کتاب آیین خرد و شادی
معرفی کتاب آیین خرد و شادی
کتاب آیین خرد و شادی، نگاهی به جهانبینی خیام دارد. محمود فلکی نویسندهی کتاب کوشیده است تا چهره و جهانبینی و نگرش خیام را ورای تمام افسانهها و آن شخصیت خیالی که هر کسی بر طبق سلیقهی خود ساخته است، ببیند و بازگو نماید. کتاب آیین خرد و شادی، محصول انتشارات ماه و خورشید است.
دربارهی کتاب آیین خرد و شادی
خیام نیشابوری، فیلسوف، ریاضیدان، ستارهشناس و رباعی سرای دوران سلجوقی است. او به در دنیای غرب به سبب رباعیاتش که توسط ادوارد فیتزجرالد ترجمه شده، میشناسند و در ایران علاوه بر اشعارش، به دلیل سر و سامان دادن به محاسبات گاهشماری و تنظیم تقویم که در زمان وزارت خواجه نظام المک انجام داد. اما این اطلاعات برای شناخت او و فهمیدن نوع نگرش و جهانبینی وی، کافی نیست. محمود فلکی در پژوهش ادبی خود که آیین خرد و شادی نام دارد، تلاش کرده است تا غبار تمام افسانهها، خرافهها و سلایق جهتدارانه را از چهرهی خیام بزداید و او را همانگونه که بوده و هست، بشناسد و بشناساند. در آیین خرد و شادی خیام را به گفتهی خودش
هر طایفهای به من گمانی دارد / من زان خودم چنان که هستم، هستم
و به دور از شائبههای تعصب، میشناسیم.
کتاب آیین خرد و شادی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به زندگی و شخصیت خیام که کمتر جایی هم به آن پرداخته شده است، علاقهمند هستید، کتاب آیین خرد و شادی، برای شما جذاب خواهد بود. این کتاب همچنین برای دوست داران و دانشجویان زبان و ادبیات فارسی، خواندنی است.
دربارهی محمود فلکی
محمود فلکی شاعر، داستاننویس، منتقد و پژوهشگر مقیم آلمان، متولد اول خرداد ۱۳۳۰ در رامسر است. او فعالیت ادبیاش را در ۱۳۵۱ با چاپ شعر در مجلهی "فردوسی" و سپس "نگین" آغاز کرد. بعد از مهاجرت به آلمان در رشتههای زبان و ادبیات آلمانی و ایرانشناسی تحصیل کرد و از دانشگاه هامبورگ مدرک دکترا گرفت. موضوع رساله دکترای او گوته و حافظ: درک یا کژفهمی متقابل فرهنگ آلمانی و ایرانی است. از دکتر محمود فلکی تا کنون ۲۲ کتاب به چاپ رسیده است و همچنین کتابهایی نیز برای آموزش زبان و ادبیات فارسی برای آلمانیزبانها تالیف کرده است.
جملاتی از کتاب آیین خرد و شادی
در طول تاریخ عدهای از شریعتمداران او را به عنوان «ملحد» طرد کردند، عدهیی اما از راه دیگری وارد شدند؛ یعنی سعی کردند با افسانهپردازیها یا افزودن شعرهای کاذب به نام او، از او یک مؤمن یا صوفی یا ... بسازند. در اینجا یکی دو مورد از این افسانهها را به طور فشرده بازگو میکنم:
بیهقی نویسندهٔ تاریخ بیهق نقل میکند که «داماد خیام امام محمد البغدادی برایم حکایت کرده است که خیام با خلالی زرین دندان پاک میکرد و سرگرم تأمل در الهیات شفا بود. چون به فصل واحد و کثیر رسید خلال را میان دو ورق نهاد و وصیت کرد و برخاست و نماز گزارد و هیچ نخورد و نیاشامید و چون نماز عشا بخواند به سجده رفت و در آن حال میگفت: خدایا بدان که من ترا چندان که میسر بود بشناختم، پس مرا بیامرز! زیرا شناخت تو به منزلهٔ راهی است به سوی تو! و آنگاه بمُرد.»
آخر چطور ممکن است کسی که هنوز آن حد سالم و توانا و هوشیار است که خلال دندان یادش نمیرود، کتاب میخواند و میتواند از جا برخیزد تا «نماز عشا بخواند»، آنگاه ناگهان میمیرد؟ گویندهٔ این خبر آنقدر با هوش نبوده که خیام را دستکم بیمار و در بستر نشان دهد تا آمرزشخواهیاش را کمی باورپذیر کند. و تازه چگونه میشود عین گفتههای خیام را از حافظه نقل کرد؟
حالا بگذریم از اینکه گویا خیام بعد از مرگ هم رباعی میگفته، به قول هدایت، «باید اقرار کرد که طبع خیام در آن دنیا پس رفته...»
حجم
۵۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۵۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه