دانلود و خرید کتاب بدن هرگز دروغ نمی‌گوید آلیس میلر ترجمه امید سهرابی‌نیک
تصویر جلد کتاب بدن هرگز دروغ نمی‌گوید

کتاب بدن هرگز دروغ نمی‌گوید

معرفی کتاب بدن هرگز دروغ نمی‌گوید

کتاب بدن هرگز دروغ نمی‌گوید نوشته آلیس میلر است که امید سهرابی نیک آن را ترجمه کرده است. این به کتاب به تاثیرات پایدار و منفی تربیت خشن در کودکان می‌پردازد. کتاب بدن هرگز دروغ نمی‌گوید را نشر نو منتشر کرده است.

درباره کتاب بدن هرگز دروغ نمی‌گوید

دغدغه اصلی نویسنده در این کتاب، بررسی تأثیراتی است که انکار هیجانات قوی و واقعی روی بدن افراد می‌گذارد. چنین انکاری، بیش‌تر به نام اصول اخلاقی و دینی بر افراد تحمیل می‌شود. طبق دانش و تجربه شخصی نویسنده که روانکاو است از روان‌درمانی، و نیز روایت‌هایی که از افراد زیادی شنیده‌ است، افرادی که در کودکی آزار دیده‌اند تنها زمانی می‌توانند رفتاری عادی داشته باشند که از احساسات واقعی خود فاصله بگیرند و آن‌ها را به‌شدت سرکوب کنند. این افراد نمی‌توانند پدر و مادر خود را دوست داشته باشند و به آن‌ها احترام بگذارند، زیرا هنوز ناخودآگاه از آن‌ها می‌ترسند؛ آن‌ها هر قدر هم تلاش کنند نمی‌توانند رابطه‌ای راحت و مطمئن با والدین خود برقرار کنند. این کتاب سعی دارد نمونه‌های خشونت و رفتار درست و غلط والدین را آموزش دهد.

خواندن کتاب بدن هرگز دروغ نمی‌گوید را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام والدین و مشاوران پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب بدن هرگز دروغ نمی‌گوید

پسر جوان که عاشق آزادی بود، در تأثیرپذیرترین سال‌های زندگی‌اش، در اینجا احساس یک زندانی را داشت، زیرا دروازه‌های این مدرسه فقط هنگام پیاده‌روی‌های اجباری و تحت نظارت نگهبان‌های نظامی باز می‌شد. شیلر در طول این هشت سال، به‌ندرت توانست یک روز کامل برای خودش داشته باشد؛ فقط گهگاهی می‌توانست یکی‌دو ساعت را برای کارهای دلخواهش صرف کند. در آن ایام چیزی به نام تعطیلات شناخته نمی‌شد و کسی از مرخصی گرفتن چیزی نشنیده بود. تمام طول روز تابع قوانین نظامی بود. شاگردان در خوابگاه‌های بسیار بزرگ می‌خوابیدند؛ در تابستان ساعت پنج، و در زمستان ساعت شش بیدار می‌شدند. افسران جزء بر مرتب کردن تختخواب‌ها و نظافت شخصی نظارت می‌کردند. سپس شاگردان به صف می‌رفتند به سالن مشق تا حضور و غیاب صبحگاهی انجام گیرد و از آنجا برای صبحانه به سالن غذاخوری می‌رفتند. صبحانه شامل نان و سوپ جو بود. همهٔ کارها از جمله گره کردن دست‌ها برای دعا و نشستن و ترک کردن محل، فقط با دستور افسران امکان‌پذیر بود. کلاس‌ها از ساعت هفت صبح تا نیمهٔ روز ادامه داشت. سپس نوبت زنگ نیم‌ساعتی می‌رسید که همیشه برای شیلر جوان توبیخ به همراه داشت، به او لقب "خوک" داده بودند؛ زنگی که به نظافت شخصی اختصاص داشت که به Propreté معروف بود. شاگردان لباس کامل نظامی به تن می‌کردند: روپوش آبیِ کم‌رنگ با سرآستین‌های مشکی، جلیقه و شلوار سه‌ربعی سفید، پوتین، شمشیر باریک و کلاه سه‌گوش با پر زینتی و آویزهای دیگر. دوک (مؤسس این مدرسه) تحمل موی قرمز را نداشت و شیلر مجبور بود با پودر رنگ موهایش را تغییر دهد. او هم مانند دیگر شاگردان، یک دسته موی باریک بلند مصنوعی از پشت سر، و دو طره موی مجعد بر دو شقیقه داشت که با گچ به شقیقه‌ها می‌چسباند. شاگردان پس از پوشیدن این لباس‌ها، ابتدا به طرف محل حضور و غیاب نیمروزی رژه می‌رفتند و سپس به غذاخوری وارد می‌شدند. بعد از غذا، ابتدا پیاده‌روی اجباری، سپس مشق نظامی و کلاس‌های درس از ساعت دو تا شش، و در آخر، نظافت شخصی تکرار می‌شد. بقیهٔ روز طبق برنامه‌ای سفت و سخت به مطالعهٔ شخصی اختصاص داشت. شاگردان بلافاصله بعد از شام به بستر فرستاده می‌شدند. شیلر جوان تا بیست و یک سالگی در بند این روزمرگی بدون تغییر گرفتار بود

Mehrnaz
۱۴۰۰/۰۱/۰۷

چند وقت پیش یکی پرسیده بود: «خیلی زشته اگه من تو چشم‌های پدرم نگاه کنم و بگم ازت متنفرم؟». جواب‌ها همه این بود که بله و نباید این حرف را بزنی تو جای پدرت نبودی و... چقدر دوست دارم برگردم

- بیشتر
جواد
۱۴۰۰/۰۳/۲۶

من از این کتاب یاد گرفتم نباید محیط تربیتی رو با خشونت و سرکوب همراه کرد چرا که روان یک کودک را در بزرگسالی و استعداد او را نابود می کند از سمتی دیگر فهمیدم که نباید اختلال ها و

- بیشتر
MasihReyhani
۱۳۹۹/۰۷/۲۳

خواندن این کتاب رو حتما توصیه می‌کنیم. کتاب حاوی نکات بسیار جذاب همراه با مثال‌های متعدد از زندگی مشاهیری است که بعضا آن‌ها را می‌شناسیم، و همین باعث می‌شه که اثرگذاری بالایی داشته باشه. به نظرم هر شخصی قبل از

- بیشتر
مها؛ فرزند ماه
۱۴۰۰/۰۴/۱۹

مینی سریال «پاتریک ملروز» حق مطلب این کتاب رو با حداکثر تعهد و کاملا هنرمندانه به تصویر می‌کشه ...

Yousef
۱۳۹۹/۰۲/۰۶

کتابی که واقعا باید به دور از تعصب های اخلاقی خوانده شود

f.h;)
۱۳۹۹/۱۰/۰۷

همونطور ک از اسم کتاب مشخصه ارتباطی ک اسیب های روانی دوران کودکی اختصاصا از ناحیه والدین ب کودکان وارد میشه و تاثیرشون روی بدن در بزرگسالی رو بررسی میکنه. در یک کلام بالاخره بدن شورش میکنه ب هرکسی ک تصمیم

- بیشتر
ساناز محمدی
۱۴۰۱/۰۳/۰۲

کتاب تشویق کرده با خودمون و اطرافیانمون رو راست باشیم، صرفا بخاطر اینکه والدینمون هستن کارهای اشتباه شون رو انکار نکنیم و نادیده نگیریم چون بدن از واقعیت مطلع هست و وقتی شما سعی میکنید واقعیت رو انکار کنید بدن

- بیشتر
کاربر 901272
۱۴۰۰/۰۱/۰۳

این کتاب بینظیره، اگر میخواید از گذشته رها بشید و به ارزشمندی خودتون برسید و سلامت زندگی کنید چند لار بخونیدش.

حسین الوندی
۱۳۹۹/۰۴/۲۸

یکی از کتابهایی که چندبار باید بخوانیم

Hanieh Sadat Shobeiri
۱۴۰۱/۱۱/۲۳

"ناتوانی در روبه‌رو شدن با رنج‌ها، خود را به شکل‌های گوناگون نشان می‌دهد. گاهی به شکل تبعیت مذهبی، گاهی به شکل نظرات بدبینانه، گاهی هم از خود بیگانگی که معمولا به عنوان فلسفه یا ادبیات نمایان می‌شود. اما درنهایت، بدن

- بیشتر
نمی‌خواهم طوری باشم که شما می‌خواهید. شجاعت این را هم ندارم آن‌طور باشم که خودم می‌خواهم. هنوز میان شما احساس تنهایی و طردشدگی دارم. اما آیا تنهایی من به این علت نیست که مدام سعی می‌کنم شما را راضی نگه دارم؟
فرشته
ما گاهی تمام عمرمان را صرف اطاعت از موهوماتی به نام تربیت، اخلاق یا مذهب می‌کنیم. اینها ما را مجبور می‌کند نیازهای بیولوژیکی و طبیعی‌مان را نادیده بگیریم و سرکوب کنیم یا با آنها بجنگیم. در نهایت بهای این کار را با بیماری‌هایی می‌پردازیم که منشأشان را نه می‌شناسیم و نه می‌خواهیم بشناسیم و می‌کوشیم با دارو بر آنها فائق آییم.
keyvan eskandari
والدین معمولاً میل دارند رنج‌های کودکان‌شان را کم‌اهمیت جلوه دهند.
Martha'e Dark
خیلی خوب می‌شود اگر کسی را پیدا کنم که اجازه دهد همان‌طور که هستم باشم، و هر چیزی که دوست دارم بگویم؛ و به‌زور خطابه‌های اخلاقی به خوردم ندهد
محمدرضا
اگر او مطمئن بود که پدر و مادرش دوستش دارند، آیا باز هم این نیاز را احساس می‌کرد که برندهٔ مدال طلا شود؟ واقعاً آنها چه کسی را دوست دارند؟ برندهٔ مدال طلا را یا فرزندشان را (که شاید از نبود عشق رنج می‌برد)؟
keyvan eskandari
واقعیت این است که به محض این‌که حالم خوب می‌شود، شما همه چیز را خراب می‌کنید تا حال من دوباره بد شود، زیرا آن زندگی‌ای که به من آرامش می‌دهد، باعث خشم شما می‌شود... اما خیلی غم‌انگیز است که من نمی‌توانم همزمان، عشق شما و سلامتی‌ام را داشته باشم
Qazal Azady
ما فقط هنگامی نفرت می‌ورزیم که نتوانیم احساساتمان را آزادانه ابراز کنیم.
FATEMEH.AZAR
هر وقت یاد گرفتیم با احساسات‌مان زندگی کنیم و با آنها نجنگیم، در بدنمان نه نشانه‌های خطرناک، بلکه نشانه‌های سودمندی دربارهٔ گذشتهٔ شخصی خودمان مشاهده خواهیم کرد.
Hopefull_librarian
اینکه بخشش و گذشت ما را از نفرت خلاص می‌کند، درست نیست. بخشش صرفاً ظاهر نفرت را می‌پوشاند و در نتیجه آن را (در ذهن ناخودآگاه ما) بیش‌تر تقویت می‌کند. اینکه آستانهٔ تحمل افراد با مسن‌تر شدن آنها افزایش می‌یابد نیز، درست نیست. بلکه برعکس، کودکان حماقت‌های والدین‌شان را تحمل می‌کنند، زیرا فکر می‌کنند امری عادی است و راهی برای دفاع از خود در برابر آنها ندارند.
keyvan eskandari
بلوغ واقعی یعنی انکار نکردن واقعیت. یعنی فهمیدن رنج‌های فروخورده و پذیرش آگاهانه و درک کردن داستان ذخیره شده در بدن به جای سرکوب آن. اینکه پس از بلوغ واقعی، ارتباط با والدین می‌تواند حفظ شود یا خیر، بستگی به شرایط هر فرد دارد. آنچه مطلقاً ضروری است، پایان دادن به وابستگی مخربی است که فرد با والدین درونی‌شدهٔ دوران کودکی‌اش دارد. این وابستگی، اگرچه نامش را عشق می‌گذاریم، بی‌شک هرگز شایستهٔ این نام نیست و از ترکیبات مختلفی تشکیل شده است مانند قدردانی، دلسوزی، توقع، انکار، توهم، اطاعت و ترس از تنبیه شدن.
keyvan eskandari
نمی‌خواهم طوری باشم که شما می‌خواهید. شجاعت این را هم ندارم آن‌طور باشم که خودم می‌خواهم.
Martha'e Dark
