دانلود و خرید کتاب آوازی برای یک نهنگ لین کلی ترجمه زهرا هدایتی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب آوازی برای یک نهنگ

کتاب آوازی برای یک نهنگ

نویسنده:لین کلی
امتیاز:
۴.۷از ۳۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آوازی برای یک نهنگ

کتاب آوازی برای یک نهنگ داستانی نوشته لین کلی با ترجمه زهرا هدایتی است. این داستان درباره پسری به اسم آیریس است. او حسابی باهوش است و تقریبا از هرچیزی که با پیچ و مهره کار بکند سر درمی‌آورد. اما هیچکس او را جدی نمی‌گیرد. شاید چون ناشنوا است...

کتاب آوازی برای یک نهنگ در سال ۲۰۲۰ برنده جایزه کتاب اشنایدر فمیلی شد. 

انتشارات پرتقال با هدف نشر بهترین و با کیفیت‌ترین کتاب‌ها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.

درباره کتاب آوازی برای یک نهنگ

آیریس دوازده ساله است و علاقه عجیبی به تمام چیزهایی دارد که با پیچ و مهره سرو کار دارد؛ از کامپیوتر گرفته تا رادیوهای قدیمی. از همه‌شان سر درمی‌آورد و همه را تعمیر می‌کند. اما عجیب است که هیچکس او را جدی نمی‌گیرد . بقیه فکر می‌کنند آنقدرها هم باهوش نیست. شاید چون او تنها دانش آموز ناشنوا در کلاس است. 

شاید شما هم چنین چیزی را حس کرده باشید. که کسی متوجه حرفتان نمی‌شود. در این صورت می‌توانید درک کنید آیریس چقدر احساس تنهایی می‌کند. یک روز آیریس چیزی را متوجه می‌شود. نهنگی وجود دارد که نمی‌تواند با نهنگ‌های دیگر حرف بزند، همین باعث می‌شود تا او به خوبی حس نهنگ را درک کند. بعد یک ایده عالی به ذهنش می‌رسد: باید برای نهنگ آواز بخواند. اما چطور باید آهنگ را به گوش نهنگی برساند که پنج هزار کیلومتر با او فاصله دارد؟ 

کتاب آوازی برای یک نهنگ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

خواندن کتاب آوازی برای یک نهنگ را به تمام نوجوانانی که دوست دارند یک داستان عالی و پراحساس بخوانند پیشنهاد می‌کنیم. این داستان برای بزرگسالان هم جذاب است. 

درباره لین کلی 

لین کلی ۱ مارس ۱۹۶۹ در ایلینوی به دنیا آمد و در تگزاس بزرگ شد. در رشته روان‌شناسی تحصیل کرد و در همان زمان شروع به کار ترجمه زبان اشاره کرد. او بعد از فارغ التحصیل شدنش هم به کارش ادامه داد. لین کلی در حال حاضر هم مربی آموزش ویژه (کودکان با نیازهای خاص) است.

بخشی از کتاب آوازی برای یک نهنگ

انگار تنها دلخوشی خانم کان این بود که هر روز من را به دفتر مدیر بفرستد، پس من به نوعی مسئول شاد کردن خانم کان شده بودم. با این حال، سعی کردم به‌آرامی وارد کلاس شوم تا نفهمد. این‌بار فقط یک دقیقه دیر کرده بودم و دلیل خیلی خوبی هم داشتم؛ اما قبل از اینکه فرصت کنم روی صندلی‌ام بنشینم خانم کان به دفتر پذیرش اشاره کرد.

وقتی با برگه تایید تاخیرم به کلاس برگشتم، خانم کان به مترجم شفاهی‌ام، آقای چارلز گفت: «به آیریس بگین بره پیش نینا بنشینه تا نینا بهش کمک کنه خودش رو به درس برسونه.» بیشتر وقت‌ها همین‌طوری با من حرف می‌زد. آقای چارلز بارها به او گفته بود می‌تواند راحت با خودم حرف بزند و همه‌اش نگوید که «به آیریس بگین...» آقای چارلز گفته بود حرفش را ترجمه می‌کند؛ اما دیگر این را به خانم کان یادآوری نکرد. انگار خانم کان هیچ‌وقت نمی‌فهمید.

تازه، لازم نبود برای اینکه خودم را به کلاس برسانم کسی کمکم کند و بدون شک نمی‌خواستم نینا کمکم کند.

با زبان اشاره گفتم: «خودم تنهایی به کلاس می‌رسم.» وقتی آقای چارلز این را برای خانم کان بازگو کرد، چهره خانم کان از همیشه بدجنس‌تر شد. من که فکر نمی‌کنم صورت کسی از آن هم بدجنس‌تر شود. خانم کان حرف دیگری نزد، فقط انگشتش را سمت جای خالی کنار میز نینا گرفت.

این کار از نظر خانم کان منطقی بود، چون خیال می‌کرد نینا باهوش‌ترین دانش‌آموز کلاس است. نینا هم خیال می‌کرد زبان اشاره بلد است. کتابی درباره زبان اشاره از کتابخانه امانت گرفته بود، پس دیگر کارشناس این زبان به حساب می‌آمد. بعضی‌ها آن‌قدر اعتمادبه‌نفس دارند که کسی نمی‌فهمد کودن هستند.

وقتی میزم را کنار نینا کشیدم، با زبان اشاره به من حرفی زد.

از آقای چارلز پرسیدم: «الان به خودش گفت سنجاب گنده؟!»

آقای چارلز به‌زور جلوی خنده‌اش را گرفت و درحالی‌که به سمتی دیگر نگاه می‌کرد، گفت: «فکر می‌کنم منظورش همکار عالی بود.»

خودم این را فهمیده بودم، اما همیشه دلم می‌خواست آقای چارلز را بخندانم.

☀️J.S.Kinglee🍂
۱۳۹۹/۱۱/۱۰

این کتاب عالیه. توش خیلی چیزا میشه میشه فهمید. حس خوبی بهمون از زندگی میده. وقتی می فهمیم که توی زندگی یه ناشنوا چی می گذره، خودمون احساس خجالت می کنیم. با اینکه خود آیریس میگه که از وضعیتش راضیه و براش شنوایی

- بیشتر
💜
۱۴۰۰/۰۲/۰۷

خیلی کتاب قشنگیه با خوندن این کتاب خیلی لذت بردم 😍 و حس خیلی خوبی داشت😄🍃

シ︎دختر کتابخونシ︎
۱۴۰۰/۰۲/۳۱

این کتاب خیلییییی غم انگیز بود🥺من دقیقا آیریس و درک می کردم((: بی نهایت قشنگ بود،این جور کتابا خیلی خوبن💙 جلدش هم بی نهایت قشنگه،آدم و جذب خودش میکنه😍 کلا کتاب خیلی خاصی بود و با بقیه ی کتاب ها فرق داشت(:✌🏻 من وقتی

- بیشتر
پیچیده تر از زمان...
۱۳۹۹/۱۲/۲۴

داستان در مورد دختری به نام آیریس است که ناشنواست، مادربزرگ و پدربزرگ او هم ناشوا هستند. اون دوست دارد رادیو هارو تعمیر کند با اینکه صدای رادیو را نمیشنود اما لرزش های آن را حس میکند.نام اون از یک

- بیشتر
Erika
۱۳۹۹/۱۲/۱۴

به نظر من رده سنی +12 سال را اشتباه نوشتند، چون من که 11 سالمه این کتاب را خوندم و به نظرم خیلی کتاب خوبیه و ارزش خریدن را 100% دارد. شخصیت اصلی خیلی شخصیت درون گرایی داشت و واقعا با

- بیشتر
𝑽𝒊𝒐𝒍𝒆𝒕𝒕🌲🌫
۱۴۰۲/۰۷/۱۶

زیبا، عمیق و تاثیرگذار🐋🌊 داستانی آروم و زیبا که مارو با خودش به اعماق اقیانوس و ساحل میبرد.رابطه بین آیریس و بلو۵۵ رو به خوبی بیان میکرد...💦🏝 با این کتاب به نهنگ ها علاقه مند و با نهنگ ۵۲هرتزی آشنا شدم🥺⛵ اگر به

