کتاب باد در میان پرده های اتاق می وزید
معرفی کتاب باد در میان پرده های اتاق می وزید
کتاب باد در میان پرده های اتاق می وزید نوشته سیاوش مهرآفرین است. کتاب باد در میان پرده های اتاق می وزید را انتشارات ماه و خورشید منتشر کرده است این کتاب روایت سرگردانی انسان مدرن است.
درباره کتاب باد در میان پرده های اتاق می وزید
در این کتاب ماجرای گفت و گوی مرد با پزشک روانشناسش را میخوانیم و بعد از آن به سه سال بعد میرویم. مرد داستان مدیریت خوانده است و انسان اهل مطالعه و موفقی است، او به یک پزشک مراجعه کرده است تا بتوانید راهی برای پوچی و سرگردانیاش پیدا کند، سرگردانیای که احساس خوشبختی نمیکند و کابوس میبیند نمیتواند در آیینه خودش را ببیند. کتاب باد در میان پرده های اتاق می وزید جنبههای روانی بسیاری دارد و داستان پرکشش شما را با خود همراه میکند.
خواندن کتاب باد در میان پرده های اتاق می وزید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب باد در میان پرده های اتاق می وزید
دکتر: انسان دنبال چیزی یا زیباییای میگردد که به زندگیاش معنی دهد. یعنی معنای زندگی را دودستی به او بدهد. ولی انسان همیشه در حال گریز از یک زیبایی به زیبایی دیگر است. چون هر زیباییای یک روز جذابیتش را از دست میدهد. با گذشت زمان هر زیبایی غیرعادی و تحسینبرانگیزی برای انسان به یک زیبایی عادی و بیتأثیر و بعضاً به چیزی تحملناپذیر تبدیل میشود. این انسان حریص، هر روز که میگذرد، حریصتر میشود و بهجای اینکه جلوی حرصش را بگیرد، بهدنبال زیبایی بیشتر و بزرگتری میرود. زیباییها باعث میشوند که ما خودمان را نبینیم و از خودمان غافل شویم. مثل حشرهای بشویم که بهخاطر چرخیدن بیوقفه به دور یک لامپ روشن بزرگ، نمیتواند خودش و دنیای اطرافش را ببیند. آن چیزی که ما به دنبالش هستیم تا به زندگی ما معنا ببخشد، همان چیزی است که معنای زندگی را از ما میدزد. چرا انسان فکر میکند برای رسیدن به معنای زندگی و اینکه زندگی معناداری داشته باشد، باید بیرون از خود را جستجو کند؟ اگر بیرون از خودمان را زیاد میگردیم، این نشان میدهد که درونمان را خوب نگشتهایم. تا درونمان را به کمال نرسانیم، هیچچیز هم معنای واقعی خود را پیدا نمیکند. من زیباترین چیزی که دیدهام آسمان آبی و آسمان پرستاره است که هرگز از دیدنشان سیر نمیشوم. حرکت ابرها در آسمان من را به وجد میآورد. سعی میکنم هر روز و هر شب برای دیدن آسمان وقت بگذارم. اهل کجا هستید؟
بیمار: من شمالیم. زمانی که میخواهم گریه کنم چیزی جلویم را نمیگیرد، ولی وقتی که میخواهم از ته دل بخندم، چیزی از درون به من یادآوری میکند که تو حق خندیدن نداری و خندهام ناگهان متوقف میشود. یکی میگفت، اینطور فکر کن که غم و شادی گذراست، آنوقت همهچیز حل میشود. هرطور که فکر میکنم میبینم، غم و غصه شاید گذرا باشد، ولی مثل شادی، لحظهای نیست. خیلی سمج است. به این راحتی ولکن ماجرا نیست. یقهٔ آدم را دودستی سفت میچسبد. ولی باز به نظر من، غم میتواند پایانی هم نداشته باشد. میدانید بیشتر در حال فکر کردنم. کتاب هم زیاد میخوانم، اما به جایی نمیرسم. خوابهای آشفته و ترسناک هم که گفتم زیاد میبینم. همیشه به خواب رفتن، آرامشبخش نیست. بعضی شبها جوری در خواب میترسم که یکهزارم آن ترس در بیداریام وجود ندارد. بعضی شبها از خوابیدن هم میترسم. من بیشترین ترسم را در خواب تجربه کردم. یک شب خواب دیدم صاعقهای با تمام قدرتش به کوه روبهروی خانهٔ ما خورد و کوه به آن بزرگی از وسط ترک برداشت و درختها از بالا تا پایین کوه آتش گرفتند. انگار داشتم به صحنهای از آخرالزمان نگاه میکردم. از شدت ترس غیرقابل تحملی که در خواب احساس میکردم از خواب پریدم. بعد از اینکه بیدار شدم سرم درد میکرد و صدای رعد و برق دقایقی توی گوشم تکرار میشد. عرق کرده بودم و تشنهام شده بود. دست خودم نبود و زیر گریه زدم. مادر مرحومم میگفت: آنقدر گریه کن که دیگر نخواهی و نتوانی گریه کنی. آنوقت است که احساس میکنی بزرگ شدهای. انگار هنوز بزرگ نشدهام. یک بار در خواب خودم را در کمرکش یک کوه صخرهای دیدم. از یکی از صخرههایش آویزان بودم و بهزور داشتم خودم را بالا میکشیدم. به پایین که نگاه میکردم ارتفاع ترسناک و سرگیجهآوری را میدیدم. یک شب هم خواب دیدم درخت بیدی که در حیاط خانهٔ ما بود از جایش کنده شده و به صورت معلق در هوا قرار دارد.
حجم
۱۲۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۳ صفحه
حجم
۱۲۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۳ صفحه
نظرات کاربران
📚معرفی : کتاب در زمینه روانشناسی در سبک "سخن درمانی" نوشته شده و شامل یک گفتگوی روانشناسانه فلسفی در تقابل شخصیت پزشک و بیمار است و در بستر داستان زندگی بیمار به کندوکاو شخصیت انسانی و جنبه های عمیق زندگی
خوندن این کتاب رو به همه اونایی که این روزا به یه نحوی درگیر مسائل پیچیده زندگی هستن، و در عین حال به دنبال جواب این سوالات تو خودشون هستن، به شدت توصیه میکنم.
✍نکته مهم این که نویسنده به خاطر اینکه درختی 🌳برای چاپ کتاب قطع نشه کتاب فقط نسخه الکترونیکی داره ( چه ایده عالیی بود و دسترسی من به کتاب راحت بود☺️) 📘داستان کم حجم که در اتاق یک دکتر روانشناس
این کتاب، داستانیست با موضوع روانشناسی که در آن گفتگوهای بین بیمار و پزشک با ریزبینی و نکات آموزنده روانشناسی روایت میشود. پزشک داستان تمام تلاش خود را بکار میگیرد تا بیمار را در رابطه با خودش به فکر فرو
به نظرم کتاب فوق العاده ای بود داستان مکالمه بین بیمار و یک پزشک روانشناس هست انقدر عمیق و قابل لمس هست که در تمام زمان مطالعه از خودم می پرسیدم نویسنده روانشناس هم هست؟ گاهی میگفتم نکنه نویسنده خود بیمار
یه کتاب جالب با کمترین تعداد شخصیت ها و بیشترین مسائلی که در همین عصر و زمان گریبان گیر اکثر مردم هستش. گفتگوی جالب بین بیمار و روانپزشک که جفتشون از بار علمی خوبی برخوردارند، و چالش هایی که برای درمان
کتاب باد درمیان پرده های اتاق می وزید کتابی است که گفتگو بین یک بیمار و روانپزشک او رو به تصویر کشیده و درواقع مشکلات جوامع مدرن امروزی رو مورد بررسی قرار میده. نویسنده سعی کرده تمامی مشکلاتی که یک
این کتاب در زمینه روانشناسی هست ، داستان مکالمه بیمار و یک پزشک روانشناس. من به تازگی این کتاب رو خوندم و به نظرم خیلی عالی بود. داستان پر کشش این کتاب شما رو تا آخر با خودش همراه میکنه. توی قسمت هایی
من این کتاب خوندم و تحلیل شو در پیجم گذاشتم.این کتاب درباره بحران هویت انسان در جامعه صنعتی اکنون،تاثیر اتفاق ها و رفتار والدین در کودکی بر بزرگسالی،تحلیل خواب های اشفته که همگی ریشه در ترس و ضمیر ناخوداگاه دارن،گفتگوی
کتاب جذابی بود به آقای مهرآفرین تبریک میگم بابت این کار