دانلود و خرید کتاب صوتی بدن هرگز دروغ نمی گوید
معرفی کتاب صوتی بدن هرگز دروغ نمی گوید
کتاب صوتی بدن هرگز دروغ نمی گوید نوشتهٔ آلیس میلر و ترجمهٔ امید سهرابی نیک است. نگین کیانفر گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و نشر نو آن را منتشر کرده است؛ کتابی درمورد اثرات پایدار تربیت خشن.
درباره کتاب صوتی بدن هرگز دروغ نمی گوید
کتاب صوتی بدن هرگز دروغ نمی گوید درمورد اثرات پایدار تربیت خشن سخن گفته است. این کتاب صوتی، اثری است در حوزهٔ روانشناسی که نشان میدهد سرخوردگی در دوران کودکی چگونه تبعاتی بلندمدت در بزرگسالی بههمراه دارد. کتاب صوتی حاضر به بررسی تأثیراتی پرداخته که انکار هیجانات قوی و واقعی روی بدن افراد میگذارد. چنین انکاری، بیشتر به نام اصول اخلاقی و دینی بر افراد تحمیل میشود. طبق دانش و تجربهٔ شخصی نویسنده که روانکاو است، از رواندرمانی و نیز روایتهایی که از افراد شنیده، افرادی که در کودکی آزار دیدهاند تنها زمانی میتوانند رفتاری عادی داشته باشند که از احساسات واقعی خود فاصله بگیرند و آنها را بهشدت سرکوب کنند. این افراد نمیتوانند پدر و مادر خود را دوست داشته باشند و به آنها احترام بگذارند؛ زیرا هنوز ناخودآگاه از آنها میترسند؛ هر قدر هم تلاش کنند نمیتوانند رابطهای راحت و مطمئن با والدین خود برقرار کنند. این کتاب صوتی سعی دارد نمونههای خشونت و رفتار درست و غلط والدین را آموزش دهد. آلیس میلر، این روانکاو مشهور به بررسی تأثیراتی پرداخته است که انکار هیجانات قوی و واقعی روی بدن انسان میگذارد. آلیس میلر معتقد است که این انکار بیشتر به نام اصول اخلاقی و دینی بر افراد تحمیل میشود. کتاب صوتی حاضر پژوهشی است که هم حاصل تجربهٔ آلیس میلر از کار با بیمارانش است و هم حاصل مطالعات او بر روی زندگینامهها و نامههای نویسندگان و هنرمندانی که در این کتاب به آنها پرداخته است.
شنیدن کتاب صوتی بدن هرگز دروغ نمی گوید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
درباره آلیس میلر
آلیس میلر، راونکاو و نویسندهٔ مشهور سوئیسی است که در سال ۱۹۲۳ در لهستان متولد شده است. او کتابهای بسیاری دربارهٔ علل و نتایج کودکآزاری و خشونت علیه کودکان نوشته است. او در این کتابها با تحلیل تجربههای بیمارانش و نیز واکاوی سرگذشت چهرههای مشهوری همچون ویرجینیا وولف، فرانتس کافکا و مارسل پروست نشان داده است که چگونه تحقیر و سرخوردگی و خشم فروخورده در دوران کودکی تبعاتی بلندمدت بههمراه میآورد و نتایجش در بزرگسالی و با بیماریهایی همچون سرطان و سکته بروز میکند. او چندین کتاب دربارهٔ خشونتها و دوران کودکی دیکتاتورها نوشته که از میان آنها میتوان به «دلهرههای کودکی: جستوجوی خود واقعی»، «به صلاح خودت: خشونت پنهان در تربیت کودک و ریشههای خشونت» «نباید آگاه شوی: خیانت جامعه و کودک» و «دلهرههای کودکی» اشاره کرد.
