دانلود و خرید کتاب صوتی کتاب فروش خیابان ادوارد براون
معرفی کتاب صوتی کتاب فروش خیابان ادوارد براون
کتاب صوتی کتاب فروش خیابان ادوارد براون نوشتهٔ محسن پوررمضانی است. نیما منصوریان گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و رادیو گوشه این مجموعه داستان بههمپیوسته را منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی کتاب فروش خیابان ادوارد براون
در کتاب صوتی کتاب فروش خیابان ادوارد براون با یک جوان کتابفروش از وقتی آشنا میشویم که قرار است در یکشنبهای از فروردین سال ۱۳۹۳، پس از خواب خوشایند و خندهداری که دربارهٔ کارش دیده است، کتابفروشیاش را افتتاح کند، اما خوابی که دربارهٔ رونق کتابفروشی دیده، به حقیقت نمیپیوندد. قهرمان داستان با شیوههای مختلف میکوشد آدمها را به کتابفروشیاش دعوت کند. او که عاشق ادبیات است در روزگاری که به قول نویسنده نسل انسانهای کتابخوان رو به انقراض است، در کتابفروشیاش پیوسته با تخیلات و رؤیاهای خود دربارهٔ کتابها، نویسندهها و قهرمانان داستانها و البته اتفاقاتی که بیرون از مغازه توجهش را جلب میکنند، وقت میگذراند. دنیای او دنیایی دوگانه از تخیل و واقعیت است؛ دنیایی که پر است از شخصیتهای داستانی، نویسندهها، فانتزیهای ذهنی و اتفاقات روزمره که همه با هم ارتباط هستند؛ چه منطقی و چه غیرمنطقی و فراواقعی.
گفته شده است که شنیدن کتاب محسن پوررمضانی با طنز ظریفش، برای عاشقان کتاب حسی تازه به همراه دارد. نویسنده، شما را به دنیایی که دوست دارید میبرد و لحظاتی شیرین برایتان با کتابها میسازد؛ طوری که دیگر فروشنرفتن کتابها برایتان مهم نیست و تنها، بودن در دنیای شیرین آنهاست که اهمیت دارد. در نهایت، هجوم دنیای واقعی و ناآشنای بیرون با تعطیلشدن کتابفروشی، لبخندی تلخ را بر لبان مخاطب مینشاند.
کتاب صوتی کتابفروش خیابان ادوارد براون، ۱۲ داستان طنز با عنوانهای مختلف را در بر گرفته است؛ داستانهایی که بهصورت بههمپیوسته و در قالب خاطره نوشته شدهاند. محسن پوررمضانی از تجربههای کتابفروشی خود در خیابان «ادوارد براون» نیز برای نگارش این داستانها استفاده کرده است.
شنیدن کتاب صوتی کتاب فروش خیابان ادوارد براون را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان - خاطره پیشنهاد میکنیم.
درباره محسن پوررمضانی
محسن پوررمضانی ۱۲ دی ۱۳۶۲ در املش (یکی از شهرهای استان گیلان) به دنیا آمد. او که مدرک کارشناسیارشد رشتهٔ شیلات از دانشگاه تربیت مدرس را دارد، در سال ۱۳۸۸ و بهمدت یک سال، در یک کتابفروشی به نام «هدهد» در خیابان «ادوارد براون» در تهران کار کرده است. پوررمضانی از سال ۱۳۹۲، دبیر بخش طنز نشر چشمه به نام «جهان تازهدم» بوده که بیش از ۲۰ کتاب طنز منتشر کرده است؛ کتابهایی مانند «نئوگلستان»، «چگونه با پدرت آشنا شدم»، «از پشت میز عدلیه»، «مأمور مرگهای غیراتفاقی»، «دری وری»، «بلع اشیاء ضروری»، «چرتوپیا» و... . تمرکز این بخش بیشتر بر روی طنزهای داستانی و روایی بوده است.
پوررمضانی نویسندهای است که بیشتر بهواسطهٔ ستونهای طنز در مجلات «طنز خطخطی» و «آسمان» شناخته شده است. مجموعه داستان بههمپیوستهٔ «کتابفروش خیابان ادوارد براون» و کتاب «دزد مو وزوزی و انسان فرهیخته»، ۲ کتابی هستند که توسط این نویسنده منتشر شدهاند. اگر به مطالعهٔ آثار بیشتری از او علاقه دارید، ستونهای طنز «خاطرات یک کتابفروش»، «سامیزدات»، «آداب شهرنشینی»، «درس علوم»، «روزنامه» و «زنگ انشا» به شما پیشنهاد میشود.
محسن پوررمضانی از پاییز سال ۱۳۹۹، پادکست «کتابگرد» را اجرا و در هر قسمت با یک مهمان کتابخوان گفتوگو کرده است.
بخشی از کتاب صوتی کتاب فروش خیابان ادوارد براون
«صدای وزوز میآید. خرمگس بزرگ و سیاهی دور سرم میچرخد و بعد از بررسی منطقه فرود میآید روی جعبه شکلات. یکی از شکلاتها را باز میکنم و میخورم. خرمگس از جایش تکان نمیخورد. وقتی بچه بودم، برعکس همبازیهای سادیستم، علاقهای به کندن بال حشرات یا فرو کردن سوزن توی چشمشان نداشتم، البته بهجز سوسکها. هروقت مگسی را میدیدم که روی میوه یا شیرینی نشسته، یواشکی عینک ذرهبینی مادربزرگم را برمیداشتم و با دقت به آن نگاه میکردم. گاهی دستهایش را بههم میمالید، گاهی هم پاهایش را، اما بیشتر وقتها کاری نمیکرد و با چشمهای درشتش روبهرو خیره میشد.
کنجکاو بودم بفهمم دختر است یا پسر. اما هرچقدر نگاه میکردم، هیچ علامتی پیدا نمیکردم. برای اینکه دقیقتر نگاه کنم، با روزنامه لولهشدهای ضربهای سریع و برقآسا توی سرش میزدم تا بتوانم جنازهاش را کالبدشکافی کنم. اما معمولا مگس فرزتر بود و ظرف شیرینی چپه میشد زمین و با فاصله کمی صدای مادرم بلند میشد و مجبور میشدم آزمایش را نیمهکاره رها کنم و بدوم توی حیاط.»
زمان
۴ ساعت و ۴۴ دقیقه
حجم
۶۵۱٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۴ ساعت و ۴۴ دقیقه
حجم
۶۵۱٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
سلام و درود🌹 زبان طنز جذابترین ابزار بیان هنرمنده... کتاب خوبیه... حس و حال خوبی داره... گویندگی کتاب هم خوب بود... از گروه طاقچه سپاسگزارم🙏
برا چی این همه ازش تعریف کردین واقعا غیرقابل تحمل بود😖😖
ایده های جالبی برای نوشتن کتاب به کار برده شده. کتاب از مشکلات فعلی جامعه خیلی خوب آگاه بوده. اما متأسفانه نویسنده از یکسری کلماتی استفاده کرده که زیاد مناسب نیست. به نظر من میشه بدون کلمات زشت طنز ساخت.
خیلی قشنگ و دلچسب نوشته شده و گرم و دلنشین خونده شده... دمتون گرررم👌 کاش کتاب های معرفی شده در این کتاب هم مانند پادکست کتابگرد لیست می شد و با تخفیف می شد خریدشون...
یک داستان روان و جذاب با جزئیات زیبا و مثال زدنی ، با چاشنی طنزی دلنشین ، به همراه گویندگی ای که به آدم احساس سرزندگی و انرژی و شادابی منتقل میکنه... واقعا از شنیدنش لذت بردم و گاهی از ته دل
کتاب در مورد یک کتاب فروش جوان است که روزمرگی های دکان خود را به طنز روایت می کند . از روایت مستقیم متن کتاب های زیادی هم استفاده کرده . بسیار خلاقانه و جذاب بود . راوی هم عالی
روایت تلخند جانانه ای بود 💌 قلمتون روان جناب پور رمضانی 🙏
داستان پیرنگ خاصی نداشت. استفاده فراوان از لغات سخیف، مایه طنز بودن داستان نیست. به هر حال با شنیدن بخش هایی از داستان، حالم به شدت گرفته شد که چرا اصلا نویسنده باید چنین ادبیاتی را استفاده کند. تنها دلیل به اتمام رساندن
خوانش خوب بود امّا مطمئناً بیخود ترین کتابیست که بگوشم خورده است و شاید برای مدتها همینطور باقی بماند. داستان فوقالعاده بی سر و ته، چرند به تمام معنا. خلاقیت در حد داستان های خاله قورباغه، که البته اجحافی است
داستانی جالب بود که خیلی روان هم تعریف شده بود.دقیقا مشکل جوان کتاب فروش مشکل خیلی از نسل حاضره.برای من کتاب جالبی بود