کتاب الماس های قاتل

کتاب الماس های قاتل داستانی از آگاتا کریستی است که با ترجمه بهرام افراسیابی منتشر شده است. این داستان حکایت الماس‌ها و جواهرات شاهزاده عربی است که انقلاب بزرگی را پیشبینی می‌کند و جواهرات را به آن‌ها می‌سپارد...

داستان در دو بعد جنایی و امنیتی روایت می‌شود و مخاطبان را با دو معمای جذاب مواجه می‌کند که تا انتهای داستان آنان را میخکوب می‌کند.

درباره کتاب الماس های قاتل

الماس های قاتل، ماجرای شاهزاده علی یوسف است، که در رماط حکومت می‌کند. او متوجه شد که انقلاب بزرگی در راه است. از همین رو الماس‌ها و جواهراتش را به مشاورش، باب سپرد تا آن‌ها را به انگلستان ببرد. باب به دیدن خواهر و خواهرزاده‌اش رفت و تصمیم گرفت جواهرات را با آن‌ها به انگلستان برساند. اما آن‌ها بیرون از هتل بودند. باب جواهرات را در کیف وسایل آن‌ها پنهان کرد و رفت. 

جنیفر، که بیخبر از همه جا به انگلستان رسید، هیچ نمی‌دانست که چه ثروت عظیمی همراهش است. او از این ماجرا که دزدهای بین المللی زیادی هم دنبال او هستند، خبر نداشت. جنیفر به مدرسه رفت و آنجا هم با اتفاقات جالبی روبه‌رو نشد. معلم ورزش آن‌ها کشته شده بود و چند روز بعد، زنی که خودش را دوست عمه جنیفر معرفی کرده بود، به سراغ او آمد تا راکت‌هایش را از او بگیرد..

کتاب الماس های قاتل را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

الماس های قاتل کتابی جذاب برای تمام دوست‌داران رمان‌های جنایی و پر رمز و راز معمایی است.  

درباره آگاتا کریستی

آگاتا کریستی، که لقب ملکه جنایت را از آن خود کرده است، نویسنده‌ مشهور سبک جنایی و معماگونه ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در انگلستان چشم به جهان گشود. او خالق شخصیت‌هایی مانند هرکول پوآرو و خانم مارپل است و عمده‌ شهرتش را مدیون رمان‌های جنایی‌اش است. نام کامل او آگاتا مری کلاریسا میلر است. در سال ۱۹۱۴ با یک سرهنگ نیروی هوایی به نام آرچیبالد کریستی ازدواج کرد و از او یک دختر به نام رزالیند هیکز دارد. اما ازدواجشان بعد از یازده سال به جدایی انجامید.

او در سال ۱۹۳۰ با باستان‌شناسی به نام سِر ماکس مالووان ازدواج کرد و همراه او به سفرهای زیادی رفت. سفرهایی که تاثیرات بسیاری در داستان‌های جذاب او داشتند. او همچنین داستان‌های عاشقانه‌اش را با نام مستعار مِری وستماکوت منتشر می‌کرد. اما رمان‌های جنایی او، که هر دو مورد اقتباس‌های سینمایی و تلویزیونی هم قرار گرفتند از محبوبیت بیشتری برخوردار بودند. او در مقام پرفروش‌ترین نویسنده انگلستان و در کل دنیا قرار دارد. مقام‌های بعدی به ژول ورن و شکسپیر می‌رسد.

آگاتا کریستی در ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ در سن ۸۵ سالگی در انگلستان از دنیا رفت

بخشی از کتاب الماس های قاتل

خانم بلسترود کنار شومینه ایستاده بود و به حرف‌های خانم جرالد هوپ گوش می‌داد:

ـ میدانید، هنریتا دختر حساسی است. در اصل خیلی حساس… دکترمان می‌گوید…

خانم بلسترود در حالی که سعی می‌کرد جملاتی مثل، زن احمق مگر نمی‌دانی که همه مادرها همین را می‌گویند … را بر زبان نیاورد، گفت:

ـ نگران نباشید خانم هوپ، خانم روون و بیشتر معلمان ما روانشناسان خوبی هستند. مطمئنم دفعه بعد که به دیدن هنریتا بیایید (او دختر خوب و باهوشی است و از سر تو هم زیاد است) از تغییر روحیه او تعجب خواهید کرد.

ـ آه، بله می‌دانم. شما در مورد دختر لامبنت معجزه کردید. بله معجزه! بنابراین من به شما اطمینان دارم و از اینکه هنریتا را به شما می‌سپارم خوشحالم …اوه… نزدیک بود یادم برود… ما برای شش هفته به جنوب فرانسه می-رویم. بهتر است هنریتا را هم با خودم ببرم…

خانم بلسترود در حالی که لبخند میزد به تندی گفت:

ـ متأسفم خانم هوپ امکانش نیست.

لحن صحبتش جوری بود که انگار داشت تقاضایی از خانم هوپ می‌کرد نه این که جواب رد به او بدهد. خانم هوپ ناراحت شد و گفت:

ـ اوه… مجبورم اصرار کنم چون او بچه من است.

ـ بله درسته، ولی یادتان باشد که اینجا هم مدرسه من است.

ـ من هر وقت که بخواهم میتوانم او را برای مدت کوتاهی از اینجا ببرم.

ـ آه، بله می‌توانید این کار را بکنید ولی بعد از آن انتظار نداشته باشید که من دوباره او را بپذیرم.

خانم هوپ با عصبانیت گفت:

ـ ولی من شهریه هنگفتی پرداخته‌ام…

ـ بله می‌دانم و لابد می‌خواهید با این پول مدرسه را برای دخترتان بخرید. مگه نه؟ ولی اینجا قوانینی دارد و همه مجبورند آنها را رعایت کنند. اگر شرایط ما را نمی‌پذیرید می‌توانید دخترتان را از اینجا ببرید، مدرسه مثل لباستان نیست که هر وقت خواستید آن را بپوشید و هر وقت دوست داشتید آن را در بیاورید.