دانلود و خرید کتاب رنج و سرمستی؛ جلد اول ایروینگ استون ترجمه امیر فرجی‌کیان
تصویر جلد کتاب رنج و سرمستی؛ جلد اول

کتاب رنج و سرمستی؛ جلد اول

معرفی کتاب رنج و سرمستی؛ جلد اول

کتاب رنج و سرمستی نوشته ایروینگ استون است که با ترجمه امیر فرجی‌کیان منتشر شده است. این رمان جذاب در دو جلد به زندگی میکل ‌آنژ پیکرتراش و نقاش مشهور می‌پردازد. این کتاب جلد اول مجموعه رنج و سرمستی است.

درباره کتاب رنج و سرمستی

کتاب رنج و سرمستی در سال ۱۹۶۱ براساس زندگی واقعی میکل‌ آنژ نوشته شد اما تخیل نویسنده هم در پیشبرد داستان بسیار تاثیرگذار است. این کتاب زندگینامهٔ تاریخی و هنری هنرمند و متفکری است که در عصر خود (تولد ۱۴۷۵ _ درگذشت ۱۵۶۴ م) بزرگ‌ترین هنرمند زنده شمرده می‌شد و در عین حال به چهار هنر آراسته بود: مجسمه‌سازی، نقاشی، معماری و شعر و شاعری. او از زمانهٔ خودش (اوج رنسانس) یکی از بزرگ‌ترین هنرمندان تاریخ هنر شناخته شده است. بعضی از آثار او از جمله مجسمهٔ داوود، موسی، سوگ مریم بر پیکر عیسی (پایتا)، بازآرایی سقف نمازخانهٔ سیستین (در واتیکان) و نمونه‌هایی از آثار معماری او و روز داوری احتمالاً برجسته‌ترین آثار موجود اویند و در قیاس با آثار هنرمندان دیگر هم تا روزگار ما و آیندهٔ تخمین‌ناپذیر، موجودیت و اثرگذاری دارند. با آنکه شعرهایش شیوهٔ شیوا و معناگرایی خوشی دارند، او خود را در درجهٔ اول مجسمه‌ساز می‌دانست.

در زمان حیات او دو زندگینامهٔ دگرنوشت از زندگی او نوشته شده‌اند. در اعصار بعد زندگینامه‌های مفصل و بلند و کوتاه دربارهٔ زندگی هنری و هنر زندگی او نوشته‌اند. همچنین کتاب‌شناسی‌های پرمدخلی دربارهٔ او و آثارش منتشر شده‌اند که آثار او و آثار دیگران دربارهٔ او را در بر دارند.

میکل آنژ در ۶ مارس ۱۴۷۵ در کاپرزه که اکنون با عنوان کاپرزه میکلانجلو شناخته می‌شود، زاده شد؛ شهرستانی کوچک در والتیبرنیا، در نزدیکی آرتزو، توسکانی. چند ماه پس از تولد میکل آنژ، خانواده به فلورانس بازگشت، جایی که در آنجا رشد کرد. آنژ به فلورانس فرستاده‌شد تا زیر نظر فرانچسکو دا اوربینو که یک اومانیست بود، دستور زبان بخواند. اما نشان داد که اشتیاقی به مدرسه ندارد و ترجیح می‌دهد نقاشی‌ها را از کلیساها کپی کرده و با دیگر نقاشان همکاری کند. او کم‌کم سرغ نقاشی و مجسمه‌سازی رفت و تبدیل به یکی از مشهورترین افراد جهان شد. در این کتاب داستان زندگی این و فراز و نشیب‌های زندگی‌اش را می‌خوانید.

خواندن کتاب رنج و سرمستی؛ جلد اول را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به رمان‌های تاریخی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب رنج و سرمستی؛ جلد اول

استودیوی گیرلاندایو اتاقی بزرگ، با سقفی بلند بود که همواره از آن بوی تند رنگ و زغال می‌آمد. در وسط اتاق، میز چوبی زمختی، با پایه‌هایی اسب‌نشان قرار داشت و نیم دوجین از شاگردان خواب‌آلود جوان، دور آن چمباتمه زده بودند. در گوشهٔ میز، مردی در حال کوبیدن رنگ‌ها در هاون بود؛ کنار دیوار، انبوهی از مجموعهٔ تابلوهای نقاشی شام آخر کلیسای اُگنیسانتی و فراخوان نخستین حوّاریون برای کلیسای سیتین روم قرار گرفته بود.

در پشت گوشه‌ای محافظت شده، بر روی یک سکو، مردی حدوداً چهل‌ساله نشسته بود و روی میز بالای سرش، تنها جای خالی از سفارش، ردیف‌های مرتب خودکار، قلم‌موها، دفترچه‌های نقاشی، قیچی‌ها و سایر ابزارهای جانبی‌اش قرار داشت و در پشتش، در قفسه‌های دیواری، جلدهایی از نسخه‌های خطی مصوّر چیده شده بود.

گراناچی پایین میز استادش ایستاد.

«جناب گیرلاندایو، این پسر، میکل‌آنژ است که دربارهٔ او با شما صحبت کردم.»

میکل‌آنژ حس کرد تسخیر چشمانی شده است که در سراسر ایتالیا مشهور بود که می‌تواند با یک نظر، ببیند و به خاطر بسپارد. اما پسرک هم از چشمانش، مثل دو قلم تیز نقره‌ای استفاده می‌کرد و در ذهنش هنرمندی را تصویر کرد که با کتی لاجوردی و عبای افتاده روی شانه‌هایش، برای مقابله با سرمای ماه مارچ و کلاه سرخ بر سر، با چهره‌ای زودرنج و لب‌های کبود، استخوان برجستهٔ زیر چشم، گونه‌های خالی تورفته، موی سیاه انبوه در وسط سر و روی شانه‌هایش و با انگشتان کشیده و نرم دست راستش که مقابل گلویش قلاب شده بود، بالای سکو نشسته بود. او به یاد داشت که چند روز پیش گراناچی، دربارهٔ تعجب گیرلاندایو گفته بود: «الان که مفهوم این هنر را درک کرده‌ام، اندوه من این است که چرا همهٔ دیوارهای فلورانس را در اختیارم نمی‌گذارند تا با نقاشی بپوشانمشان.»

گیرلاندایو پرسید: «پدرت کیست؟»

«لودویکو دی لئورناردو بوئوناروتی_ سیمونی»

«نامش را شنیده‌ام. چند سال داری؟»

«سیزده سال»

«ما کارآموزی را از ده سالگی شروع می‌کنیم. سه سال گذشته را کجا بوده‌ای؟»

«وقتم را در مدرسهٔ دستورزبان فرانچسکو دا اوربینو۱۱، با آموختن زبان لاتین و یونانی تلف کردم.»

حرکت گوشهٔ لب‌های سرخ‌فام گیرلاندایو، نشان داد که او از جواب پسر خوشش آمده است.

«می‌توانی نقاشی کنی؟»

«استعداد یادگیری آن را در خود می‌بینم.»

گراناچی که می‌خواست به دوستش کمک کند، اما نمی‌توانست بگوید که نقاشی‌های گیرلاندایو را برای کپی کردن به میکل‌آنژ امانت می‌داده است، گفت:

«دست خوبی دارد. او دیوارهای خانه پدرش را در ستینانو نقاشی کرده است. یکی از آنها پیکرهٔ نیمه انسان و نیمه بز است...» 

256
۱۴۰۰/۰۱/۲۹

چقدر گرونه!

msms
۱۴۰۰/۰۹/۲۰

طاقچه جون یک لطفی بکن، اسم یک نویسنده رو با یک دیکته مشخص ثبت کن، نه اینکه برای این کتاب بزنی ایروینگ، برای شور زندگی بزنی اروینگ، که با سرچ نام نویسنده نتونیم همه کتابهای موجودش رو پیدا کنیم در ضمن

- بیشتر
Atefe Noori
۱۴۰۰/۰۹/۱۸

چرااا طاقچه بی نهایت ندااارتش😭😭😭😭😭

arastou1981@
۱۴۰۰/۰۱/۲۹

از بی نطیرترین بیوگرافی ها یی که تا به حال خوندم زندگی میکل انجلو مجسمه ساز برتر تمام. دوران

«هدف از نقاشی کشیدن، زیبایی آفرینی است، تا داستان‌ها را به تصویر بکشیم و مردم را شاد کنیم؛ بله، حتی با تصاویر غمگین قدیسان شهید. میکل‌آنژ، این موضوع را همواره به‌یاد داشته باش تا موفق شوی.»
Azadehana

حجم

۶۰۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۵۶۰ صفحه

حجم

۶۰۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۵۶۰ صفحه

قیمت:
۱۴۴,۰۰۰
تومان