کتابهایی شبیه به شبهای روشن
چند سالی است که کتاب شبهای روشن اثر فئودور داستایفسکی طرفداران بسیاری پیدا کرده است. داستایفسکی نامی آشنا در عرصهی ادبیات است و نویسندهای است که به خاطر رمانهای عمیق روانشناختی و فلسفی خود مثل ابله، جنایت و مکافات و برادران کارامازوف شهرت دارد. رمان کوتاه شبهای روشن از نخستین آثار داستایفسکی است و برخلاف آثار پیچیده و سنگین او فضایی عاشقانه و شاعرانه دارد. قصد داریم در این یادداشت برای طرفداران شبهای روشن کتابهایی را معرفی کنیم که از جهات مختلفی به این اثر شباهت دارند.
۱. کتاب آسیا
آسیا اثر ایوان تورگنیف روایتگر داستان عاشقانهی یک جوان روسی است که در یک مهمانی در آلمان با دو خواهر و برادر روس برخورد میکند. جوان روسی پس از گذراندن شبی با این خواهر و برادر مجبور است آنها را ترک کند؛ اما دل و ذهنش پیش خواهر یعنی آسیا جا میماند. آسیا از اولین کارهای تورگنیف است مثل شبهای روشن که از اولین کارهای داستایفسکی است و به فاصلهی ده سال پس از شبهای روشن منتشر شده است. راوی هر دو داستان مردان جوانی هستند که با دلی بیتجربه جوانهزدن عشق را تجربه میکنند. جوانهی عشقی کوتاهمدت در دل هر دو جوان شکوفه میزند اما گویی سرنوشت رسیدگی به این شکوفه را ناممکن میسازد. فضای داستان آسیا همچون شبهای روشن پر از توصیفات زیبای فضا و همراه با لحن شاعرانه است.
۲. کتاب نخستین عشق
رمان کوتاه نخستین عشق اثر دیگری از ایوان تورگنیف و از مشهورترین آثار او با مضمون عاشقانه است. ولادیمیر رومانوویچ خاطرات دوران جوانی و عشق اول خود را در این کتاب روایت میکند. عشقی که در شانزدهسالگی و در سفر شکل میگیرد. خیلیها معتقدند عشق اول فراموش نمیشود و به نظر میرسد برای ولادیمیر همینگونه بوده است. عشق او به زینایدا به دلیل اختلاف طبقاتی و مسائل اجتماعی به سرانجامی نرسید اما خاطرات و تجربهی آن حس ناب برای همیشه با ولادیمیر باقی ماند. به جز مضمون و کوتاهی داستان نخستین عشق نوع روایت که از زبان ولادیمیر بیان میشود از شباهتهای این داستان به شبهای روشن است. در هر دو این داستانها احساسات مرد عاشق بهخوبی توصیف میشود.
۳. کتاب عشق اول و دو داستان دیگر
به نظر میرسد میتوان الگویی که براساس آن تورگنیف داستانهایی دربارهی عشق اول مینویسد را در این کتاب و در داستان عشق اول دید. تورگنیف در این کتاب از تجربهی واقعی خود از عشق اول در زندگی میگوید. عشقی که خام و ناپخته بود و به سرانجامی تلخ انجامید. تورگنیف عاشق دختری میشود که شاعر است. شعرهای لطیف و عاشقانهای میسراید؛ اما قلب دختر در گرو پدر تورگنیف است. مقصود شعرهای دخترک پدری است که زیباست اما در قید و بند زندگی خود و فرزندانش نیست. تورگنیف مزهی عشق اول را میچشد و با این تجربه به آگاهی از واقعیت زندگی نیز میرسد.
۴. کتاب به سوی فانوس دریایی
ویرجینیا وولف از آن نویسندههایی است که رمانهای مدرنیستیاش شهرت بسیار دارد؛ از این رو شاید در ابتدا هیچ شباهتی بین کتاب به سوی فانوس دریایی و شبهای روشن وجود نداشته باشد؛ اما در بطن داستانها ما شاهد مفاهیم مشابهی هستیم. هر دو داستان فضایی شاعرانه و لطیف دارند که بهخوبی حس تنهایی شخصیتها را منتقل میکند. دستنیافتنیبودن عشق در هر دو داستان به تصویر کشیده میشود؛ اما از راهها و با بیانهای متفاوت. احساسات شخصیتها مخصوصاً شخصیت اصلی داستان چیزی است که برای هر دو نویسنده مهم و با ارزش بوده است. به سوی فانوس دریایی ماجرای تعطیلات یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که هر فرد درون آن کشمکشهای درونی مخصوص خود را دارد و ویرجینیا وولف با تکنیک جریان سیال ذهن نوع گذر زمان در این رمان را کشدار، سیال و گسسته کرده است تا درک خاطرات و لحظهها مهمتر از رویدادها حس شوند.
۵. کتاب مرشد و مارگریتا
قدرت عشق در دل یک واقعیت تلخ میتواند معجزهآفرین باشد و این موضوعی است که داستایفسکی و میخائیل بولگاکف در آثارشان به آن بها دادهاند. مرشد و مارگریتا تلفیقی است از خیال و واقعیت. بولگاکف در این داستان مُسکوی زمان استالین را نقد میکند و در لابهلای داستانهایی از شیطان و عیسی مسیح واقعیت معاصر شوروی را بیان میکند. این کتاب سه بخش دارد که بخش سوم آن داستان عشق بین مرشد و مارگریتا را روایت میکند. عشقی که همچون عشق شبهای روشن ممنوعه بود و نباید شکل میگرفت، عشقی که بر ستون عشقی دیگر شکل میگیرد. در مرشد و مارگریتا بولگاکف اما برخلاف داستایفسکی برای این عشق تصمیم دیگری میگیرد.
۶. کتاب وداع با اسلحه
وداع با اسلحه یکی از بزرگترین کتابها دربارهی جنگ جهانی اول است و شهرت زیادی دارد. همینگوی در این کتاب از تجربیات واقعی خود در جنگ بهره برده است. فردریک هنری جوانی آمریکایی است که در شمال ایتالیا به زندگی مشغول است که ناگهان جنگی بزرگ شروع میشود. عشق گاهی در بدترین شرایط و سختترین موقعیتها به وجود میآید. زمانی که فردریک مجروح میشود و به بیمارستان منتقل میشود، عشق دختری به نام کاترین در دلش جوانه میزند. فردریک اما باید به جنگ بازگردد و سرانجام عشقی که در وهمناکترین روزگار اتفاق افتاده، باید به پایان همان تلخی گره بخورد.
۷. کتاب عاشق
عاشق رمانی مدرن است و از عشق دخترکی نوجوان میگوید. دخترکی پانزدهساله که همراه خانوادهاش در حاشیهی شهر سایگون، شهری در ویتنام، زندگی میکند. زمانی که دخترک، جوانی چینی را میبیند عاشقانه به او دل میبندد؛ اما این عشق سرانجامی ندارد. پدر پسرک فکر میکند یک دختر چینی برای او مناسبتر است. مارگریت دوراس در این کتاب زندگی خود را روایت میکند. حالا که او به پختگی بیشتری رسیده است از زاویهی درستی به ماجرا نگاه میکند؛ گویی که باید این ماجرا را پشت سر میگذاشت تا بتواند به جایی که قرار دارد برسد.
۸. کتاب آبروی از دست رفته کاترینا بلوم
در نگاه اول به جز اینکه آبروی ازدسترفته کاترینا بلوم یک رمان کوتاه است هیچ شباهت دیگری بین این کتاب و شبهای روشن وجود ندارد؛ اما عنصر تنهایی دو شخصیت اصلی این دو داستان نقطهی اتصال آنها میتواند باشد. هاینریش بل در این کتاب یک داستان معمایی و جنایی را روایت میکند و از بیرحمی رسانههای آلمان میگوید. همه چیز از یک شب آتشین شروع میشود و کاترینا ناخواسته درگیر ماجرای یک قتل میشود؛ اما او بیگناه است و باوجوداین، حریم شخصی و آبروی او توسط پلیس و رسانهها حفظ نمیشود و این انزوا و تنهایی را برای او به بار میآورد.
۹. کتاب بارتلبی محرر
دو مرد که از همرنگی با جامعه ناتوان ماندهاند. مرد داستان شبهای روشن در سنپطرزبورگ شلوغ با کسی نمیجوشد و مرد داستان باتلبی محرر در فضای خشک و مکانیکی ادارهی وال استریت نمیتواند خودش را وفق دهد. گویی هر دو به بیماری بیگانگی انسان مدرن مبتلا هستند. «ترجیح میدهم که نکنم» جملهای است که مرد داستان در مواجهه با هر درخواستی در اداره بیان میکند. گویی سندرم نه گفتن دارد و همین امر از او شخصی تنها و منزوی ساخته است.
۱۰. کتاب قمارباز
قمارباز و شبهای روشن دو رمان کوتاه داستایفسکی هستند که در دو دورهی متفاوت نویسندگی او نوشته شدهاند. الکسی ایوانویچ در قمارباز تلختر از راوی داستان شبهای روشن است. الکسی هم درگیر عشق میشود اما عشقی که با قمار درهمآمیخته و تاریکی آن را فرامیگیرد. قمار و توهم دو عنصر اصلی این داستان هستند و داستایفسکی مردمانی را به تصویر میکشد که هیجانی که قمار ایجاد میکند آنها را به ورطهی نابودی میبرد.
۱۱. کتاب مردی که میخندد
مردی که خود را لایق عشق دیگران نمیداند. جوئین پلین مردی است با چهرهای به هم ریخته که لبخندی همیشگی بر آن حک شده است. داستان زندگی او تلخ و پر از دشواری است. در کودکی دزدیده میشود، چهرهاش را به هم میریزند و در نهایت با دخترک نابینا و مرد تنهایی روبهرو میشود که زندگی در کنار یکدیگر را بهتر از تنهایی میبینند. پلین همچون راوی داستان شبهای روشن نمیتواند تصور کند که کسی به او عشق بورزد؛ اما دخترک نابینا عشق بینهایتی را به سوی او روانه میکند و عشقی پاک و معصوم را رقم میزند.
۱۲. کتاب دلدار و دلباخته
عشق رمانتیکی که تنها در رویا خوب پیش میرود و واقعیت تصمیم دیگری برایش دارد. این بار راوی داستان یک زن است. زنی که به عشقی پرشور دچار میشود؛ اما پس از دو سال این عشق به خاموشی میرود. ژرژ ساند در کتاب دلدار و دلباخته به شرح ماجرای عاشقانهی خود با آلفرد دو موسه پرداخته است. عشقی که در ایتالیا شکل گرفت و پیش رفت و چنان پرشور بود که لقب عاشقان ونیز را برای آنها به ارمغان آورد. ساند در این کتاب به بیان جایگاه زنان در آن جامعهی آن زمان نیز پرداخته است.
۱۳. کتاب دوستش داشتم
رها کردن برای رسیدن به عشقی تازه یا ماندن و پایبندبودن به تعهد؟ دو زندگی، دو اتفاق یکسان و دو تصمیم متفاوت. آنا گاوالدا در کتاب دوستش داشتم ماجرای عاشقانهی دو مرد از دو نسل یک خانواده را روایت میکند. مرد کوچکتر متأهل است و دو فرزند دارد اما به عشق آتشین زنی دیگر دچار میشود. مرد بزرگتر نیز به همین درد مبتلاست. یکی تصمیم به عملکردن به تعهد خود میگیرد و دیگری خوشبختی خود را در رهاکردن و پیوستن به عشق جدید میبیند. گاوالدا تصمیمگیری دربارهی درستی و غلطی را به عهدهی خواننده میگذارد.
۱۴. کتاب سوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش
به نظر میرسد انسان مدرنی که در زمانهی هاروکی موراکامی زندگی میکند تفاوت چندانی به انسان مدرن زمانهی داستایفسکی ندارد. تنهایی عنصر مشترک داستان سوکورو و شبهای روشن است. سوکورو به نظر همه چیز دارد اما احساس تنهایی وجودش را رها نمیکند. او به دنبال جواب چند دوستش است که چرا ترکش کردند بلکه بتواند رنگ را دوباره به زندگیاش برگرداند. سوکورو دلیل همه چیز را خود میداند و این موضوع او را در ناامیدی و پوچی قرار داده است. مواجهه با دلیل ترک هر کدام از دوستان رنگ و بوی جدیدی را برای زندگی سوکورو به همراه دارد.
۱۵. کتاب گتسبی بزرگ
ثروتمند بزرگ آمریکا یعنی گتسبی بزرگ در پشت پردهی مهمانیهایی که برگزار میکند عشقی را جستوجو میکند که شاید تنها در رویایش امکان تحققش وجود داشته باشد. گتسبی عشق رمانتیکی را در ذهنش تجسم کرده است؛ اما قرار نیست همیشه رویا به واقعیت تبدیل شود. گاهی واقعیت چون پتکی بر سر فرود میآید و همه چیز را متحول میکند. ذهن گاهی آدمی را بازیچهی احساسی میکند و واقعیت جلویش را میگیرد.
جمعبندی
در این یادداشت کتابهایی را که به شبهای روشن از جنبههای مختلفی شباهت داشتهاند به شما معرفی کردیم. هر کدام از این کتابها از ابعاد مختلفی چون موضوع، مفهوم و کوتاهی رمان به شبهای روشن نزدیک بودهاند و امیدواریم این یادداشت به شما کمک کند تا بار دیگر لذت خواندنی شبیه به خواندن شبهای روشن را تجربه کنید.