بخشی از کتاب صوتی بدن هرگز دروغ نمی گوید
«پسر جوان که عاشق آزادی بود، در تأثیرپذیرترین سالهای زندگیاش، در اینجا احساس یک زندانی را داشت، زیرا دروازههای این مدرسه فقط هنگام پیادهرویهای اجباری و تحت نظارت نگهبانهای نظامی باز میشد. شیلر در طول این هشت سال، بهندرت توانست یک روز کامل برای خودش داشته باشد؛ فقط گهگاهی میتوانست یکیدو ساعت را برای کارهای دلخواهش صرف کند. در آن ایام چیزی به نام تعطیلات شناخته نمیشد و کسی از مرخصی گرفتن چیزی نشنیده بود. تمام طول روز تابع قوانین نظامی بود. شاگردان در خوابگاههای بسیار بزرگ میخوابیدند؛ در تابستان ساعت پنج، و در زمستان ساعت شش بیدار میشدند. افسران جزء بر مرتب کردن تختخوابها و نظافت شخصی نظارت میکردند. سپس شاگردان به صف میرفتند به سالن مشق تا حضور و غیاب صبحگاهی انجام گیرد و از آنجا برای صبحانه به سالن غذاخوری میرفتند. صبحانه شامل نان و سوپ جو بود. همهٔ کارها از جمله گره کردن دستها برای دعا و نشستن و ترک کردن محل، فقط با دستور افسران امکانپذیر بود. کلاسها از ساعت هفت صبح تا نیمهٔ روز ادامه داشت. سپس نوبت زنگ نیمساعتی میرسید که همیشه برای شیلر جوان توبیخ به همراه داشت، به او لقب "خوک" داده بودند؛ زنگی که به نظافت شخصی اختصاص داشت که به Propreté معروف بود. شاگردان لباس کامل نظامی به تن میکردند: روپوش آبیِ کمرنگ با سرآستینهای مشکی، جلیقه و شلوار سهربعی سفید، پوتین، شمشیر باریک و کلاه سهگوش با پر زینتی و آویزهای دیگر. دوک (مؤسس این مدرسه) تحمل موی قرمز را نداشت و شیلر مجبور بود با پودر رنگ موهایش را تغییر دهد. او هم مانند دیگر شاگردان، یک دسته موی باریک بلند مصنوعی از پشت سر، و دو طره موی مجعد بر دو شقیقه داشت که با گچ به شقیقهها میچسباند. شاگردان پس از پوشیدن این لباسها، ابتدا به طرف محل حضور و غیاب نیمروزی رژه میرفتند و سپس به غذاخوری وارد میشدند. بعد از غذا، ابتدا پیادهروی اجباری، سپس مشق نظامی و کلاسهای درس از ساعت دو تا شش، و در آخر، نظافت شخصی تکرار میشد. بقیهٔ روز طبق برنامهای سفت و سخت به مطالعهٔ شخصی اختصاص داشت. شاگردان بلافاصله بعد از شام به بستر فرستاده میشدند. شیلر جوان تا بیست و یک سالگی در بند این روزمرگی بدون تغییر گرفتار بود»
زمان
۸ ساعت و ۵۸ دقیقه
حجم
۴۱۹٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۸ ساعت و ۵۸ دقیقه
حجم
۴۱۹٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
به نظرمن آلیس میلر یکی از جالبترین طرزتفکراتش رو دراین کتاب به رشته ی تحریردرآورده. خیلی خوشحال شدم وقتی نسخه ی صوتی اینکتاب رودرطاقچه دیدم چون ماه هابودکه این کتاب روشروع به خواندن کرده بودم ولی فرصت اتمام اون رونداشتم
یک کتاب عالی برای تغییر نظرات در باب احترام قطعی و همیشگی برای والدین
این کتاب ،اول من رو گیج کرد. بعد عصبی کرد و تعادل احساساتم رو حسابی به هم ریخت. در نهایت بعد از گذشت دو ماه،من رو «شفا» داد. این نسخهای که بعد از خواندن این کتاب بهش تبدیل شدم،اصلا شبیه نسخهی قبلی من
به نظر کتاب فوق العاده هست کاری میکنه که به عمیقترین لایه های وجودی خودمون فکر کنیم و از تعصب های بیمارگونه ایی که باید به والدین احترام گذاشت رد شویم و به صورت علمی خودمون رو بررسی کنیم توصیه
از طریق کلینیک روانشناسی ای که متد EFT (هیجان مدار) را برای درمانهاش استفاده میکرد با این کتاب آشنا شدم و در کنار درمان هیجان مدار ، شنیدن این اثر از آلیس میلر جهان بینی ام را دگرگون کرد. واژه
کتاب راجع به ارتباط کودک با خانواده و نظریه چالش برانگیز «احترام به والدین» و تأثیراتی که بر بدن میگذارد نوشته شده. ارتباطی که بدن و روان رو در وضعیتی نامساعد قرار میده و موجب بسیاری از بیماریها و آسیبهای