داستان زندگی هر فرد، متفاوت است و شکل بیرونی رابطه‌ها می‌تواند بی‌نهایت گوناگون باشد. اما سه عنصر مشترک در آنها وجود دارد: ۱.      زخم‌های قدیمی فقط زمانی التیام پیدا می‌کند که بازماندگان سوء رفتار، تصمیم به تغییر بگیرند و به خود احترام بگذارند و خودشان را از توقعات کودک درونشان، خلاص کنند. ۲.      پدر و مادرها به صورت خودبه‌خود و در نتیجهٔ گذشت و درک فرزندان‌شان، عوض نمی‌شوند؛ آنها زمانی که واقعاً اراده کنند، می‌توانند تغییر کنند. ۳.      زمانی که دردهای حاصل از این زخم‌ها انکار می‌شود، بالأخره یک نفر -خود قربانی یا فرزند او- بهای آن را با بیماری‌های روحی و فیزیکی می‌پردازد. بچه‌هایی که مورد بدرفتاری قرار می‌گیرند و بنابراین هیچ‌گاه بزرگ نمی‌شوند، در تمام طول عمرشان تلاش می‌کنند قدر "خصوصیات خوب" شکنجه‌گرانشان را بدانند و همیشه به این تلاش، دل می‌بندند.
Hopefull_librarian
همیشه می‌گوید نگران من است؛ این‌گونه خودش را بر من تحمیل می‌کند.
keyvan eskandari
باید این توقع را که پدر و مادرمان روزی چیزهای دریغ‌شده در کودکی‌مان را به ما خواهند داد، رها کنیم.
فرشته
کلیساها و دولت‌ها علاقهٔ زیادی دارند جلو این بلوغ را بگیرند و افراد را به والدینشان وابسته نگه دارند. آنچه در نظر گرفته نمی‌شود بهایی است که بدن باید به خاطر آن بپردازد. به هر حال، ما اگر متوجه وقاحت‌های پدر و مادرمان بشویم، چه اتفاقی می‌افتد؟ و چه بر سر این شخصیت‌های والدگونه می‌آید، اگر اعمال قدرت آنها دیگر تأثیری نداشته باشد؟ به این علت است که "والدین" به عنوان یک نهاد، هنوز از مصونیت تام بهره می‌برند. اگر روزی این وضعیت تغییر کند (همان‌طور که این کتاب بدان امیدوار است)، می‌توانیم عواقب خشونت‌های پدر و مادرمان را درک و حس کنیم. و در نتیجه، فهم بهتری از پیغام‌های بدنمان خواهیم داشت و می‌توانیم در آرامش آنها را بپذیریم.
فرشته
اگر من بکوشم خود را مجبور کنم احساساتی داشته باشم که واقعاً ندارم، و اگر دیگر ندانم واقعاً چه احساسی دارم و چه می‌خواهم و چه نیاز دارم و چرا باید همهٔ کارهایی را که دیگران می‌گویند انجام دهم، دیگر از من -از خود واقعی من- چه باقی خواهد ماند؟
Sani
"واقعیت این است که به محض این‌که حالم خوب می‌شود، شما همه چیز را خراب می‌کنید تا حال من دوباره بد شود، زیرا آن زندگی‌ای که به من آرامش می‌دهد، باعث خشم شما می‌شود... اما خیلی غم‌انگیز است که من نمی‌توانم همزمان، عشق شما و سلامتی‌ام را داشته باشم."(۶)
FaRzAnEh
کسانی که در کودکی دوست داشته شده‌اند، خود به خود پدر و مادرشان را دوست خواهند داشت؛ هیچ نیازی نیست که یک فرمان به آنها امر کند که والدینشان را دوست بدارند. اطاعت از یک فرمان هرگز نمی‌تواند پایه و اساس عشق باشد.
FATEMEH.AZAR
درون هر بزرگسالی که در کودکی آزار دیده، ترس نهفته است
rzvmn
من "تربیت" خشونت‌آمیز را آزار می‌نامم؛ نه فقط به این دلیل که کودکان، از حق عزت و احترام به‌عنوان یک انسان محروم می‌شوند، بلکه این نوع روش تربیتی پدر و مادرها، نوعی رژیم توتالیتری را بنا می‌نهد که در آن کودکان حتی نخواهند توانست تحقیر و توهین و بی‌احترامی را تشخیص دهند، چه رسد به اینکه از خود در مقابل آنها دفاع کنند.
rzvmn

حجم

۲۶۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۰ صفحه

حجم

۲۶۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۰ صفحه

قیمت:
۸۳,۰۰۰
۵۸,۱۰۰
۳۰%
تومان