دانلود و خرید کتاب به امید دل بستم (همراه با معرفی و خلاصه)
تصویر جلد کتاب به امید دل بستم

کتاب به امید دل بستم

نویسنده:لنکالی .
انتشارات:داهی
امتیاز:
۳.۸از ۹۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب به امید دل بستم

کتاب به امید دل بستم با عنوان اصلی I Fell in Love with Hope نوشته‌ی لنکالی، نویسنده‌ی جوانِ آمریکایی است. این رمان که در سال ۲۰۲۳ منتشر شد، توانست شهرت بسیار گسترده‌ای برای نویسنده‌اش به ارمغان آورد. رمان به امید دل بستم روایت عاشقانه و ماجراجویانه‌ای است که در دل بیماری و بیمارستان اتفاق می‌افتد. همین تناقض ظاهری، بستری مطلوب برای روایت داستانی جذاب و خواندنی بوده است که می‌تواند خواننده‌اش را در کنار گریاندن، به وجد آورد. انتشارات مجید این رمان را با ترجمه‌ی پگاه فرهنگ مهر منتشر کرده است. نسخه الکترونیکی اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره موضوع کتاب به امید دل بستم

کتاب به امید دل بستم رمانی از لینکالی است. لینکالی نویسنده‌ی جوانی است که با انتشار این رمان استعداد خود را در داستان‌نویسی به اثبات رساند. داستان کتاب به امید دل بستم در بیمارستان می‌گذرد. مکانی که تداعیگر درد، شکایت، فغان و در سیاه‌ترین شکلش، مرگ است. اما این رمان، روایتی برای زندگی، عشق و امید است. شخصیت‌های داستان که بیمارند و «سَم» در مرکزیت آن‌هاست، عشق، شور زندگی، ماجراجویی و هیجان را نیز تجربه می‌کنند. هرچند این ماجراجویی‌ها به دزدی هم می‌رسد؛ اما دزدی‌ها و دروغ‌گویی‌های جاری در داستان آن‌قدر سیاه نیست که معصومیت و جذابیت شخصیت‌ها را از بین ببرد.

داستان کتاب به امید دل بستم با مرگ آغاز می‌شود. مرگی که طلیعه‌ی داستان را به تلخی می‌کشاند. این مرگ و تلخی، تنها نقطه‌ی سیاه و دردناک داستان نیست. باز هم می‌توان رنگ مرگ را در داستان دید و شخصیت اصلی نیز با دردهایی این‌چنین مواجه می‌شود. شخصیت‌های داستان، با بیماری‌های سخت و مزمن مواجه‌اند. آن‌ها تصمیم می‌گیرند روزگار سخت خود را با هم و روزهایشان را با خوشی‌ها و ماجراجویی‌های کوچک بگذرانند. از درد عبور کنند و امید را در آغوش بگیرند. ‌یکی از سرگرمی‌ها یا دلخوشی‌های غریبی که شخصیت‌های بیمار داستان برای خود برمی‌گزینند، دزدی است. دزدی‌های کوچکی که با یک شیطنت کوچک در بیمارستان آغاز می‌شود و رفته‌رفته با برنامه‌ریزی شخصیت‌های داستان بزرگ‌تر می‌شود و لحظه‌های عجیبی را رقم می‌زند. همین سرگرمی‌هاست که این شخصیت‌ها را به هم نزدیک می‌کند و می‌شود آخرین دلخوشی‌ آن‌ها برای گذراندن باقی‌مانده‌ی عمرشان. کتاب به امید دل بستم را پگاه فرهنگ‌مهر به فارسی برگردانده و انتشارات مجید آن را روانه‌ی بازار کتاب کرده است.

جمله قشنگ از کتاب به امید دل بستم


خرید و دانلود کتاب به امید دل بستم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این رمان را به مخاطبان رمان‌های عاشقانه، امیدبخش و ماجراجویانه پیشنهاد می‌کنیم. خوانندگان نوجوان و جوان از مطالعه‌ این داستان بیشتر لذت خواهند برد.

چرا باید این کتاب با ترجمه پگاه فرهنگ مهر را بخوانیم؟

کتاب به امید دل بستم اثری در پاسداشت زندگی و امید است. رمانی که ارزش دوستی و عشق را به‌خوبی به تصویر می‌کشد و به مخاطبانش این امکان را می‌دهد تا در تلخ‌ترین لحظات و در جایی مملو از درد و رنج، گوهر بی‌مثال زندگی را لمس کنند. گوهری که می‌توان آن را با قدر دانستن خوشی‌های خُرد و کوچک و لحظه‌ها‌ی کوتاه اما به‌یادماندنی حفظ کرد.

