دانلود و خرید کتاب صوتی اتاق
معرفی کتاب صوتی اتاق
کتاب صوتی اتاق نوشته اما داناهیو نویسندهای با تابعیت دوگانه ایرلندی_کانادایی است. نشر آموت این کتاب را با ترجمه علی قانع در ایران به چاپ رساند. این کتاب صوتی درباره زندگی مادر و کودکی است که داستانی باورنکردنی دارند. کودکی که تا پنج سالگی تصوری از دنیای بیرون از اتاق و «جارختی» کوچکش نداشت. مادر و فرزند. تمام دنیای پسرکوچک داستان همین بود. به نظرش همه آدمهای دنیا روزی از شکم مادرشان متولد میشوند و در یک اتاق زندگی میکنند. اما دست تقدیر، یا بهتر است بگوییم قلم نویسنده، چالشهای بزرگی را پیش پای این کودک پنج ساله قرار میدهد.
درباره کتاب صوتی اتاق
کتاب صوتی اتاق از آن دست کتابهایی است که شروعش با خودتان است اما به پایان رساندنش نه. خواندن آخرین صفحه از کتاب یا شنیدن آخرین کلمات از این کتاب صوتی، کمکی به تمام شدن قصه در ذهنتان نمیکند. شما روزها و روزها فکر میکنید، در تصوراتتان بارها جملهها را مرور خواهید کرد. چندین و چند بار به دل داستان میروید، جک و مادرش را در آغوش میگیرید و میگویید: «نگران نباشید. همه چیز درست میشه... بهتون قول میدم.»
این کتاب مهارت عجیبی در برانگیختن احساسات مختلف شما دارد. قصه، درباره مادر و پسری است که در اتاقی محبوس شدهاند. اتاق برای مادر، شکنجهگاه و زندان است؛ اما برای جک، که به تازگی پنج ساله شده کل دنیاست. او نمیداند دنیایی بزرگتر از تصورش بیرون از دخمهشان وجود دارد. او با ذهن کوچک و سؤالهای جذاب قرار است داستان را برای شما روایت کند. جک، دنیای کوچکش را به شما معرفی میکند. کودکی که هیچ چیز اتاق، برایش غیرطبیعی نیست. فکر میکند خوشبخت است. مادر و اتاق. این دو، همه زندگی او هستند و همین کافی است. اما مادر که به مرور متوجه دردها و رنجهایش خواهید شد، میخواهد فرزندش با دنیا آشنا شود. میخواهد او زندگی واقعی را تجربه کند.
با شنیدن کتاب صوتی اتاق ابداً احساس نمیکنید با داستانی فانتزی و خیالی روبرو هستید. جالب است بدانید که نویسنده، اما داناهیو، داستان را با الهام از حادثهای هولناک که برای زنی به نام فریتزل رخ داده، نوشته است.
شنیدن این کتاب صوتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
همه افرادی که به دنبال داستانی پر احساس و متفاوتند* میخواهند کمی از بند رمانهای عاشقانه و رمانتیک خارج شوند، آن روی سکهی دنیای واقعی را ببینند و با داستانی عجیب همراه شوند و خود و احساساتشان را به چالشی عمیق بکشند، از شنیدن کتاب صوتی اتاق لذت خواهند برد.
چرا باید کتاب صوتی اتاق را بشنویم؟
شاید بد نباشد گاهی درگیر واقعیتهایی ترسناک شویم. نوجوانان خود را از خطرها آگاه کنیم. این کتاب صوتی مفاهیم مهمی را به ما گوشزد میکند. به همان اندازه که نیاز است خوشرویی و محبت با همنوع را به فرزندانمان بیاموزیم، باید بدانیم که نیازمند آموزش صحیح برای مواجهه با خطر نیز هستند. توانایی نه گفتن یک مهارت لازم و واجب است که کودکان و نوجوانان باید بیاموزند. داستان کتاب صوتی اتاق نشان میدهد امید، جادویی است که بالاخره کار خودش را میکند؛ و تلاش، چوبی که جادو را محقق میکند.
درباره اما داناهیو
اما داناهیو متولد ۲۴ اکتبر ۱۹۶۹ در دوبلین ایرلند است. او در خانوادهای شلوغ متولد شد. پدر و مادر اما، یعنی فرانسیس و دنیس هفت فرزند داشتند و با تولد «اما»، این عدد به هشت رسید.
