دانلود کتاب صوتی زندگی در پیش رو با صدای آزاده صمدی + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی زندگی در پیش رو

دانلود و خرید کتاب صوتی زندگی در پیش رو

نویسنده:رومن گاری
گوینده:آزاده صمدی
انتشارات:رادیو گوشه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۹۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی زندگی در پیش رو

کتاب زندگی پیش رو یکی از بهترین رمان‌های نویسندهٔ «خداحافظ گری کوپر» است. رومن گاری در این اثر داستان پسر بچه‌ای را روایت می‌کند که در دنیای غمگین و سیاهش به دنبال کشف زندگی و پیدا کردن مفهوم آن است.

رومن گاری در «زندگی پیش رو» شما را به نوعی از زندگی می‌برد که شاید خیلی از آدم‌ها در دنیا تنها شنیده‌اند که وجود دارد، اما آن را از نزدیک لمس نکرده‌اند.

این کتاب را لیلی گلستان به فارسی برگردانده است. کتاب صوتی زندگی در پیش رو با گویندگی آزاده صمدی در رادیو گوشه منتشر شده است و می‌توانید آن را از طاقچه دریافت کنید.

درباره زندگی در پیش رو

زندگی در پیش رو، داستان زندگی در پیش روی یک پسر نوجوان، در دنیایی است که انگار به‌تازگی آن را شناخته است. دنیایی که با دنیای خیلی‌ها متفاوت است. شاید تو هیچ‌گاه نخواهی چنین زندگی‌ای پیش روی خود داشته باشی اما مومو، پسر عرب کوچکی که در یک آپارتمان، در محله بلویل پاریس (یکی از محلات قدیمی و آسیایی نشین شهر) همراه چندین بچه بی‌سرپرست و بدون پدر دیگر، با زنی یهودی، معلوم‌الحال و بیمار زندگی می‌کند، دنیایی نامهربان و آینده‌ای نامعلوم پیش روی خود دارد. او دنیا را از دید خودش برای شما شرح می‌دهد، از زندگی‌ رقت‌بار خود و بجه‌های دیگر می‌گوید، از دوستان بزرگ‌سال یا حتی پیرمردان و پیرزنانی که پیدا می‌کند، از کشف حقایق ریز و درشت و زشت و زیبای پیرامونش، از کشف یک حقیقت غیر منتظره در زندگی‌اش، از دوستی‌اش با یک چتر به اسم آرتور و از بیماری و مرگ مادام رزا، که هر روز با وزن زیادش هفت طبقه‌ی بدون آسانسور را برای گذران زندگی بالا و پایین می‌کند. مومو (محمد) نوجوان فرانسوی - عربی است که داستان را از زمان سه سالگی‌اش بیان می‌کند. او یکی از کودکانی است که خانم رزا در طبقه ششم یک ساختمان بدون آسانسور نگهداری می‌کند. کودکانی از مادران روسپی که به خانم رزا سپرده شده‌اند. داستان زندگی پیش رو همانند بسیاری از داستان‌های دیگر درباره رنج، فقر و تنهایی است. درباره محله‌های شلوغ و مهاجرنشین پایین شهر. مومو داستان متفاوتی از این محله بازگو می‌کند. زبانی شیرین، گیرا و خودمانی دارد و چیزهایی را در مورد محله‌، آدم‌هایش، فقر و غربت می‌گوید که با وجود موضوعی نسبتا تکراری، بسیار تازه است. کتاب زندگی پیش رو هم مانند سایر آثار رومن گاری نویسنده مشهور و پر اعجاب دنیای ادبیات، در بستر یک موضوع پرکشش، نکته‌های زیاد و جالبی را درباره زندگی بیان می‌کند و در پایان کتاب شما هم یک داستان پرفراز و نشیب خوانده‌اید و هم از نویسنده چیزهای زیادی فرا گرفته‌اید. محور اصلی این رمان درباره‌ی قشری در حاشیه یعنی روسپی‌ها و افراد مرتبط با آن‌ها است. همچنین اثر حاضر درباره عاقبتی که در انتظار این قشر و افرادی که به وجود می‌آورند است. اینکه چه سرانجامی خواهند داشت. نگاه بدون قضاوت مومو، شخصیت اصلی داستان، برای نمایان کردن زندگی یک روسپی پیر و دیدن نحوۀ زندگی آن‌ها از نزدیک به شما امکان این را می‌دهد که قضاوت‌های نادرست و چهارچوب‌های باید و نبایدی خود را درباره‌ی انسان‌ها فراموش کنید و بتوانید با نگاهی بدون قضاوت زندگی شخصیت‌های این رمان را تماشا کنید و تمامی این ویژگی‌ها حاصل انتخاب خردمندانه پسر بچه‌ای چهارده ساله است به عنوان راوی؛ و البته شخصیت‌پردازی و هم‌نشینی خوب ماجراهای داستانی. به گونه‌ای که رومن گاری پس از هر بخش با بازی‌های خوبی که از زاویه دید دارد، خواننده را به دنیایی جدید می‌کشاند که به سبب صمیمیت زبانی راوی، برقراری ارتباط با این دنیا و پیش رفتن با آن راحت و خواستنی است.