درباره لنکالی

لنکالی با نام اصلی Callewaer Lou-Andrea رمان‌نویس جوانِ زاده‌ی فرانسه است. او متولد سال ۲۰۰۲ است و اصلیتی آمریکایی دارد. لنکالی از ده‌سالگی به‌همراه خانواده‌اش در آمریکا زندگی کرده است. او از همان کودکی تخیلی قوی داشت و به قصه گفتن علاقه‌ای وافر نشان می‌داد. لنکالی اکنون در رشته‌ی ادبیات و آثار کلاسیکِ دانشگاه فلوریدا تحصیل می‌کند. اولین کتاب این نویسنده‌ی جوان با عنوان به امید دل بستم در سال ۲۰۲۲ منتشر شد. انتشار این کتاب با استقبال گسترده‌ی نسل جوان روبه‌رو شد و شهرت گسترده‌ای برای او به ارمغان آورد. او اکنون در حال تکمیل دومین رمان خود است.

کتاب مناسب کدام رده‌ی سنی است؟

خوانندگان نوجوان و جوان احتمالا از خواندن کتاب به امید دل بستم لذت بیشتری خواهند برد.

درباره شخصیت‌های داستان به امید دل بستم

شخصیت‌های رمان به امید دل بستم با هوشمندی خلق شده‌اند. لنکالی، نویسنده‌ی رمان، با وجود جوانی و تجربه‌ی کم از پس پروریدن آن‌ها به‌خوبی برآمده است. پنج شخصیت اصلی این رمان «سَم»، «هیکاری»، «نئو»، «سونی» و «کُر» با بیماری و رنج دست‌وپنجه نرم می‌کنند. آن‌ها با هم دوست و ساکن بیمارستان‌اند. سم شخصیت محوری داستان است که فقدان‌ بزرگی را تجربه می‌کند. هیکاری دختر زیبایی است که با ورودش به بیمارستان تأثیر عمیقی روی سم می‌گذارد. سونی، دیگر شخصیت داستان، به بیماری ریوی سختی مبتلاست. کُر نیز فردی دلسوز است که در عین بیماری شدید قلبی، می‌کوشد فرد مثبتی برای دوستانش باشد. نئو عضو دیگر این گروه دوستی و نویسنده‌ی توانایی است که گاهی با شوخ‌طبعی دردها و ناامیدی خود و دیگران را کمرنگ‌تر می‌کند.

نقد کوتاهی بر کتاب

رمان به امید دل بستم را می‌توان کتابی مملو از احساسات توصیف کرد. این امر با توجه به جوانی نویسنده و موضوع کتاب عجیب نیست. لنکالی ماجراهای عاشقانه و عاطفی را در بیمارستان و با شخصیت‌هایی که از بیماری‌های مزمن رنج می‌برند، روایت کرده است. شخصیت‌هایی که ابعاد گوناگونی دارند و نمی‌توان به‌راحتی آن‌ها را توصیف کرد و به‌سادگی از آن‌ها گذشت.

مفاهیمی همچون عشق به زندگی و قدر دانستن خوشی‌های کوچک، انعطاف در برابر درد و هم‌دستی و هم‌داستانی در سختی‌ها و ناملایمات، در کتاب به امید دل بستم به چشم می‌خورد. رنج بیماری با شوق زندگی و شادی‌های کوچک در هم آمیخته و فضای عجیبی برای داستان رقم زده است. فضایی که از ابتدا مخاطب را با خود همراه می‌کند، گاهی می‌گریاندش و گاهی سر شوقش می‌آورد؛ فضایی که بعضا مبهم و پیچیده می‌شود. برخی رمان به امید دل بستم را آن‌چنان که باید، پخته نمی‌دانند یا بر این نظرند که ابداع و تازگی ندارد. لنکالی نویسنده‌ای است که سال‌های ابتدایی دهه‌ی سوم زندگی خود را می‌گذراند. طبع قدرتمند و بلندپروازی او تا حدی بار جوانی‌اش را به دوش کشیده است. در یک جمله، می‌توان از این رمان آموخت و از آن لذت برد.

