردی فعال و با اعتمادبهنفس بود. او به جز نویسندگی مهارتهای بسیاری داشت و در عرصههای مختلفی پا گذاشت. او سخنرانی ویژه، بهترین بازیگر آماتور، بهترین گزارشنویس در مطبوعات و از موفقترین سردبیران انگلستان بود.
آرزوی دیکنز ایجاد درآمدی ثابت برای خود بود. او درنهایت در سال ۱۸۴۶ روزنامهی دیلی نیوز را تأسیس کرد و سردبیری آن را برعهده گرفت. دیلی نیوز به روزنامهای پیشرو حزب لیبرال تبدیل شد. بازگشت او به روزنامهنگاری از اعتقادات سیاسی، آرزوی دیرینه و تغییر ذائقهی ادبی مردم ناشی میشد.
روحیهی خیرخواهانهی دیکنز همیشه در سخنرانیها و فعالیتهای اجتماعیاش دیده میشد. جمعآوری کمکهای مالی و انجام امور خیریه از فعالیتهای او بودند. او بیش از یک دهه خانهای اصلاحی برای زنان بزهکار را اداره کرد. این خانه از جانب دوست ثروتمندش تأمین مالی میشد.
مکان و زمان و علت مرگ چارلز دیکنز
دیکنز در طول زندگی خود از هر نویسندهی دیگری محبوبتر بود. زندگی و شخصیت چارلز دیکنز پیچیده و پر از ماجرا بود و همچون دیگر انسانها بخشهایی تاریکی در زندگیاش وجود داشت. محبوبیت و علاقهی مردم بسیار برایش مهم بود و بهخاطر همین تا حد ممکن نگذاشت بخشهای تاریک زندگیاش عمومی شود.
او در دههی ۱۸۶۰ به دلیل خستگی و بیماری کمتر دست به قلم میشد. او در سالهای پایانی زندگی خود گویی به آدمی دیگر تبدیل شده بود. فردی غمگین بود که از بسیاری از جهات زندگیاش راضی نبود. زندگی اجتماعی و دایرهی دوستانش کم و کمتر شد؛ اما هنوز هم در نوشتههایش جسور و ماجراجو باقی ماند.
چارلز دیکنز درنهایت در ژوئن ۱۸۷۰ به طور ناگهانی و بر اثر سکته دنیا را ترک کرد. او برخلاف آرزویش برای خاکسپاری در قبرستانی کوچک و بدون هیاهو در کلیسای وست مینستر به خاک سپرده شد و آخرین جملهی سخنرانیاش در کارتهای خاکسپاریاش حک شد: «از میان این نورهای پر زرق و برق، من اکنون برای همیشه ناپدید میشوم...»
معرفی کتابها و آثار چارلز دیکنز
یادداشتهای پیکویک اولین رمان بلند چارلز دیکنز است که در سال ۱۸۳۶ منتشر شد. اوج طنزنویسی چارلز دیکنز در این رمان دیده میشود. باشگاه پیکویک در این کتاب محفل تمام اتفاقات مهم و معرفی شخصیتهای زیاد این رمان است و صاحب آن مردی است به نام ساموئل پیکویک. دیکنز جوان در این کتاب نگاه خود به اطراف و عقایدش را مطرح میکند و نمایی کلی از جامعهی آن زمان انگلستان به دست میدهد.
رمان بعدی چارلز دیکنز که در سالهای ۱۸۳۷ و ۱۸۳۸ منتشر شد الیور تویست نام دارد. نامی که امروزه برای همگان آشناست. دیکنز در این کتاب داستان تلخ پسرکی یتیم را روایت میکند. الیور در نوانخانه بزرگ میشود جایی که هیچ روز خوشی را به چشم نمیبیند. مدیر نوانخانه او را به دست پیرمردی تابوتساز میسپارد؛ اما مکان جدید نیز هیچ روی خوشی به او نشان نمیدهد. او تصمیم به فرار میگیرد و در خیابانهای لندن با پسرکی جیببر برخورد میکند و این شروعی میشود بر ماجراهای بیشتر. دیکنز در این کتاب تمام تلخکامیهای زندگی خود و جامعهی تاریک آن زمان انگلستان را به روی کاغذ ریخته است.
دیکنز رمان بعدی خود را در سال ۱۸۳۹ منتشر کرد؛ رمانی به نام ماجراهای نیکلاس نیکلبی. او با این کتاب جای خود را در جامعهی ادبی محکم کرد. او با زبان طنز داستان خانوادهای به نام نیکلبی را تعریف میکند. نیکلاس پدر خانواده مرد فقیری است که دو پسر به نامهای رالف و نیکلاس دارد. روزی از سوی عمویش ارثیهای به او میرسد و این ثروت باعث میشود ارثیهی خوبی برای پسرهایش به جا بگذارد. رالف ارثیهاش را با روشهای مختلف افزایش میدهد اما نیکلاس که مرد محتاطتری است یک زندگی آرام را پیش میگیرد؛ اما زمانی تصمیم میگیرد معاملهای انجام دهد تا ثروتش بیشتر شود اما شکست میخورد.
مغازه عتیقهفروشی رمان بعدی دیکنز است که در سال ۱۸۴۱ منتشر شد. در ایران این کتاب با نام دختری به نام نل ترجمه شده و معروف است. دیکنز در این کتاب همچون کتابهای دیگرش الیور تویست و دیوید کاپرفیلد از مسیر میگوید و کتابی را خلق میکند که توانایی تسخیر قلبها را دارد. نل دخترکی است که همراه پدربزرگش در مغازهی اسباببازی فروشی قدیمی زندگی میکند. زمانی که آنها قادر به پرداخت بدهیهای خود نیستند از مغازه بیرون انداخته میشوند و به مسیری پا میگذراند که به نظر نمیرسد هیچ چیز خوب و امنی در آن وجود داشته باشد.
بارنابی روج داستانی از شورشهای سال ۱۸۰۰ است. این کتاب در سال ۱۸۴۱ منتشر شد. داستان به صورت مرموزانه و با پرسش و پاسخ یک فرد ناشناس با یک مسافرخانهچی شروع میشود. او دربارهی خانهای به نام وارن و اهالی آن میپرسد. چه ارتباطی بین این فرد و اشخاص آن خانه وجود دارد؟
سرود کریسمس یا آواز کریسمس پس از انتشار در سال ۱۸۴۳ و در زمان کریسمس سبک جدیدی از داستانها را به وجود آورد که به داستانهای کریسمسی در جامعهی انگلستان شهرت یافت. دیکنز در این کتاب از مردی به نام اسکروچ میگوید. اسکروچ بسیار ثروتمند اما بسیار خسیس و سنگدل است که بهخاطر این اخلاقش هیچکس را در کنارش ندارد. در شب کریسمس اما با دیدن روح شریکش زندگیاش از این رو به آن رو میشود. تخیل و خاطرات کودکی دیکنز در خلق این داستان دست داشتهاند.
زندگی و ماجراجوییهای مارتین چازلویت داستان پیرمردی بااصالت و ثروتمند؛ اما وابسته به پول، بداخلاق و خودسر را روایت میکند. این پیرمرد اخلاقهای خاص خودش را دارد و با هر کسی دمخور نمیشود. تنها مری گراهام دخترخواندهاش را در کنارش دارد. آیا مری و ورود افراد جدید به زندگی آقای چازلویت باعث میشوند تا او تغییر کند؟ دیکنز این کتاب را در سال ۱۸۴۴ منتشر کرد.
دیکنز در کتاب دامبی و پسر اوج هنر خود در شخصیتپردازی را نشان میدهد. این کتاب که در سال ۱۸۴۸ منتشر شد داستان مرد ثروتمندی به نام دامبی را روایت میکند که آرزو دارد پسری داشته باشد تا تمام ثروتش را به ارث ببرد. بالاخره خداوند این آرزویش را برآورده میکند و به او پسری میدهد. ورود این پسر به خانوادهی دامبی مساوی است با شروع تغییرات بزرگی در خانواده. بیعلاقگی دامبی به دخترش، ثروت بیانتهای او و روابطش با مردم همگی دستخوش تغییر میشوند.
دیوید کاپرفیلد اثر محبوب چارلز دیکنز در میان آثارش است. دیکنز در این اثر چکیدهی زندگی خود و تجربیاتی که از سر گذرانده است را به نوبهای با تخیل خود بازآفریده است. او تجسمی از آدمهای زندگیاش را در شخصیتهای به یادماندنی این داستان وارد کرده است. دیوید کاپرفیلد پسری است که زندگیاش از همان ابتدا در مسیری سخت آغاز میشود و سروکارش به پدرخواندهای مستبد و عمهای ترسناک میفتد. مسیر زندگی اما همیشه برایش بدبیاری به همراه ندارد و کمکم وقتی بزرگتر میشود به استعداد نویسندگی خود پی میبرد.
خانه متروک یا خانه قانونزده اثری متفاوت از دیکنز است که برخی آن را شاهکار او میدانند. او در این کتاب وارد ژانر حقوقی و جنایی میشود. او ماجرای پروندهای قضایی را بیان میکند که رسیدگی به آن چهار دهه زمان برده است و داستانی پیچیده را خلق میکند. آقای باکت اولین کارآگاهی که در داستانهای انگلیسی حضور مییابد در این کتاب خلق میشود. به نظر میرسد تجربهی دیکنز در مسائل قضایی و حقوقی به نوشتن این داستان انجامیده است.
دیکنز در کتاب دوران مشقت یا روزگار سخت در کنار شرح وضعیت صنعت در انگلستان و زندگی کارگران کارخانهها، ماجرای پیچیدهی یک خانواده را نیز روایت میکند. او که این کتاب را در سال ۱۸۵۴ منتشر کرد از یک صاحب کارخانهی خودخواه میگوید که باید همه مطیع حرف او باشند. او دخترش را به عقد مردی خسیس، پولدار و پیر در میآورد؛ اما دخترش اهداف پنهانی در سر دارد و میخواهد به برادرش کمک کند.
نوشتن دوریت کوچک از سال ۱۸۵۵ تا ۱۸۵۷ را میتوان آغاز نوشتن تلختر و منتقدانهتر دیکنز نسبت به شرایط جامعهی آن زمان دانست. او در این کتاب به نابرابریهای طبقاتی و تأثیرات غیرانسانی زندان بدهکاران میپردازد. دوریت کوچولو شخصیت اصلی کتاب است که به خاطر بدهیهای پدرش در زندان بدهکاران متولد میشود. او دلسوز و مهربان است و تلاش میکند به خانواده کمک کند. آیا خانواده موفق میشود از پس بدهکاریها برآید؟ چه میشود اگر در این بین رازهایی از خانواده برملا شود؟
داستان دو شهر داستانی دربارهی عشق و انقلاب است. لوسی دخترکی است که پیش دوست پدرش بزرگ میشود. پدرش هجده سال است که زندانی است. زمانی که این پدر و دختر به یکدیگر میرسند؛ دیدار آنها با یک زندانی دیگر مسیرشان را باز دستخوش تغییر میکند.
آرزوهای بزرگ در سال ۱۸۶۱ و در زمانی که زندگی دیکنز به سراشیبی نزدیک میشد منتشر شد. نویسنده در این کتاب بهطور کامل و واضح از اوضاع اجتماعی و سیاسی گله میکند. پیپ شخصیت اصلی کتاب پسرکی است که متوجه میشود شادی و خوشحالی همواره در ثروت یافت نمیشود. شخصیتهای بلندپروازی در این داستان وجود دارند که تلاش میکنند از زندگی عادی خود فرار کرده و به زندگی متفاوتی برسند. این کتاب بازگوکنندهی افکار دیکنز در زمانی است که مسیر زیادی از زندگیاش را طی کرده است.
دیکنز در کتاب دوست مشترکمان به مقولهی ثروت و تأثیر آن بر زندگی افراد میپردازد. جان وارث اصلی ثروت هنگفت هارمون پیر است؛ اما به اشتباه مرده فرض میشود. ارث به آقا و خانم بافین دو خدمتکار باوفای آقای هارمون میرسد. جان با هویتی جدید بازمیگردد تا تأثیر مرگش در زندگی دیگران را ببیند و تماشا کند که آقا و خانم بافین با ثروت بادآورده چه میکنند.
عبور ممنون یکی از آثار پایانی دیکنز است و در آن عناصری چون رازورمز، اتفاقات عجیب و غریب و توصیفات هنری وجود دارد. دیکنز در این کتاب جدال بین خیر و شر را بهخوبی به تصویر کشیده است.
راز ادوین درود آخرین اثر چارلز دیکنز است. او در این کتاب از قالب همیشگی خود که نوشتن براساس واقعیتهای اطرافش است فاصله میگیرد و داستانی ماجراجویانه و معمایی خلق میکند. ماجرا از جایی شروع میشود که ادوین درود ناپدید میشود. دیکنز در این کتاب قلم خود را در ژانر معمایی به رخ کشیده است.
نقدهای مطرح بر آثار دیکنز
آثار دیکنز همیشه منتقدان را به چالش کشیده است. در آثار او همه چیز پیدا میشود. طنز، مسائل اجتماعی، ماجراجویی و تخیل بسیار. محبوبترین آثار دیکنز در زمان حیاتش الیور تویست، یادداشتهای پیکویک، سرود کریسمس و دیوید کاپرفیلد بودند و این محبوبیت در قرن بیستم و پس از آن نیز ادامه یافت؛ اما کارهای بعدی دیکنز در زمان حیاتش با تحقیر منتقدان روبهرو شدند. منتقدان از کمشدن روحیهی طنز دیکنز و روی آوردن او به بیان و نقد مسائل اجتماعی ناراحت بودند. محبوبیت دیکنز اما همچنان ادامه داشت. ۷۰ سال پس از مرگ این نویسنده منتقدهای زیادی به سراغش نرفتند و توجه چندانی به او نشد. جورج برنارد شاو از کسانی بود که در این بازهی زمانی توجه خود را معطوف او کرد.
در سالهای ۱۹۴۰ و ۱۹۴۱ موج جدیدی از نقدهای مدرن متوجه آثار دیکنز شد. جرج اورول و ادموند ویلسون از کسانی بودند که به ارزیابی آثار او پرداختند. در این موج دوم نقدها منتقدین این بار عمق هنر را در رمانهای نیمهی دوم زندگی دیکنز یافتند؛ آثاری مثل خانه تاریک، دوریت کوچک و آرزوهای بزرگ. در آغاز قرن بیست و یکم دیکنز برای محققان، پژوهشگران، تهیهکنندگان فیلم و خوانندگان همچون قرن گذشته شخصیتی جذاب باقی ماند و حتی مشهورتر شد.
نظر دیگران دربارهی دیکنز و آثارش
«حتی صرف نظر از نبوغ ادبیاش، او مردی توانا و قوی بود که تقریباً در هر حرفهای که خود را وقف آن میکرد موفق میشد» تایمز، ۱۸۷۰
«کاملترین رمان در بین تمام رمانهای دیکنز.» (دیوید کاپرفیلد)، ویرجینیا وولف
سبک نگارش و مضامین آثار چارلز دیکنز
در اینکه چارلز دیکنز داستانسرایی قهار بود شکی وجود ندارد؛ وگرنه آثار او پس از گذشت دو قرن همچنان محبوب نبودند.
در رمانهای دیکنز طیف وسیعی از مضامین دیده میشود؛ مضامینی چون اجتماعی، اخلاقی، عاطفی، سیاسی، خانوادگی و محدودیتهای همیشگی بشریت. شخصیتهایی که او در کتابهایش خلق میکند اکثراً آدمهای معمولی هستند. آدمهای فرودستی که باید برای زندگی بهتر بجنگند. این تفکر دیکنز حاصل زندگی خود اوست. زندگی پر از سختی و همیشه در تنگنایی که ضربههای خانوادگی نیز بههمراه داشته است. در تمام آثار دیکنز ردپایی از آدمها و ماجراهای زندگیاش وجود دارد. آقای میکاوبر در دیوید کاپرفیلد ویژگیهایی از پدر دیکنز را در خود دارد؛ آن بیمحاباییها و بیخیالیها و ولخرجیهایش. حس کینه نسبت به مادرش در شخصیتهایی از کتابهایش متجلی شده است.
زندگی سخت او باعث شد تا تمام اراده و قدرت قلمش را بر این بگذارد تا از جامعهی دوران ویکتوریایی انگلستان انتقاد کند. جامعهای که فساد و اختلاف طبقاتی و بیتوجهی به تهیدستان از ویژگیهای بارز آن بود. او از همان کار اول خود یعنی یادداشتهای پیکویک حملات خود را به نهادهای فاسد و نالایق آغاز کرد. این حملات در ابتدا حملاتی طنزآمیز بودند اما هرچه گذشت آثار دیکنز تلختر شدند. طنز در آثار ابتدایی دیکنز از ویژگیهای مهم نوشتههای او بود. او درد و رنج انسانی و اجتماعی را با زبانی طنز درهممیآمیخت و به نقد آنها میپرداخت؛ اما در دههی ۱۸۵۰ دیکنز از نظر سیاسی مأیوستر و از نظر احساسی تراژیکتر بود و طنزش به طنزی خشن بدل شد. ویژگی دیگر آثار او پایانبندی خوش است. هر چقدر که داستانهای دیکنز تلخ باشند اما خوب به پایان میرسند و این نشان از امیدواری و خوشبینی ذاتی دیکنز دارد.
دیکنز در کنار پرداختن به واقعیتها به مضامینی چون توهم، جنون، تخیل و رویا نیز توجه داشت. او هم از تخیلیترین و هم از موضوعیترین و مستندترین نویسندگان است و این را میتوان در طیف متنوع کارهایش متوجه شد.
نگاهی به تأثیرگذاری و تأثیرپذیری دیکنز در ادبیات
چارلز دیکنز فردی حساس، موقعیتسنج و دقیق بود. اطرافیانش مخصوصاً خانوادهاش و حتی مکانی که در آن زندگی میکرد اولین محفلهای تأثیرپذیری او بودند و به نوبهای در آثارش جلوه پیدا کردند. کتابهای دوران کودکیاش چون هزار و یک شب و دونکیشوت از اولین نقطههای تاثیرگذار زندگی ادبی او بودند. در سن ۱۵سالگی اما مطالعهی روش نویسندگی توماس گارنی بود که او را با شوق و علاقهی بسیار به سمت نویسندگی سوق داد.
قلم متفاوت چارلز دیکنز و نگاه او بر بسیاری پس از خود تأثیر گذاشت و خیلیها او را همردهی شکسپیر قرار میدهند. سوای تأثیرگذاری گستردهی دیکنز بر خوانندگان میتوان مارک تواین را یکی از معروفترین تأثیرپذیرهای او دانست. مارک تواین این نویسندهی آمریکایی و خالق آثاری چون تام سایر و هاکلبری فین در نویسندگی از چارلز دیکنز تأثیر گرفت و بسیار برای او احترام قائل بود.
