دانلود و خرید کتاب صوتی کافکا در ساحل
معرفی کتاب صوتی کافکا در ساحل
کتاب صوتی کافکا در ساحل نوشتهٔ هاروکی موراکامی با ترجمهٔ گیتا گرکانی و گویندگی مهبد قناعتپیشه توسط آوانامه منتشر شده است. کتابهای این نویسندهٔ ژاپنی در لیست پرفروشهای جهان است. «کافکا در ساحل» یک بازآفرینی مدرن از سرنوشت ادیپ است. این کتاب داستان دو شخصیت متفاوت است که در موازات هم حرکت میکنند و با اینکه هیچوقت همدیگر را ملاقات نمیکند اما داستانهای این دو شخصیت به هم میرسند و یکدیگر را تکمیل میکنند. هرچند که هیچوقت این دو داستان از هم جدا نبوده و از همان ابتدا مکمل همدیگر بودند. ژانر این کتاب به صورت رئالیسم جادویی به نگارش در آمده است و نویسنده با جهت دادن شخصیتهای کتاب به سوی پیدا کردن سوالهای فلسفی، فضایی با ساختار روایت موازی ایجاد کرده است. در این کتاب چند ایده اصلی وجود دارد که از میان آنها میتوان به موسیقی و متافیزیک اشاره کرد. خودبسندگی، رابطهٔ میان واقعیت و رویا، ایمان، رنج پیامبری و ناخودآگاه از موضوعاتی است که خواننده در مسیر دنبال کردن داستان با آنها روبهرو میشود. "ساحل" به مرز میان ذهن خودآگاه و ناخودآگاه اشاره دارد. موراکامی این رمان را داستانی از دوجهان متفاوت ذهن خودآگاه و ناخودآگاه میداند که همه ما، هر کدام از پاهایمان را در یکی از این دو جهان گذاشتهایم. هاروکی موراکامی تقریبا در تمامی کتابهایش از آهنگهای دلخواهش یاد کرده و نام برخی را از آنها اقتباس کرده است که در جریان داستان نیز اثر آن آهنگها و موسیقی آنها به وضوح دیده میشود. کافکا در ساحل نیز یکی از همین کتابها میباشد. نشریهی نیویورکر کافکا در ساحل را جزء ده کتاب برتر سال 2005 دانسته است
درباره کتاب کافکا در ساحل
کتاب کافکا در ساحل در سال ۲۰۰۲ به زبان ژاپنی منتشر شد.و از همان ابتدا فروش بسیار بالایی داشت.
کتاب روایتگر دو داستان موازی است که هیچ ارتباطی به هم ندارند اما در نقطهای به هم گره میخورند. کافکا تامورا و ساتورو ناکاتا دو شخصیت اصلی کتاب هستند که داستان آنها جداگانه روایت میشود. فصلهای فرد کتاب دربارهی کافکا و فصلهای زوج دربارهی ناکاتاست. فصلهای فرد به صورت اولشخص و از زبان خود کافکا روایت میشوند؛ اما زاویه دید فصلهای زوج سومشخص یا دانای کل است.
سه شخصیت اصلی «کافکا در ساحل»، درگیر «یادآوری» هستند و هستیشان به «حافظه» گره خورده است. یک نفر از آنها پس از پاک شدن حافظهاش کاملاً از مدار زندگی عادی خارج شده (ناکاتا)؛ دیگری، درگیر همان چند ساعتی است که به یاد نمیآورد و میترسد که در آن لحظات پدرش را کشته باشد. در مقابل نفر سوم با «حضور» حافظهاش درگیر است.
کافکا به دلیل یک پیشگویی عجیب تصمیم میگیرد از خانه فرار کند و این شروع ماجراهای اوست.
ناکاتا مرد مهربانی است که در یک حادثهی عجیب در کودکی به کما میرود، بعد از چند هفته از کما بیرون میآید، با این تفاوت که ناکاتا هوش طبیعیاش را از دست داده اما به جای آن توانایی صحبت کردن با گربهها را پیدا کرده است. او بعد از این حادثه تواناییهای دیگری هم پیدا کرده که در روند داستان، خواننده آنها را به تدریج کشف میکند.
نقطهی عطف رمان تکمیل این دو قصه در نقطهای است که سایههای زندگی دو داستان بر دیگری دیده میشود. انگار از همان ابتدا این دو داستان به هم وصل و حتی تکمیل کنندهی هم بودند. موراکامی به شکلی این ارتباط و همبستگی را در کتاب کافکا در ساحل نشان میدهد.
نمیتوان گفت ژانر این کتاب سوررئال است چون در ژانر سوررئال ماجرا در ناخودآگاه یا در ذهن شخصیتها رخ میدهد. اما در این کتاب داستان سبک فانتزی دارد، در واقع ماجراهای آن از دنیای بیرون وارد عالم خیال شخصیتها میشوند و مخاطب نمیداند آنچه در روند داستان میبیند خیالی است یا نه! موراکامی همزمان با نوشتن کتاب کافکا در ساحل ، مشغول ترجمهی ژاپنی رمان «ناتوردشت» اثر نویسندهی آمریکایی، «سَلینجِر» هم بوده است و میتوان سایهی «هولدن کالفیلد» که شخصیت اصلی کتاب «ناتوردشت» است را به نوعی در شخصیت «کافکا تامورا» شخصیت اصلی کتاب کافکا در ساحل هم دید.
سفر در زمان، داستانهای پنهان در بطن روایت اصلی و جهانهای جادویی از جمله عناصر جذاب نویسندگی موراکامی در این رمان است. ماهیهایی که از آسمان میبارد و رخدادهای مشابه دیگری درین رمان وجود دارد که نمیتوان به درستی مشخص کرد آنها استعاره از چه چیزی هستند؟ آنها بیش از هر چیز نشاندهندهی از میان برداشتن مرز میان خودآگاه و ناخودآگاه هستند؛ یعنی رخدادها و تصاویر پیاپی که خیال انگیزند؛ اما توضیح منطق آنها در توان ذهن خودآگاه نیست. قرار نیست که این تصاویر و رویدادها مفهومی ثابت را از ذهن نویسنده و از طریق کانال رمان به ذهن خوانندگان منتقل کنند، بلکه موراکامی منتظر آن است تا هر خواننده کشف منحصربهفرد خود را از خلال این تصاویر و روایتها داشته باشد. گویی این متن هر بار که خوانده میشود، از نو متولد میشود؛ زیرا بر بستر ناخودآگاه شخصی تازه مینشیند. کافکا میگوید این رمان سرشار از معماهایی است که هیچ راهحلی برای آنها ارائه نمیشود. هر خواننده خودش راه حل خود را بر میگزیند، به عبارت دیگر هر معما پاسخ خود را در دل خویش دارد و هر معما بخشی از پاسخ خودش است
درباره هاروکی موراکامی
هاروکی موراکامی در سال 1949 در کیوتو متولد شد و از سی سالگی شروع به نوشتن کرد. او در دانشگاه تئاتر خواند اما به دلیل علاقهی زیادش به موسیقی یک باشگاه جاز راه اندازی کرد، جالب این است که او به دلیل علاقه بسیار زیادش به گربهها اسم آن باشگاه را «پیتر کت» میگذارد. بعد از کنار گذاشتن باشگاه، موراکامی از سن سی سالگی به طور حرفهای نویسندگی را شروع کرد و آدم کم حرفتری شد. در سراسر جهان موراکامی را به واسطهی رمانها و داستانهای کوتاهش میشناسند. شکلگیری اولین رمان او یعنی «به آواز باد گوش بسپار» بعد از دیدن یک مسابقه بیسبال در ذهنش شکل گرفت.
موراکامی هیچ وقت حاضر نشد مصاحبه ای با رادیو یا تلویزیون داشته باشد. او علاوه بر نویسندگی در عرصهی ترجمه هم فعالیت کرده است. موراکامی میگوید: برای من رماننویسی مثل خواب دیدن است. نوشتن رمان به من اجازه میدهد که در بیداری و بهعمد خواب ببینم. امروز میتوانم به رویای دیروز ادامه دهم، کاری که معمولا کسی در زندگی روزمره نمیکند. همچنین راهی است برای فرو رفتن به عمق آگاهی من. پس هنگامی که آن را رویاوار ببینم، خیالگونه نیست. از نظر من رویاواری خیلی واقعی است.
هاروکی موراکامی اکنون یکی از نویسندگان شگفتانگیز و محبوب ناشران و خوانندگان در سراسر جهان است. آثار او به بیش از چهل و دو زبان در سراسر جهان ترجمه شده است. ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و در ایران هم آثار بسیاری از موراکامی چاپ شده است. موراکامی جوایز بسیاری از جمله جایزهٔ «فرانتس کافکا» و «هانس کریستین اندرسن» را دریافت کرده است. بسیاری او را یکی از شایستهترین افراد برای دریافت نوبل ادبی نیز میدانند. از دیگر جوایزی که او کسب کرده میتوان به جایزه ادبی «نوما» اشاره کرد که برای کتاب «گوسفند وحشی» به او اهدا شده است. از دیگر داستانهای معروف او میتوان به «کجا ممکن است پیدایش کنم»، «کافکا در ساحل»، «وقتی از دو حرف میزنیم از چه حرف میزنیم»، «جنگل نروژی»، «سالشمار پرندهی کوکی»، «پس از تاریکی»، «رقص رقص رقص»، «سرزمین عجایب بی روح و پایان دنیا»، «فیل غیب می شود»، «بید نابینا، زن خفته»، «بعد از زلزله» و «زیر زمین» اشاره کرد.
«کازوئو ایشیگورو» نویسندهی ژاپنی برنده جایزهی بوکر و همچنین برندهی نوبل ادبیات درباره هاروکی موراکامی میگوید: « او دو سبک متمایز دارد: از یک سو سبک غریب و آشوبگرایانه و از سوی دیگر شیوه مالیخولیایی بسیار کنترلشده».
کتاب کافکا در ساحل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
نثر موراکامی نثری ساده و روان است که همهی سلیقه ها از خواندن آن لذت میبرند؛ اما اگر با ایده جهانهای موازی آشنا باشید و طرفدار رمانهای سوررئال و رئالیسم جادویی باشید، ارتباط بیشتری با این اثر برقرار خواهید کرد. بسیاری از افراد پس از خواندن این کتاب کمی گیج شدهاند و به درستی آن را درک نکردهاند. کار جالبی که این نویسنده انجام داده این است که به بیش از هزار و دویست سوال خوانندگان در خصوص کتاب پاسخ داده و قطعههای گمشده داستان در مغز آنان را روشن کرده است.
خود موراکامی در این باره میگوید: «در این سایت ظرف سه ماه ۸۰۰۰ پرسش از خوانندگان به دستم رسید و شخصا به بیش از ۱۲۰۰تاشان پاسخ دادم. وقت زیادی گرفت، اما واقعا برایم لذتبخش بود. نتیجه این تبادل نظر برای من این بود که کلید فهم رمان در چندبار خواندن آن است. این شاید یکجور خودپسندی به نظر برسد، اما حقیقت دارد. میدانم مردم گرفتارند – و تازه بسته به آن است که دلشان بخواهد – اما اگر کسی وقت داشته باشد، پیشنهاد میکنم رمان را بیش از یک بار بخواند. در بارِ دومِ خواندن خیلی چیزها روشن میشود. البته من هنگام بازنویسی بارها آن را خواندهام و هر بار نمنمک اما به طور قطع همه چیز برایم روشنتر شد. »
بخشی از کتاب کافکا در ساحل
احتمالا همیشه آنجا بوده، جایى پنهان بوده. اما وقتش که برسد، در سکوت بیرون مىزند، باعث مىشود هر سلول بدنت یخ بزند. در آن سیلاب بىرحم غرق مىشوى، سعى مىکنى نفس بکشى. به هواکش نزدیک سقف مىچسبى، تقلا مىکنى، اما هوایى که موفق مىشوى فرو بدهى، خشک است و گلویت را مىسوزاند. آب و عطش، سرما و گرما این عناصرِ به ظاهر متضاد ترکیب مىشوند تا به تو هجوم بیاورند.
دنیا فضایى عظیم است، اما فضایى که تو را در خود جاى بدهد و لازم نیست زیاد بزرگ باشد هیچجا پیدا نمىشود. تو دنبال صدایى هستى، اما چه نصیبت مىشود؟ سکوت. دنبال سکوت مىگردى، اما مىدانى چه مىشود؟ تنها چیزى که مدام و مدام مىشنوى، صداى این نشانه است. گاهى این صداى پیامبرگونه دکمهى پنهانى را که در اعماق مغزت پنهان شده، فشار مىدهد.
زمان
۲۴ ساعت و ۵۹ دقیقه
حجم
۲ گیگابایت, ۱۳٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲۴ ساعت و ۵۹ دقیقه
حجم
۲ گیگابایت, ۱۳٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
چقدر گوینده خوبی داره کتاب! از همینجا دست و هنرتو میبوسم استاد!!! واقعن گوش دادن بهش لذت بخش بود!!!
عالی واقعا هر چی از زیبایی کتاب بگم کم گفتم 🙏🏻💣
نمیدونم در مورد این کتاب چی بنویسم، به کسی پیشنهاد بدم؟ اگه جواب نه است، چرا؟ و اگر بله … دلیلش چیه؟ واقعا برای هیچکدوم از جوابها دلیلی ندارم، بعد از گوش دادن به کتاب یکم گیجم که البته از حق
خیلییی قشنگ بود، قشنگ تر از اون گویندگی کتاب بود. پیشنهادش میکنم حتما
کتاب جذابیه ، من خوشم اومد گویندگی و ترجمه عالیه خیلی نمادین به مسائل میپردازه باید به متن کتاب فکر کنید و قسمت های مختلف رو با هم مقایسه کنید نحوه داستان گویی عالیه
قبلا سی درصد از کتاب رو خونده بودم و خیلی دوست داشتم، ولی چون عادت کردم به کتابهای صوتی رهاش کردم وقتی دیدم صوتی شده خیلییی خوشحال شدم گویندگی کتاب خوبه، پیشنهاد میکنم گوش بدین
من شخصا توصیه نمیکنم وقتی شروعش کردم برام جالب بود...ماجرای اون پیشگویی.اتفاقی که برای ناکاتا تو بچگی افتاد...خاطرات و اعتراف معلمش... ولی احساس میکنم هیچ کدومش به نتیجه نرسید! یعنی اخرش نفهمیدم چی شد!! شاید بگید کلی استعاره و تمثیل و ...توش داشت
رمانی بسیار زیبا از نویسنده ای جهانی. در کنار گویندگی استثنایی آقای مهبد قناعت پیشه که بسیار به تصویر سازی داستان کمک کرده. اصلا از شنیدن داستان خسته نمیشید.
من نسخه الکتریکیش رو خوندم و خیلی قشنگ بود حتما بخونید
این اولین کتاب از ادبیات ژاپن بود که مطالعه کردم و باعث شد بیشتر به آثار ژاپنی علاقه پیدا کنم. بیشتر از داستان، گفتگو های بین شخصیت های داستان و نحوه گفتگو و نتیجه گیری ها بود که این کتاب