پیام‌ها و مضامین اصلی کتاب

مضامین کتاب به امید دل بستم متنوع است. احتمالا هر مخاطبی با یک وجه از رمان ارتباط بیشتری برقرار کند. شاید اصلی‌ترین مضمون آن نقش عشق و دوستی در زندگی و به‌خصوص در مبارزه با بیماری و درد و سختی است. کسانی که با بیماری‌های سخت و مزمن دست‌وپنج نرم کرده‌اند، این بعد از رمان را بهتر درک خواهند کرد و احتمالا لذت بیشتری خواهند برد. لذت‌بردن از زندگی در لحظه‌لحظه‌اش و با کوچک‌ترین هدایایی که نصیب ما می‌کند، پیام دیگری است که لنکالی به مخاطبانش می‌دهد. تلاش برای درک یکدیگر و پذیرفتن تفاوت‌ها یکی از دیگر مضامین این رمان خواندنی است.

نظرات افراد و مجله‌های مشهور درباره رمان به امید دل بستم

از آن‌جا که مخاطبان رمان به امید دل بستم بیشتر نوجوانان و جوانان هستند، نشریات دانش‌‌آموزی و دانشجویی بسیاری همچون Plaid Line ،The Academy Chronicle و The College Reporter مرورهای مثبت و تحسین‌آمیزی درباره‌ی این کتاب منتشر کرده‌اند. در «گودریدز» هم نظرات و مرورهای مثبتی از رمان به امید دل بستم دیده می‌شود. این رمان نامزد جایزه‌ی گودریدز نیز شده است.

درباره‌ی پگاه فرهنگ‌مهر؛ مترجم

پگاه فرهنگ‌مهر، مترجم ایرانی، متولد سال ۱۳۶۹ است. فرهنگ‌مهر با نشرهای مختلفی همکاری کرده است و ترجمه‌ی آثار داستانی و غیرداستانی در کارنامه‌ی او دیده می‌شود. «فرزانگی در اثر تفرقه»، «بی‌حدومرز»، «رز سفید، جنگل سیاه» و «به امید دل بستم» ازجمله مهم‌ترین کتاب‌هایی هستند که پگاه فرهنگ‌مهر به فارسی برگردانده است.

ترجمه‌ی فرهنگ مهر از کتاب به امید دل بستم روان و خواندنی است و خواننده را خسته نمی‌کند. او در انتقال مضامین و حس متن اصلی به ترجمه‌ی فارسی موفق بوده است.

چه ترجمه‌هایی از این کتاب در بازار موجود است؟

غیر از ترجمه‌ی فرهنگ‌مهر، چندین ترجمه‌ی دیگر از این کتاب موجود است که از این قرار هستند: «من عاشق امید شدم» ترجمه‌ی ندا خطائی و سیده ریحانه موسوی از نشر اندیشه بیگی، «به امید دل بستم» ترجمه‌ی ارغوان آقایی از نشر نارنگی و «من عاشق امید شدم» ترجمه‌ی سمیرا بیات از نشر ارتباط نوین.

بخشی از متن کتاب به امید دل بستم

«یادم نمی‌آید بیدار شده باشم یا اصلاً خوابیده باشم. واردِ دنیای دیگر و شکل دیگری می‌شوم. انگار که از این دنیا فاصله گرفته‌ام، روی یک دانه شن یا ابری که خیلی به زمین نزدیک است تمرکز کرده‌ام و ناگهان به یاد آوردم کجا هستم. گل‌های وحشی و علف‌های بلند در سرتاسر زمین رشد کرده‌اند و ذره‌ای از شهرنشینی به این زمین نفوذ نکرده است. پرنده‌ها آواز می‌خوانند، حیواناتِ کوچک دنبال غذا می‌گردند و درخت‌ها، مرتع را قاب گرفته‌اند. آسمان لبهٔ بوم به کوه‌ها می‌رسد و دیگر هیچ نیست جز آب.

«وای، چه خوب.» باد، صدایی را هم همراه با خود می‌آورد. من به عطر اقیانوس روی می‌کنم و رنگ آبی که در خط ساحلی کف می‌شود. «بیدار شدی.»

پسری کنارم نشسته و به منظرهٔ دیگری چشم دوخته و گلدانی را با آستین‌های یک ژاکتِ دزدیده شده کفِ دو دستش گرفته است.