نسخه صوتی کتابهای چارلز دیکنز
آوانامه، رادیو گوشه، انتشارات ماه آوا، استودیو نوار، نوین کتاب گویا و سبکتو از نشرهای کتاب صوتی هستند که آثار چارلز دیکنز چون آرزوهای بزرگ، الیور تویست، دیوید کاپرفیلد و داستان دو شهر را بهصورت کتاب صوتی منتشر کردهاند. شنیدن داستانگوییهای شگفتانگیز چارلز دیکنز برای علاقهمندان به کتاب صوتی خالی از لطف نیست.
ترتیب پیشنهادی برای خواندن کتابهای دیکنز
سرود کریسمس
- دیوید کاپرفیلد
- الیور تویست
- ماجراهای نیکلاس نیکلبی
- مغازه عتیقهفروشی
- زندگی و ماجراجوییهای مارتین چازلویت
- آرزوهای بزرگ
- خانه متروک
- داستان دو شهر
- روزگار سخت
- دوست مشترکمان
- راز ادوین درود
اقتباسها از آثار دیکنز
داستانهای دیکنز از محبوبترینها در میان کارگردانان و تهیهکنندگان فیلم و سریال بودهاند. از برخی از آثار او حداقل دو اقتباس صورت گرفته است و از برخی حتی ده اقتباس انجام شده است. دیوید کاپرفیلد از داستانهایی است که شش بار از روی آن اقتباس شده است و شاید بتوان مشهورترین آن را فیلمی دانست که در سال ۱۹۹۹ به کارگردانی سایمون کرتیس ساخته شد.
آرزوهای بزرگ به کارگردانی دیوید لین اقتباسی است که موفق به دریافت دو جایزهی اسکار در دو بخش بهترین کارگردانی و بهترین فیلمبرداری شد. الیور تویست دیگر اثر اقتباسی با کارگردانی دیوید لین بود که از دیدگاه برخی بهترین فیلم اقتباسی از این داستان نیز محسوب میشود. انجمن فیلم بریتانیا این فیلم را جزء ۱۰۰ فیلم برتر انگلیسی میداند. الیور دیگر فیلم اقتباسی از داستان الیور تویست است که به کارگردانی کارول رید ساخته شد و در ۱۱ بخش نامزد دریافت جایزهی اسکار شد و درنهایت شش جایزه را از آن خود کرد.
از روی سرود کریسمس نیز اقتباسهای زیادی انجام شده است. آخرین فیلم اقتباسی از روی آن مربوط به سال ۲۰۰۹ با بازی جیم کری است. این فیلم با دو اسم اسکروچ و سرود کریسمس به نمایش درآمد.
داستان دو شهر با بازی رونالد کولمن بهترین فیلم اقتباسی این رمان محسوب میشود. به جز فیلم سینمایی سریالهایی نیز از روی آثار دیکنز ساخته شده است. شبکه بیبیسی سه مینیسریال را با اقتباس از سه کتاب دیکنز به روی شبکه برد. خانه تاریک یکی از سریالهای اقتباس شده است که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد و توانست نامزد دو جایزهی گلدن گلوب شود. دوریت کوچولو سریال اقتباسی دیگری است که در سال ۲۰۰۹ به روی شبکه رفت و برای جایزهی امی نامزد شد. سریال بعد مارتین چازلویت است که این مینیسریال در سال ۱۹۹۵ نامزد جایزهی امی شد.
انیمیشنهایی نیز در این بین با اقتباس از داستانهای دیکنز برای کودکان ساخته شدند. سرود کریسمس از داستانهایی است که چند بار برای انیمیشنها مورد اقتباس قرار گرفت؛ همچنین ساخت انیمهای به نام دختری به نام نل از روی کتاب مغازهی عتیقهفروشی توسط ژاپن بسیار مورد استقبال قرار گرفت و حتی این انیمه به بخشی از خاطرهی جمعی مردم ایران تبدیل شد.