داناهیو در سال ۱۹۹۰ مدرک لیسانس خود را در رشته زبان انگلیسی و فرانسه از دانشگاه دوبلین گرفت. پس از آن به انگلستان رفت و در سال ۱۹۹۷ مدرک دکتری خود را از دانشگاه کمبریج گرفت. موضوع پایاننامه وی مفهوم دوستی زن و مرد در داستانهای انگلیسی قرن هجدهم بود. در همین زمان بود که با شریک زندگی خود، «کریستین رولستون» کانادایی آشنا شد. رولستون استاد مطالعات فرانسه و زنان در دانشگاه منطقه غرب انتاریو است. از سال ۱۹۹۸ اما داناهیو و رولستون برای همیشه به کانادا رفتند و در سال ۲۰۰۴ نیز به داناهیو، شهروندی کانادا اعطا شد. او هماکنون در لندن و انتاریو، به اتفاق رولستون و دو فرزندش زندگی میکند.
رمان اسلمکرین از این نویسنده در سال ۲۰۰۰ برنده جایزه فررو-گروملی شد. او همچنین مجموعهای داستان کوتاه با نام «موضوعات حساس» نوشته است که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد.
کتاب اتاق چه جوایزی کسب کرده است؟
کتاب اتاق در سال ۲۰۱۰ نامزد مرحله نهایی جایزه بوکر شد که رقابت را به رمانی از هووارد جاکوپسن واگذار کرد. در سال ۲۰۱۱ برنده جایزه معتبر اورنج انگلیس شد. این کتاب همچنین برنده جایزه ادبیات معاصر کشورهای مشترک المنافع نیز شده است. اما داناهیو نیز در سال ۲۰۱۱ بهعنوان نویسنده برتر رمان ایرلند انتخاب شد.
اقتباسهایی که از کتاب اتاق صورت گرفته است
فیلم ROOM با اقتباس از کتاب اتاق در سال ۲۰۱۵ ساخته و نامزد چهار اسکار شد. این فیلم در هفتاد و سومین مراسم گلدن کلوب برنده جایزه بهترین فیلمنامه شد. فیلم اتاق درد و رنج مادر را به خوبی نمایش داده است. مواجهه جک با مشکلات جدیدش را به خوبی به تصویر کشیده است. ولی شاید پربیراه نباشد اگر بگوییم کتاب اتاق، احساسات را بیشتر به چالش میکشد. شخصیتها در ذهن، بدون پیشفرض ساخته میشوند. اتاقی که شما در فکر و تخیل خودتان میسازید به مراتب عجیبتر از اتاقی است که آماده و مهیا در فیلم نمایش داده میشود. با شنیددن کتاب صوتی اتاق این شمایید که چهره جک و مادرش را در ذهنتان نقاشی میکنید.
اگر دوستی به شما پیشنهاد کرد که قبل از دیدن فیلم، حتماً کتاب را بخوانید یا بشنوید، استقبال کنید. فیلمها همیشه جذابند. اما این کتابها هستند که شما را با خود به دنیایی تازه میبرند.
نظر دیگران درباره کتاب اتاق
روزنامه گاردین درباره کتاب اتاق نوشته است: «اتاق اما داناهیو نهتنها قلب را به درد میآورد، بلکه روح را هم به چالش میکشد.»
ایریش ایندپندنت نوشته است: «قدرت شگرف اما داناهیو جدا از مهارت در داستانگویی، در نبوغ عاطفیاش نهفته است.»
سانفراسیسکو کرونیک گفته است: «یک محقق هوشمند به تمام معنا؛ حس برانگیز و صمیمی؛ یک تاریخنگاری جالب.»
بخشی از کتاب اتاق
صد تا برشتوک میشمرم و شیر رو که انگار به سفیدی کاسههاست میریزم روشون، یه قطره هم نمیریزم روی زمین، از مسیحِ کودک تشکر میکنیم. من قاشق آب شدههه رو با اون دستهٔ سفید گیگیلیدارش ور میدارم که وقتی اشتباهی به دیگ ماکارونی تکیه داد، این بلا به سرش اومد. ماما از قاشق آب شدههه خوشش نمیآد، ولی اون قاشق مورد علاقهٔ منه چون با بقیه فرق داره. خراشهای روی خانوم میز رو ناز میکنم تا خوب شن، اون یه گردالی سفیده که از جای چاقوهایی که باهاشون غذا ریز ریز شده، خراشهای خاکستری برداشته. همین جور که غذا میخوریم با هم هوم بازی میکنیم، یعنی یکی با دهن بسته آهنگ میزنه و اون یکی باید حدس بزنه چیه. چون این یه بازیایه که به دهن احتیاج نداره. من «ماکارنا» و «اون از پشت کوه میآد» و «آرام برقص ارابهٔ عزیز» رو حدس میزنم که آخریاش غلط از آب در میآد و جواب درستش «هوای طوفانی» بود. واسه همین امتیازم میشه دو و دو تا بوس جایزه میگیرم.
