کتاب چمن خونین
معرفی کتاب چمن خونین
چمن خونین نام رمانی از آگاتا کریستی، یکی از نویسندگان نابغه ژانر جنایی دنیا است. در این رمان نیز یکی از داستانهای جذاب کاراگاه پورارو را میخوانید.
درباره کتاب چمن خونین
هستینگز ار فرانسه به سمت لندن در حرکت است تا پوارو را ببیند. او در قطار با دختری پرشور و امروزی ملاقات میکند و به او دل میبازد ما دیدار پوآرو بسیار واجب است و هستینگز مجبور میشود دختر را ترک کند. وقتی به نزد پوارو میرسد او را در حال رفتن به کاله در فرانسه مییابد زیرا مرد ثروتمندی به اسم پل رنو از او تقاضای کمک کرده است. هستینگز و پوآرو با هم راهی فرانسه میشوند و به محض رسیدن خبر قتل رنو را به آنها میدهند. خنجری در قلب مرد فرو کردهاند. پوآرو آزرده خاطر بازجویی را از همان ساعات اولیه آغاز میکند. خانم رنو مدعی است مردانی به دیدار همسرش آمدهاند که نقاب داشتند. آنها او را طنابپیچ کردند و از آنجا بردند. خدمتکاران نیز میگویند شب قبل زنی غریبه به دیدار رنو آمده است...
حدس بر این است که زن غریبه خام دوبریل است. زنی که در همسایگی آنها زندگی میکرد و شایعهها حاکی از رابطه آن دو داشت. ضمنا جک پسر پل هم عاشق دختر خانم دوبریل به اسم مارتا بود اما پل با ازدواج آن دو مخالفت میکرد. مسائل جالبی توجه پوارو را جلب میکنند. یکی واریز شدن پول از طرف رنو به حساب خانم دوبریل و دیگری نامه تهدیدآمیزی که بلا، نامزد جک نوشته بود و تهدید کرده بود که جک را میکشد....
خواندن کتاب چمن خونین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به داستانهای جنایی به ویژه دوستداران آثار آگاتا کریستی مخاطبان این رماناند.
درباره اگاتا کریستی
آگاتا کریستی نویسنده انگلیسی نامدار ژانر جنایی در پانزدهم سپتامبر ۱۸۹۰ در ایالت دیوونشایر انگلستان متولد شد. خانهای که آگاتا در آن به دنیـا آمد اشفیلد نام داشـت و کریستی تا آخر عمرش خاطرات شیرین خود را از این خانه به یادداشت.
پدر آگاتا، فردریک آلوامیلر و مادرش کلاریسا نام داشتند. آگاتا سومین فرزند خانواده بود که با نام کامل آگاتا مری کلاریسامیلر غسل تعمید داده شد. مری و کلاریسا از نامهای خانوادگی آنها بود و آگاتا، نامی بود که یکی از دوستان فردریک پیشنهاد نمود.
آگاتا در کریسمس ۱۹۱۴ با کاپیتان آرچیبالد کریستی عضو نیروی هوایی ارتش امپراطوری- ازدواج کرد و از آن پس آگاتا کریستی خوانده شد. در آن زمان انگلستان آماده جنگ با متحدّین بود و به همین سبب آرچی دو روز پس از ازدواج به ارتش برگشت و آگاتا هم در بیمارستانی در تورکی مشغول به کار گشت. در این مدت آگاتا و خواهرش به بحث دربارۀ نوشتن داستان جنایی میپرداختند. نخستین موضوع برای آگاتا انتخاب یک سبک نگارش مستقل در داستانهای کارآگاهی بود و او تا مدتی به این موضوع فکر میکرد. سرانجام تصمیم گرفت به سبک داستانهای شرلوک هولمز بنویسد ولی میخواست داستانهایش کارآگاهی مستقل از هولمز داشته باشد. او نمیدانست چه شخصیتی را به عنوان کارآگاه داستانهایش انتخاب کند تا اینکه متوجه پناهندگان بلژیکی شد. و تصمیم گرفت کارآگاهش یکی از پناهندههای بازنشستۀ پلیس بلژیک باشد و چنین شد که هرکول پواروی بلژیکی آفریده شد.
آگاتا در سال ۱۹۲۸ به طور رسمی از شوهرش، سرهنگ کریستی جدا شد. او تا مدتی به دخترش روزالیند سرگرم بود تا اینکه با یک باستانشناسی شریف و نیکخو به نام مکس مالووان ازدواج کرد. مکس دستیار پرفسور لئونارد وولی باستانشناس بزرگ انگلیسی بود.
آگاتا پس از سالها فعالیت ادبی و به دست آوردن شهرت فراوان، در ۱۸ ژوئن ۱۹۷۶ از دنیا رفت.
حجم
۳٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه
حجم
۳٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه
نظرات کاربران
غلطهای املایی و ایراد تایپی زیادی داشت اما خود کتاب بسیار جذابه، اگر به کتابهای کاراگاهی و معمایی علاقهمندین کتابها آگاتاکریستی رو توصیه میکنم
داستان ، بسیار پر چالش و بحث برانگیزه اما ترجمه متاسفانه خوب نیست. پر از غلطهای املائی و تایپی ه من شخصاً ترجمه های آقای افراسیابی رو دوست ندارم . این کتاب با نام " قتل در زمین گلف " هم
عالی یکی از پیچیده ترین و شگفت انگیز ترین داستان های کارآگاه پوآرو بود حتما بخونید
کوتاه بگم داستانش قشنگه و ترجمش خجالت آوره واقعا، برای دوستانی که انگلیسی بلدن بگم متاسفانه ترجمه قویای نیست
بسیار کتاب پیچیده ای بود هر دقیقه به کسی مظنون می شدیم