دانلود و خرید کتاب روی دریا فقط یک قایق کاغذی مانده است احمدرضا احمدی
تصویر جلد کتاب روی دریا فقط یک قایق کاغذی مانده است

کتاب روی دریا فقط یک قایق کاغذی مانده است

انتشارات:کتاب نشر نیکا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب روی دریا فقط یک قایق کاغذی مانده است

کتاب روی دریا فقط یک قایق کاغذی مانده است نوشته احمدرضا احمدی شاعر معاصر ایران است. 

اشار کتاب روی دریا فقط یک قایق کاغذی مانده است فرصت تازه‌ای است برای جدایی از روزمرگی و درک احساسات تازه و روشن. این کتاب به شما کمک می‌کند نگاه بهتری به جهان هستی داشته باشید.

خواندن کتاب روی دریا فقط یک قایق کاغذی مانده است را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به شعر معاصر پیشنهاد می‌کنیم

درباره احمدرضا احمدی

احمدرضا احمدی، نویسنده، شاعر، نقاش و ویراستار ایرانی ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ در کرمان به دنیا آمد. او مدتی را در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به فعالیت پرداخت. احمدرضا احمدی بنیان‌گذار سبک موج نو در دهه ۱۳۴۰، در شعر معاصر ایران است. این سبک بعدتر به حرکتی مدرنیستی تبدیل شد که داستان، نمایشنامه، سینما، موسیقی و نقاشی را تحت تاثیر قرار داد. احمدی در سال ۱۳۴۳ به همراه نادر ابراهیمی، اسماعیل نوری علاء، مهرداد صمدی، محمدعلی سپانلو، بهرام بیضایی، اکبر رادی، جعفر کوش‌آبادی، مریم جزایری و جمیله دبیری گروه طرفه را با هدف دفاع از هنر موج نو تأسیس کرد. انتشار دو شماره از مجله طرفه و تعدادی کتاب در زمینه شعر و داستان از فعالیت‌های این گروه است.

احمدرضا احمدی به عنوان شاعر برگزیده جایزه‌ی بیژن جلالی در سال ۱۳۸۵ انتخاب شد. او همچنین در سال ۱۳۸۸ نامزد دریافت جایزه هانس کریستین اندرسن بود. درباره زندگی و آثار احمدرضا احمدی بیشتر بخوانید.

بخشی از کتاب روی دریا فقط یک قایق کاغذی مانده است

برگ‌های سبز

یا

سوخته

کسی از ما را درمان

نکرد

همان تنهایی ابدی

ما

نمی‌دانستیم

باید

به کدام پنجره نگاه کنیم

در پنجرهٔ اول

مردی با عینک دودی

خوشبختی بی‌نهایتش را

برای جمعی از زنان و مردان

شرح می‌داد

و برایشان

عکس‌های خود را

امضا می‌کرد

در پنجرهٔ دوم

زنی

انواع سم‌ها را

در لیوانی بلورین

به هم می‌زد

فریاد می‌زد:

دیگر حوصلهٔ لباس کهنه

حوصلهٔ بیمارستان‌های نمور

انبوه از سوسک و تحقیر

حوصلهٔ

خنده‌های دروغین

مهمانداران هواپیما را

ندارم

در پنجرهٔ سوم

شاعران

کارگردان‌های

تیاتر و سینما

نقاشان

موسیقیدان‌های

شکست خورده

در روزها و شب‌ها

و ترانه‌های تکراری

آماده می‌شدند

سه پنجره را منفجر کنند

اقبال یارشان

شد

در ثانیه‌ای

سه پنجره را منفجر

کردند.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
هر چه در باران بود کبود شد پیشانی ما رؤیاهای ما حافظهٔ ما حیرت‌های ما دلواپسی‌های ما اما تنهایی ما روشن و شفاف ماند
|ݐ.الف
و گاهی از پشت درختان کهنسال تنومند آواز زنانی شنیده می‌شود که مرده‌اند
|ݐ.الف
با پای برهنه آمده بود و همیشه آمادهٔ رفتن بود
|ݐ.الف
هیچ آغازی را نمی‌شود در تقویم نوشت و هیچ پایانی نقابی تازه را به صورت ما نخواهد زد
|ݐ.الف
این شرجی دم به دم و گاهی مدام بر پیرهن‌های سفید ما و روح آوارهٔ ما بختک می‌شود
Mostafa F
این بار با خشم گفت: واقعیت من چیست پنجره‌ها برای لحظه‌ای باز شدند این بار با فریاد گفت: واقعیت من چیست پنجره‌ها بسته شدند چراغ‌ها خاموش شدند با خودش زمزمه کرد: واقعیت من چیست چراغ‌های خیابان خاموش شدند
آقاگل
این تنهایی این سکوت این تحمل به ماندن ما در زمین معنی می‌داد هنوز از عمر دلسرد نشده بودیم هنوز می‌توانستیم پیرهن‌های سفید لباس‌های مخمل سیاه و قهوه‌ای را دوست داشته باشیم یادش به خیر
آقاگل
حوادث بسیار بود و ما کم بودیم.
Mostafa F
ما دیگر نه تصویری از دریا داریم نه گمان مرگ ما دیگر نه خیال آواز و آرامش داریم و نه رویا
Mostafa F

حجم

۵۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

حجم

۵۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان