دانلود و خرید کتاب صوتی مرشد و مارگریتا
معرفی کتاب صوتی مرشد و مارگریتا
کتاب صوتی «مرشد و مارگریتا» نوشتهٔ میخائیل بولگاکف با ترجمهٔ پرویز شهدی و گویندگی مهبد قناعت پیشه در آوانامه منتشر شده است. مرشد و مارگريتا به بسيارى از زبانهاى زنده دنيا ترجمه شد و حيرت و تحسين منتقدين را برانگيخت. صدها رساله و كتاب و مقاله دربارهٔ مرشد و مارگريتا چاپ شده است. حتى منتقدين رسمى شوروى هم بالأخره به ارج و اهميت بولگاكف اعتراف كردند و مقالاتى در نقد و ستايش مرشد و مارگريتا و ديگر آثار او نوشتند.
درباره کتاب صوتی مرشد و مارگریتا
شیطان در قامت یک پروفسور عجیبوغریب ظاهر شده و به مسکو سفر کرده تا در دلِ کمونیسمِ خداناباورِ حاکم بر شوروی، وجود عیسی را برای مردم آن کشور اثبات کند؛ آن هم در حالی که همزمان، کتاب یک شاعر و نویسنده به دلیل وجود عیسی و ماجراهایی مذهبی، سانسور و ممنوعالانتشار شده است. باوجوداین، ماجرای مرشد و مارگاریتا جالبتر و پیچیدهتر از این حرفها است؛ روایت این داستان از سه قصهٔ اصلی که بهطور موازی جریان دارند تشکیل میشود و شخصیتها و مضامینی در این بین مشترکاند:
بخش اول که کتاب با آن شروع میشود دربارهٔ سفر شیطان به شهر مسکو است. در این بخش یک سردبیر و یک شاعر در یک پارک با هم صحبت میکنند که فردی به نام ولند به صحبتهای آنان اضافه میشود. آن دو از خدا و شیطان سخن میگویند و ولند که خود ابلیس است به میان صحبتشان میآید و داستان جالبی را میسازد.
بخش دوم کتاب دربارهٔ بهصلیبکشیدهشدن عیسی است. بخش دوم کتاب خودش بخشی از نوشتههای شخصیت مرشد در کتاب است. این قسمت به داستان زندگی پونتیوس پیلاطس، قیصر روم در زمان مصلوبشدن عیسی مسیح اشاره میکند.
بخش سوم کتاب، به جریان عشق مرشد و مارگاریتا میپردازد. مرشد همان کسی است که کتابی دربارهٔ عیسی نوشته است. مارگاریتا معشوقهٔ مرشد است. عشق بین این دو نفر چنان شدت میگیرد که مارگاریتا همسرش را ترک میکند تا به مرشد بپیوندد. این خطوط داستانی در ابتدا چندان ربطی به هم ندارند اما داستان پیش میرود و تمام خطهای داستانی را به هم میرساند.
شنیدن کتاب صوتی مرشد و مارگریتا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی روسیه پیشنهاد میکنیم.
درباره میخائیل بولگاکف
میخائیل بولگاکف متولد ۱۵ مه ۱۸۹۱ در کییف اوکراین است. او در سال ۱۹۱۶ فارغ التحصیل پزشکی از دانشگاه کییف شد. و برای خدمت به یک روستا فرستاده شد. کتاب یادداشتهای روزانه یک پزشک جوان از خاطرات همین دوران نوشته شده است. در زمان جنگهای داخلی روسیه، بولگاکف به عنوان پزشک در جبههها خدمت میکرد. میخائیل بولگاکف در طول عمر خود سهبار ازدواج کرد. بسیاری از منتقدان همسرآخر او، یلنا شیلوفسکی را منبع الهام شخصیت مارگاریتا در کتاب مرشد و مارگاریتا میدانند. از میان کتابهای مشهور او میتوان به مرشد و مارگاریتا، قلب سگی، برف سیاه، تخممرغهای شوم و دستنوشتهها نمیمیرند اشاره کرد.
میخائیل بولگاکف در ۱۰ مارس ۱۹۴۰ به دلیل یک بیماری کبدی درگذشت.
بخشی از کتاب صوتی مرشد و مارگریتا
«سردبير بهراستی میخواست به شاعر بفهماند كه موضوع مهم اين نيست كه بدانيم عيسامسيح چهگونه آدمی بوده ــ خوب يا بدــ بلكه بهعنوان يك فرد، هرگز وجود نداشته و آنچه دربارهاش گفتهاند، اختراع محض است؛ اسطورهای بهطور كامل معمولی و پيشپاافتاده.
بايد توجه داشت كه سردبير آدم با معلومات و بسيار فاضلی بود. بهطور مثال با كاركشتگی تمام به شاعر يادآور شد كه تاريخنويسان دوران باستان، ازجمله فيلون اهل اسكندريه، يا فلاويوس ژوزفِ بلندآوازه در نوشتههای تاريخیشان كوچكترين اشارهای به مسيح نكردهاند. سردبير برای اينكه عميق و اساسیبودن اطلاعاتش را به شاعر نشان دهد، ميان بقيهی صحبتها به فصل چهل و چهارم از جلد پانزدهم سالنامهی تاسيت كه صحبت از بهصليبكشيدن مسيح بهميان آمده اشاره كرد و گفت اين فصل سرتاپا دروغ است و سالها بعد به سالنامهی تاسيت افزوده شده است.
شاعر كه اين حرفها برايش تازگی داشتند، نگاه چشمان سبزش را به ميخائيل آلكساندرويچ دوخته بود و با دقت به گفتههايش گوش میداد.
برليوز میگفت: «در دينهای مشرقزمين، حتا يك دين وجود ندارد كه در آن صحبت از باكرهای مقدس نشده باشد كه خدايی را بهدنيا آورده است. مسيحیها هم مسيحشان را درست بههمين روش خلق كردهاند، بیآنكه چيز تازهای ابداع كرده باشند. مسيح درواقع هرگز وجود نداشته. در شعرتان بهطور كلی بايد دراينمورد پافشاری كنيد.»
صدای بم برليوز در خيابان خلوت طنين بلندی داشت. هرقدر بيشتر در هزارتويی فرومیرفت كه فقط افرادی با دانش و اطلاعات گسترده میتوانند قدم در آن بگذارند بیآنكه راه گم كنند، شاعر مطالبی تازهتر و مفيدتر دربارهی اوزيريس، خدای مصريان، پسر محبوب آسمان و زمين، تاموز، خدای فينقیها، مردوخ، خدای بابِلیها و حتا خدای ترسناك اما كمتر شناختهشدهی آزتكها در مكزيك بهنام هويتزليپوچلی كه خيلی مورد احترامشان بود، میشنيد. درست در همان لحظهای كه برليوز برای شاعر شرح میداد چهگونه آزتكها بهكمك گِل رُس مجسمههايی میساختند كه نمايانگر هويتزليپوچلی بود؛ درست در همان لحظه برای اولينبار سروكلهی يك نفر توی خيابان پيدا شد.»
زمان
۲۴ ساعت و ۵۰ دقیقه
حجم
۲ گیگابایت, ۲٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲۴ ساعت و ۵۰ دقیقه
حجم
۲ گیگابایت, ۲٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
بنظرم در اکثر کتابهای صوتی با توجه به اینکه در طی داستان ورروایات افراد زیاد با اسامی مختلف در گیر داستان هستن و اکثرا اسامی روسی فرانسوی و و بسیار ثقیل و مشابه از نظر املایی یا تلفظی ،که این
یک شاهکار. با اختلاف بهترین گویندگی ای که در عمرم شنیده ام. هزار آفرین دارد. محض اطلاع کتاب صوتی هم کم گوش نکردم.
خواندن این اثر رو به تمام دوستان کتاب خوانم توصیه میکنم. یک کار فوق العاده ک دلت نمیاد بزاریش زمین البته من عاشق ادبیات روس و البته بولگاکف هستم اما تمام دوستانم بعد از مطالعه کتاب با من هم عقیده
بسیار متفاوت👌مرسی از آقای قناعت پیشه عزیز بابت اینکه انقدر خوب این کتاب رو اجرا کردند و صدای شخصیت ها فوق العاده بود .
کتاب که قطعا شاهکاره، اما گویندگی مهبد قناعتپیشه هم بینظیره!
برای من تنیده شدن سه داستان در کنار هم جالب بود،کما اینکه داستان پونتس پیلاتس رنگ واقعیت داره و به نظر حقیقت تاریخی باشه، اما این سبک از سلایق من نبوده.و اینکه گویندگی با وسواس خاص و تکنیک عالی بیان
خوانش کتاب عالی و درجه یک بود اما من داستان رو دوست نداشتن و به مدد خوانش خوب آقای قناعت پیشه تا انتهای کتاب رو گوش دادم
عالی بود صدبار توصیه میکنم بخونید . عالی بود
عالیه کارتون درسته
واقعا از شنیدنش لذت بردم یه رمان عالی