درباره رومن گاری

رومن گاری جزء نویسندگان موفق جهان است که آثارش با استقبال زیادی رو به رو بوده است. در ایران هم آثار او موفق بوده و بارها تجدید چاپ و ترجمه‌ شده‌اند. گاری در طول زندگی هنری‌اش 21 رمان با نام حقیقی خود و یک رومان با نام مستعار فوسکو سینی بالدی وچهار رومان با نام مستعار امیل آژار نوشت. عده‌ای معتقدند که رومن گاری چون اعتمادبه‌نفس کمی داشته از نام مستعار استفاده کرده است. چون درباره‌ی موفقیت کتاب خود مطمئن نبوده است و اگر کتاب خوب از آب درنیاید شهرتی که از رمان‌های قبلی کسب کرده بود خدشه‌دار خواهد شد. عده‌ای هم او را برای ارتکاب چنین عملی دروغ‌گو می‌خوانند. گاری در اواخر عمر خود داستان دیگری نوشت. اگرچه این داستان بعد از مرگ او منتشر شد اما گاری یادداشتی با عنوان «زندگی و مرگ امیل آژار» در پشت جلد آن کتاب گذاشت. او در این یادداشت همه‌چیز را درباره نام مستعار امیل آژار که مثلا نویسنده‌ی جوانی بود اعتراف کرد. سمیه نوروزی مترجم درباره‌ی رومن گاری نوشته است: «كتاب زندگی و مرگ امیل آژار پر است از گفته‌هایی كه بر علاقه رومن گاری به ادامه زندگی باقدرت جوانی صحه می‌گذارد: «از اینكه فقط خودم باشم، خسته شده بودم.» نویسنده تاكید می‌کند دیگر نمی‌تواند تصویر رومن گاری را كه دودستی به او چسبیده، تحمل كند چرا كه با وجود شهرتی كه برای خود دست و پا كرده، دیگر قادر نیست با آزادی كامل هرچه دلش می‌خواهد بنویسد: تولدی دوباره بود. از نو شروع كرده بودم».

رومن گاری تنها کسی است که جایزه گنکور را برخلاف قوانین آن (که به هر نویسنده یک بار این جایزه تعلق می‌گیرد) دو بار دریافت نموده است! یک بار با اسم خودش و بار دیگر به نام امیل آژار برای کتاب زندگی پیش رو. رومن، سرانجام در سال 1980 با شلیک یک گلوله به زندگى خود پایان داد. در یادداشتى که از خود به جاى گذاشته چنین نوشته: «واقعا به من خوش گذشت. متشکرم، دیگر کارى نداشتم. خداحافظ...»

کتاب زندگی در پیش رو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر به دنبال تجربهٔ فضاهای داستانی متفاوتی هستید و از همراه شدن با شخصیت داستان لذت می‌برید، کتاب زندگی در پیش رو را بخوانید.

درباره لیلی گلستان؛ مترجم

لیلی گلستان، مترجم برجسته و نگارخانه‌دار ایرانی، در ۲۳ تیر ۱۳۲۳ در تهران متولد شد. خانواده گلستان نقش بسزایی در فرهنگ و هنر معاصر ایران دارند؛ پدر او، ابراهیم گلستان، نویسنده و کارگردان موج نوی سینمای ایران، و برادرش، کاوه گلستان، عکاس برجسته است.

لیلی گلستان تحصیلات خود را در فرانسه ادامه داد و در دوران اقامت در اروپا با هنرمندان مطرحی همچون ژان لوک گدار و فرانسوا تروفو آشنا شد. پس از بازگشت به ایران، فعالیت‌های مختلفی از طراحی پارچه تا ترجمه و روزنامه‌نگاری را تجربه کرد.

از آثار لیلی گلستان می‌توان به ترجمه فارسی «زندگی در پیش رو» از رومن گاری، «بیگانه» از آلبر کامو و «میرا» از کریستوفر فرانک اشاره کرد. او این آثار را با حساسیت ویژه‌ای به فارسی برگرداند و نقش مؤثری در معرفی ادبیات غرب به ایران ایفا کرد. ترجمه «زندگی، جنگ و دیگر هیچ» اثر اوریانا فالاچی، او را به یکی از مترجمان مطرح آثار جنگی تبدیل کرد.

لیلی گلستان در سال ۱۳۶۰ نگارخانه گلستان را تأسیس کرد که به‌مرور به مرکزی مهم برای هنرهای تجسمی تبدیل شد. این نگارخانه میزبان آثار هنرمندانی مانند سهراب سپهری و هانیبال الخاص بوده است.

او در سال ۱۳۹۳ نشان شوالیه ادب و هنر فرانسه را برای ترجمه بیش از ۴۰ اثر فرانسوی به فارسی دریافت کرد. سخنرانی او در تدکس ۱۳۹۵ درباره زندگی در سایه پدرش، ابراهیم گلستان، بازتاب گسترده‌ای یافت. لیلی گلستان همواره بر کیفیت ترجمه و وفاداری به نویسنده تأکید داشته و به نسل جدید مترجمان توصیه کرده است که علاوه بر زبان دوم، تسلط بر زبان فارسی را نیز جدی بگیرند.

بخشی از کتاب زندگی پیش رو

وقتی خیلی کوچک بودم نمی‌دانستم که مادر ندارم. حتی نمی‌دانستم که باید مادر داشته باشم و مادام رزا هم برای اینکه در این‌باره حرفی نزند همیشه از این موضوع طفره می‌رفت. من نمی‌دانم که چطور شد و چه مشکلی پیش آمده بود که من به دنیا آمدم. رفیقم لوماهوت که چند سال از من بزرگتر بود به من توضیح داده بود که به دنیا آمدن ما به دلیل جبر زمان بوده است. او در شهر قصبه، در الجزایر به دنیا آمده و تا مدت‌ها بعد به فرانسه مهاجرت نکرده بود. در آن دوران، قصبه شهر تمیزی نبود و لوماهوت به خاطر نبودن آب آشامیدنی و توالت تمیز و چیزهای دیگر به دنیا آمده بود. لوماهوت چندین سال بعد که پدرش سعی داشت او را قانع کند که تقصیری ندارد که لوماهوت به دنیا آمده و از این کار قصد آزار کسی را نداشته است، از این موضوع آگاه شد.

............

وسط اتاق دیوارهاى سنگى داشت و یک مبل قرمز زهوار در رفته نیز در آن‌جا بود که کثافت از آن مى‌بارید و مادام رزا روى آن نشسته بود. سنگ‌ها مثل دندان از دیوارها بیرون زده بودند و انگار داشتند مى‌خندیدند. در جایى شمعى با شاخه‌هاى عبرى‌گونه بالاى یک دستشویى قرار داشت و یکى از شمع‌هاى روى آن روشن بود. و در کمال تعجب، یک تخت خواب هم دیدم. واقعاً قراضه بود و فقط به درد سوزاندن مى‌خورد، اما روى آن یک تشک، ملحفه و بالش بود. علاوه بر آن تلى از سیب زمینى، یک اجاق گاز، چند قوطى‌نفت سفید و یک کارتن ماهى ساردین هم به چشمم خورد. آنقدر مات و مبهوت ماندم که ترس یادم رفته بود، اما پاهایم عریان بود و کم کم داشت سردم مى‌شد.

مادام رزا بر روى مبل لکنته‌اى که از درزهاى آن نور رد مى‌شد نشست. نگاه چشمانش پر از غرور بود، شاید حتى به نظرم پیروزمندانه هم مى‌آمد، انگار که کار زیرکانه‌اى دارد انجام مى‌دهد. بعد از مدتى از جایش بلند شد. در گوشه‌ى اتاق یک جارو افتاده بود، آن را برداشت و شروع به جارو زدن کرد. کار احمقانه‌اى بود، چون گرد و خاک بلند مى‌شد و براى آسم مادام رزا چیزى بدتر از گرد و خاک نبود. هنوز نیم ثانیه نگذشته بود که به خس خس و سرفه افتاد، اما چون کسى آن‌جا نبود که جلویش را بگیرد باز هم به جارو زدن خود ادامه داد، هیچ کس به جز من برایش اهمیتى نداشت. مى‌دانستم که براى مراقبت از من پول مى‌گیرد و تنها وجه مشترک ما این بود که هیچ کدام‌مان در این دنیا نه چیزى داشتیم و نه کسى، اما براى آسم او چیزى بدتر از گرد و غبار نبود. وقتى کارش تمام شد، جارو را به زمین گذاشت و سعى کرد که شمع را فوت کند، اما بر خلاف بزرگى و ابعادش، هیچ باد و هوایى در او نبود. او انگشتش را با زبان خیس کرد و اینگونه توانست شمع را خاموش کند. من هم فلنگ را بستم، چون مى‌دانستم کارش که تمام شود دوباره برمى‌گردد بالا.

شیخ محمدعلی
۱۴۰۱/۰۵/۱۸

تا قسمت هشتم بخش یک، در حال مستفیض شدن بودم که ناگهان احساس کردم مغایرت مشهودی مابین لحن نویسنده و متن ترجمه شده هست، فورا نسخه انگلیسی ( نسخه اصلی فرانسوی ست) را چک کردم و دیدم بعله، شوربختانه در

- بیشتر
Masoud
۱۴۰۰/۱۱/۲۶

زندگی پیش رو مثل خداحافظ گری کوپر، دیگر اثر رومن گاری، سرشار از طنز و طعنه به بی‌عدالتی های بشری است. داستان را از زبان کودکی یتیم می‌شنویم که در شرایط نامناسبی نگهداری شده و شاید به همین خاطر خیلی

- بیشتر
عادل تنها
۱۴۰۲/۰۶/۲۷

گویندگی خانم صمدی خوب بود. داستان برای من جذابیت نداشت. چیز جدیدی هم بهم اضافه نکرد.

نسیمِ شمال
۱۴۰۱/۰۸/۰۷

متن ساده و روان بود.اونقدر که از ابتدا مخاطب رو همراه میکنه.موضوع قابلیت پرداخت بیشتری داشت به نظرم اما جملات خاص و برشهای ماندگار و دلچسب کتاب،اجازه ی توجه به این موضوع رو نمیده.گویندگی خانم صمدی رو هم من دوست

- بیشتر
vahid afshari
۱۴۰۰/۱۱/۱۸

داستانی عالی، ساده اما فلسفی و عمیق، ارزش خوندنش بالاست و گاها دیالوگهایی داره که به شدت روی آدم تاثیر میذاره، فلسفه زندگی و روزگار آدمهای آسیب دیده از اشتباهات والدین و سایاستمدارها و آدمهایی که دوست دارن زندگی بکنن،

- بیشتر
maryam mafakheri
۱۴۰۲/۰۶/۰۱

میخواهم پیش از هر چیز از خانم آزاده صمدی، صداپیشه فرهیخته و هنرمند تشکر کنم. از کتاب و آن ترانه های خاطره انگیز شارل آزناوور لذت بردم. زندگی رومن گاری را گوگل کردم، همان نیشخندی که در کتاب می بینیم

- بیشتر
hadi
۱۴۰۰/۰۸/۰۳

بعد از جنگ اوضاع اقتصادی وحشتناک بعدش و ادمهایی که زندگی نکردن و فقط زنده بودن

Marziyeh
۱۴۰۲/۰۷/۰۵

نویسنده عالی مترجم عالی گوینده فوق العاده سر گذشت سخت انسانهای ناخواسته

تینا
۱۴۰۱/۰۵/۱۱

عالی بود با نویسندگی بسیار زیبا و گویندگی بسیار عالی و صدای رسای خانم صمدی و ترجمه عالی واقعا برای تعریف این کتاب کلمه ایی را باید کشف کرد

alireza atighehchi
۱۴۰۳/۰۲/۰۹

داستان پایان و آنچه در نهایت فارق از نوع نژاد و دین و شرایط زیست باید با آن مواجه شویم. در کل فضای تاریکی دارد و با اینکه جملات جالبی دارد اما نمی توانم بگویم عالی بود ولی در عین حال

- بیشتر

زمان

۷ ساعت و ۴۲ دقیقه

حجم

۶۳۵٫۰ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۷ ساعت و ۴۲ دقیقه

حجم

۶۳۵٫۰ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
۶۵,۰۰۰
۵۰%
تومان