دانلود و خرید کتاب صوتی پیش روی
معرفی کتاب صوتی پیش روی
کتاب پیش روی، اثر ای.ال. داکتروف، روایتی خواندنی از جنگ و تاریخ است. اما نه آن چیزی که در کتابهای تاریخ دربارهی جنگ میخوانیم. کتابی که با ریتمی سریع پیش میرود و نقش هرکدام از شخصیتها را در تاریخ و در جنگ به نمایش میگذارد.
کتاب پیش روی را امیر احمدی آریان ترجمه کرده است. نسخه صوتی این اثر را با صدای گرم و گیرای میلاد فتوحی میشنوید.
دربارهی کتاب صوتی پیش روی
کتاب پیش روی اثری متفاوت دربارهی جنگ است. نه آن چیزی که در کتابهای تاریخ دربارهی جنگ میخوانیم. و نه صرفا مشتی اعداد و ارقام. کتاب پیش روی از ابعاد عجیبی از جنگ صحبت میکند. از خانههای ویران شده. از اسبهایی که به زمین افتادهاند و بوی خون. داستان کتاب پیش روی دربارهی جنگهای داخلی آمریکا است و جنگهایی که به منظور لغو بردهداری انجام شدند. ای.ال. داکتروف به افرادی میپردازد که خواسته یا ناخواسته درگیر جنگ شدند. چه آن افرادی که میخواستند در جنگ باشند و چه نمیخواستند. بسیاری از آنها، بردههای آزاد شده بودند. بسیاری از سربازان و فرماندهان شمالی، و برخی از سربازان جنوبی شخصیتهای کتاب پیش روی هستند.
کتاب صوتی پیش روی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر دوست دارید از جنگهای داخلی آمریکا و لغو قانون بردهداری بیشتر بدانید، کتاب پیش روی را بخوانید.
دربارهی ای.ال. داکتروف
ادگار لارنس داکتروف، زاده ۶ ژانویه ۱۹۳۱ در محلهی برانکس نیویورک به دنیا آمد. خانوادهی او از نسل دوم مهاجران یهودی روس بودند. آنها اسم فرزندشان را به خاطر علاقهای که به ادگارآلن پو داشتند، ادگار گذاشتند. او در رشتههای فلسفه و نمایش انگلیسی تحصیل کرد و مدتی در آلمان تحت اشغال متفقین در جنگ شرکت کرد. داکتروف را بیشتر به دلیل انتشار کتاب رگتایم میشناسند که توسط نجف دریابندری به فارسی ترجمه شده است.
ای.ال. داکتروف ۲۱ ژوئیه ۲۰۱۵ در ۸۴ سالگی به علت ابتلا به سرطان ریه، درگذشت.
بخشی از کتاب صوتی پیش روی
ساعت پنج صبح، یک نفر میکوبید به در و فریاد میزد. شوهرش جان از بستر بیرون زد و تفنگش را برداشت. و در همان حین روسکو از اتاق پشت خانه پیدایش شد که پاهای برهنهاش بومبوم میکرد. متی با عجله ردایش را میپوشید. ذهنش آمادهی پذیرفتن اعلان جنگ بود. اما دلش به درد آمد از اینکه جنگ بالاخره از راه رسید. و پایین پلهها. از زیر شکاف در، نور چراغ، جلو پلههای ورودی ساختمان دو اسب دید که از گردهشان بخار بلند میشد. سرکش بودند با چشمان وحشی. سورچی سیاهپوست جوانی بود با شانههای گرد که حتی در این شرایط متانتی خللناپذیر از خود نشان میداد. و زن توی کالسکه کسی نبود جز خاله لتیتیا پتیبون از مکداناو.
زمان
۱۳ ساعت و ۲۳ دقیقه
حجم
۷۶۴٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۳ ساعت و ۲۳ دقیقه
حجم
۷۶۴٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد