دانلود و خرید کتاب صوتی آن‌ قدر سرد که برف ببارد

کتاب صوتی آن‌ قدر سرد که برف ببارد نوشتهٔ جسیکا او و ترجمهٔ نیما حسن ویجویه است. گویندگی این رمان صوتی، غیرواقع‌گرایانه و استرالیایی را مهران نوروزی انجام داده و انتشارات شرکت توسعه محتوای لحن دیگر آن را منتشر کرده است. این اثر، جدایی انسان از میلش را نشان می‌دهد.

درباره کتاب صوتی آن‌ قدر سرد که برف ببارد

اینجا خبری از انسجام روایی داستان‌های رئالیستی (واقع‌گرایانه) نیست. کتاب صوتی آن‌ قدر سرد که برف ببارد (Cold Enough for Snow)، به قلم یک ویراستار و کتاب‌فروش استرالیایی نوشته شده که در سال ۲۰۲۳ میلادی و برای این اثر، جایزۀ ادبی ویکتوریا را از آن خود کرد. گفته شده است که این رمان، جدایی انسان از میلش را نشان می‌دهد. این رمان صوتی حاوی قصهٔ زنی است که همراه با مادرش پای در سفری هستی‌شناسانه می‌گذارد. ورود به فرودگاه توکیو نقطهٔ آغازین داستان است. مادر متولد روستایی در هنگ‌کنگ است و خانواده به کشوری انگلیسی‌زبان مهاجرت کرده، اما مدتی است که مادر و دختر از هم دور شده و در شهرهای جداگانه‌ای زندگی می‌کنند. مخاطب با پیشروی روایت، دنیای داستان را بیشتر و بهتر درک می‌کند؛ هر چند تا انتها به نام شخصیت‌های اصلی اشاره‌ای نمی‌شود. شنیدن این رمان کوتاه را به ورق‌زدن یک آلبوم عکس تشبیه کرده‌اند. سهیم‌شدن در تجربیات ذهنی راوی و گردش در افکار و خاطرات او (کیفیت امپرسیونیستی این اثر) از آنجا ناشی می‌شود که افکار و احساسات و ادارک‌های راوی (که درعین‌حال شخصیت اصلی رمان نیز هست) در قالب تصاویر و توصیفات غنایی بازنمایی و به مخاطب عرضه می‌شود. نویسنده، ذهن راوی را کانون تداعی‌های مختلف قرار می‌دهد و از این طریق بین جهان عینی و جهان ذهنی ارتباط برقرار می‌کند و سیلان و لغزش ذهن را از خاطره‌ای به خاطرهٔ دیگر و از تصویری به تصویر دیگر ترسیم می‌کند. خاطراتی که راوی از زندگی و تجربه‌های عاطفی‌اش به یاد می‌آورد و همین‌طور نحوهٔ بازگویی رخدادها در واقع تابعی از تداعی‌های ذهن اوست. جسیکا او (Jessica Au) ذهن راوی مشاهده‌گر و تیزبین خود را همچون واسطه‌ای برای فهم جلوه‌های زندگی روزمره به کار می‌گیرد. اینجا خبری از انسجام روایی داستان‌های رئالیستی نیست.

شنیدن کتاب صوتی آن‌ قدر سرد که برف ببارد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر استرالیا و قالب رمان غیرواقع‌گرایانه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی آن‌ قدر سرد که برف ببارد

«به‌نظرش این روزها همه عطش دانستن داشتند و می‌خواستند همه‌چیز را بدانند و احساس می‌کردند که می‌توانند از تمام پیچیدگی‌ها سر دربیاورند، انگار که بصیرت گوشه‌ای به انتظارشان نشسته باشد. درحالی‌که عنان کل امور در دست ما نیست و آگاهی از بارِ درد و رنج آدم نمی‌کاهد. بهترین راهی که می‌توان در این زندگی پیشه کرد این است که به دل آن بزنیم، درست مثل باد که از میان شاخه‌ها می‌گذرد، اینکه رنج ببریم، تا زمانی که به وضعیت عدم نایل شویم یا اینکه رنج خود را به دوش بکشیم.»