من «رو رو در قایق» رو با دهنم میزنم و ماما فوری حدساش میزنه. بعد «جارزنی» رو با دهنم میزنم، ماما صورتش میره تو هم و میگه: «اَه، میدونم کدومه، همونیه که در مورد افتادن و دوباره پاشدنه، اسمش چی بود؟» بعد درست لحظهٔ آخر جواب درست یادش میآد. دفعهٔ سوم میرم سراغ «نمیتونم از سرم بیرونت کنم.» هیچی به فکر ماما نمیرسه. «کلک زدی... اینو از تلویزیون شنیدی؟»
«نه، از خودت.» شروع میکنم به خوندن شعرش، ماما میگه چه خنگیام.
«خنگول». منام دو تا بوس بهش جایزه میدم.
صندلی رو میبرم طرف سینک تا ظرفها رو آروم بشورم ولی میتونم قاشقها رو جلینگ جلینگ به هم بزنم. توی آینه زبونم رو در میآرم، ماما پشت سرمه، صورتم جلوی صورت اون رو گرفته و شده عین اون ماسکی که تو هالووین درست کرده بودیم و گذاشته بودیم رو صورتمون. اون میگه: «کاش نقاشیم بهتر بود، ولی خب لااقل نشون میده که تو الآن چه شکلی هستی.»
زمان
۱۲ ساعت و ۴۵ دقیقه
حجم
۷۰۱٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۲ ساعت و ۴۵ دقیقه
حجم
۷۰۱٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
رمان اتاق که الهام گرفته از یک اتفاق هولناک واقعی بود، برای من از جمله کتاب های زیبا و تاثیر گذار محسوب میشد. بیان داستان توسط یک کودک پنج ساله، زیبایی خاصی به داستان بخشیده. خواننده دنیا را از دید یک
به نسخه ی شنیداری کتاب گوش دادم. اتفاقی وحشتناک به روایت و دیدگاه پسربچه ای پنج ساله. و دقیقاً همین موضوع است که کتاب را جالب تر می کند. در کل یاد نظریه ی مُثُل افلاطون افتادم. شاید همه ی
کتاب بی هیچ توضیحی شروع میشه و خواننده مجبوره با توصیفات یه کودک پنج ساله با محیط آشنا بشه و به حقایق و اتفاقات دست پیدا کنه. فیلمش رو ندیدم اما گمان نکنم به زیبایی کتاب باشه چون بخش زیادی
اگر قرار باشه یک فیلم تو کل زندگیتون تماشا کنید بعد از فیلم سکوت بره ها فیلم اتاق هستش بی نهایت زیبا ... نگاه کنید و مطمعن باشید پشیمون نمیشید
جز خاص ترین کتاب هایی بود که خوندم. خیلی دیدگاه متفاوتی داشت.
یعنی اگه نخونید یا گوش ندین نصف عمرتون بر فناس. مخصوص ادمای ناامیده. و فکر کنم از رو داستان واقعی باشه
چه موضوع جالبی. آفرین به این نویسنده با این ذهن باز و خلاقیت بسیارش
من نسخه چاپی این کتاب را خوندم. بار اول ند صفحه اولش خوندم و به نظرم خسته کننده بود . ولی بار دوم که شروع کردم خوندن خیلییی جالب بود واسم و نظرم عوض شد
کتاب خوب و قشنگی بود...😍 فقط اسم فیلمش چیه؟!
من نسخه کاغذی کتاب رو خوندم با ترجمه حکیمه مردانی. خیلی عالی و خیلی تاثیر گذار بود. واقعا این کتاب رو دوست داشتم. نویسنده آدم رو در جهانی نامشخص نگه می داره تا ذره ذره همراه شخصیت کوچک داستان کشفش کنیم. و