سؤال می‌کنم: «من دارم خواب می‌بینم؟»

سر تکان می‌دهد.

«من تابه‌حال در رؤیای هیچ‌کس نبودم.»

می‌گوید: «فکر نمی‌کنم این رؤیایِ من باشه. به نظرم رؤیایِ تو هم هست. مثلِ دو نقاشی که از پسِ قاب‌هایشان با هم تلاقی کردند.

دوباره به مزرعه خیره می‌شوم، به زندگی و نوری که در آن جریان دارد. سپس به دریایِ بی‌کرانِ او روی می‌کنم؛ بوی شوری و ابرهایی که در دوردست‌ها دارند شکل می‌گیرند.

می‌گوید: «می‌خوام کُر رو هم بیارم پیش خودم. اینجا خیلی دنجه و به‌جز صدای موج‌ها خیلی بی‌سروصداست.» او به آب‌های آرام و شن‌های تیره اشاره می‌کند. من اما وقتی صحبت می‌کند به صورتش نگاه می‌کنم. لب‌هایش کمی از هم فاصله می‌گیرند و گوشه‌های لبش از فکر اینکه سی هم روی این سنگ‌ها با او قدم بزند بالا می‌رود.»

لافکادیو
۱۴۰۲/۱۱/۲۱

طاقچههههههه تو بهترینییییییی همین امروز میخواستم برم کلی پول بدم بخرمش 😄 البته خرید کتاب ارزشمنده همیشه برام ولی خیلی سانسور میشن کتابا و این آزاردهنده است وقتی کلی پول میدی و میخری من همین الان میخرمش و بعد دوباره

- بیشتر
niayesh
۱۴۰۲/۱۱/۲۱

من هنوز نخوندم، سانسور شده نیست؟

✨☁️𝙎𝙠𝙮
۱۴۰۳/۰۴/۱۱

🌙 من به این کتاب دل بستم :) به قول نئو :« موضوع کتاب عشقه؛ عشق و فقدان » 🫂⁦♡ ••• به معنای واقعی کلمه ، با این کتاب زندگی کردم.. یک هفته ی تمام خوندنش برام طول کشید! (اینقدر قشنگ بود که دلم

- بیشتر
کاربر 8056363
۱۴۰۲/۱۱/۲۲

بنظرم خیلی قشنگ بود واقیعت تلخه اما با این کتاب میتونی باهاش کنار بیای

کاربر 2718429
۱۴۰۲/۱۲/۲۸

کتاب بسیار خوبی هست کلی حرف توی کتاب نهفته هستش کسایی که میگن بده نمیدونن کتاب خوندن یعنی چی نویسنده خیلی چیزا گفته که بعضیا نمیتونن درکش کنن توانایی درک ندارن

کاربر ۲۲۱۹۸۰۹
۱۴۰۳/۰۲/۱۳

نمیخوام به نظرات بقیه توهین کنم ولی این واقعا کتاب خیلییی جالب و عمیقی بود و واسه کسایی که سر سری بخونن و حوصله نداشته باشن یه فصل دو یا چند بار بخونن اره کتاب مسخره ای میشه که از

- بیشتر
چیزی میان هملت و‌ یوریک
۱۴۰۳/۰۲/۱۳

اگه کلا به داستان های غمگین علاقه دارین خیلی جالب یچیزی شبه پنج فیت فاصله اس نوشته هاشم درسته یکم تیکه تیکه ی تیکه گفته رفته به قبل یا بعد با دقت بخونید میفهمید من خیلی دوستش داشتم مخصوصا نحوه

- بیشتر
Saeid
۱۴۰۲/۱۱/۱۹

عالی بود

کاربر ۶۲۵۶۸۳۴
۱۴۰۳/۰۴/۰۲

کتاب قشنگیه اگه این سبک دوست دارید تا پایان کتاب کلی جمله های قشنگ میبینید یه اکیپ دوست داشتنی رو میبینید و امید وار بودن در عمق درد و رنج رو میبینید فقط پایانش یکم غم انگیزه

Anthony704
۱۴۰۳/۰۳/۳۱

چی بگم چی بگم چی بگم؟؟ میتونم بگم عالی بود... با این کتاب خندیدم ...گریه کردم و هزاران کار دیگه توصیه میکنم.

«همهٔ کسانی که کتاب می‌خونن زیبا هستن. شب‌بخیر غریبه.»
لافکادیو
اگر کتاب‌ها و فیلم‌ها یک خوبی داشته باشند این است که باعث می‌شوند برای مدتی همه‌چیز را فراموش کنی.
mobi
می‌گوید: «من رو به خاطر بسپار. یادت باشه اینکه ستاره‌ها افتادن به این معنی نیست که ارزش آرزوکردن رو نداشتن.»
hamiqreza
«اگر بخوای کسی رو که این‌قدر تو رو خوب می‌شناسه رها کنی از بین می‌ری. با خودت فکر می‌کنی چطور ممکنه کس دیگری رو به این اندازه دوست داشته باشی
لافکادیو
«هیچ‌چیز مثل احساس گناه نشان از انسان‌بودن نیست.
لافکادیو
«زمان، بیماری و مرگ همه‌چیز رو می‌دزدن. چرا ما بخشی از اون‌ها رو پس نگیریم؟»
لافکادیو
مجبور بودیم تظاهر کنیم
لافکادیو
رازها باعث می‌شوند آدم آسیب‌پذیر شود. آسیب‌پذیری هم چیزی است که باعث می‌شود آدم منزوی شود
لافکادیو
وقتی زندان‌بان تو را آزاد می‌گذارد، دیگر برای دویدن از او اجازه نمی‌گیری.
mobi
عشق گاهی به آدم‌ها قدرتِ این را می‌دهد که خائن و نابکار باشند. وقتی کسی که دوستش داری و دوستت دارد به تو آسیب می‌رساند، خیلی طاقت‌فرسا است – مثل سوزنی زیر پوستت یا چاقویی در دنده‌هایت. نفرت یک انتخاب است. اما عشق این‌طور نیست. هیچ‌چیز به‌اندازهٔ عشق از کنترل ما آدم‌ها خارج نیست.
لافکادیو
بیماربودن به انسان می‌آموزد دلیل و برهان تنها تلاش‌هایی نافرجام برای توجیه بدبختی هستند
لافکادیو
«اگر بخوای کسی رو که این‌قدر تو رو خوب می‌شناسه رها کنی از بین می‌ری. با خودت فکر می‌کنی چطور ممکنه کس دیگری رو به این اندازه دوست داشته باشی.
بهار🐳
«اما گاهی اوقات پدر و مادرها اون چیزی که دلشون می‌خواد بچه‌شون باشه رو بیشتر از اون چیزی که واقعاً هست دوست دارن.»
لافکادیو
اگر کتاب‌ها و فیلم‌ها یک خوبی داشته باشند این است که باعث می‌شوند برای مدتی همه‌چیز را فراموش کنی. فراموش‌کردن بخش بسیار مهمی از پشت‌سر گذاشتنِ اندوه است.
لافکادیو
وقتی کسی را پیدا می‌کنید که تا این حد شما را از خود بی‌خود می‌کند، کسی که می‌توانید به او خیره شده و به حرفش گوش کرده و بدون اینکه گذشت زمان را بفهمید با او صحبت کنید، کسی که همیشه در فکرتان باشد، این احتمال وجود دارد که به او معتاد شده باشید. هر آنچه که اعتیادآور باشد برای شما خوب نیست
لافکادیو
عشقِ زندگی‌ام دارد می‌میرد.
mobi
«از نظر تو من مثل خورشید هستم؟» می‌گویم: «تو درخشانی.»
لافکادیو
نادیده‌گرفتنِ آنچه که دوست داری کار مشکلی است، حتی زمانی که وجود آن چیز به‌اندازهٔ آنچه ازش متنفری دارای قید و شرط است.
mobi
ای کاش هر جای دیگری از جهان با هم ملاقات می‌کردیم. ای کاش من، من نبودم. ای کاش می‌توانستم تو را لمس کنم و با تو باشم و آن‌طور که لیاقتش را داری با تو رفتار کنم. بیش از هر چیز آرزو می‌کنم آن‌قدر شجاع بودم که تو را دوباره دوست می‌داشتم.
ALI
«رعدوبرق خوبه.» «نه وقتی که داخل قفسهٔ سینه‌ات طوفانی به پا بشه.»
بهار🐳

حجم

۴۱۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۵۲۰ صفحه

حجم

۴۱۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۵۲۰ صفحه

قیمت:
۹۹,۰۰۰
تومان