- بیشتر
پاییز
۱۴۰۰/۱۰/۲۱

تو خلاصه نوشتید پسری به نام آیریس... اما آیریس دختر بود :)) من بعد از خوندن بیش از 60 درصد کتاب فهمیدم... چون نوشت:" نهنگ داشت ازم دور میشد و اینجا دختری تنها براش آهنگ میساخت."

sana
۱۴۰۲/۰۳/۰۱

خیلی خیلی قشنگ بود من از داستان خیلی خوشم اومد و توصیه میکنم مطالعه کنید

روزنه های دانش
۱۴۰۳/۰۱/۰۳

این موضوع در مورد بلو۵۵واقعیت داره و حتی با صدای این نهنگ آهنگی ساخته شده به نامIday Whaleکه خیلی غمگینه البته الان میگن به دلیل بالا رفتن سن نهنگ فرکانس صداش کاهش پیدا کرده و میتونه ارتبط برقرار کنه (همچنین بعد چندین

- بیشتر
mahzooni
۱۴۰۲/۱۱/۰۶

این یکی از بهترین کتابایی بود که خوندم تسلیم نشو لبخند بزن و ادامه بده ....

بعضی‌ها آن‌قدر اعتمادبه‌نفس دارند که کسی نمی‌فهمد کودن هستند.
Book
اگه مردم اعصابت رو خرد می‌کنن، باید یه راه بهتری برای کنار اومدن باهاشون پیدا کنی.
Book
کسانی که خیلی دلشان بخواهد ارتباط برقرار کنند همیشه راهی پیدا می‌کنند.
Book
آوایش شبیه هیچ آوای دیگری نبود و هیچ نهنگی درکش نمی‌کرد؛ اما آوای خودش بود. شاید روی کاغذ خیلی چیز خاصی به نظر نمی‌رسید، اما باز هم شبیه شعرهای پدربزرگ بود
باران
من مثل بلو ۵۵ بودم. در فضای خالی اقیانوس فریاد می‌زدم و فرکانس صدایم آن‌قدر زیر بود که به هیچ‌کس نمی‌رسید.
Book
«از آنچه در راه است خبر ندارم، اما هر اتفاقی که بیافتد، با لبخند با آن مواجه خواهم شد.»
ヽ( ´¬`)ノپری
نهنگ‌ها بدون صدا نمی‌تونن راهشون رو توی دنیا پیدا کنن... اما برای ما فرق می‌کنه...
Raha.Sh
«گذشت زمان و فاصله، خاطرهٔ چیزی که از دست رفته رو کمرنگ می‌کنن.»
Raha.Sh
بعضی‌ها آن‌قدر اعتمادبه‌نفس دارند که کسی نمی‌فهمد کودن هستند.
ヽ( ´¬`)ノپری
گاهی آدم برای اینکه راهش را پیدا کند نمی‌تواند سر جایش بماند.
Book
«مشکل، صدای منحصربه‌فرد بلو ۵۵ است. بیشتر نهنگ‌ها آوایی با فرکانس سی‌وپنج هرتز و کمتر سر می‌دهند، درحالی‌که صدای این نهنگ به‌تنهایی حدود پنجاه‌وپنج هرتز است.» صدای آن‌ها فقط حدود بیست هرتز اختلاف داشت؛ ولی باز هم تفاوت بزرگی بود. نهنگ با زبانی حرف می‌زد که فقط خودش می‌فهمید. «به‌علاوه، آوای او الگوی منحصربه‌فردی دارد: حتی اگر نهنگ‌های دیگر بتوانند صدایش را بشنوند، حرفش را نمی‌فهمند. بلو ۵۵ به احتمال زیاد نمی‌توانست با پدر و مادر خودش ارتباط برقرار کند.»
روزنه های دانش
هیچ دوست یا خانواده‌ای نداشت که همراهشان شنا کند یا با آن‌ها حرف بزند.
روزنه های دانش
صدا زد و امیدوار بود کسی، هر کسی، صدایش را بشنود.
روزنه های دانش
بعضی‌وقت‌ها آدم باید بدونه کی وقتشه که تسلیم بشه و برگرده.
Book
مستقیم به من نگاه کرد. خیلی وقت بود این کار را نکرده بود.
روزنه های دانش
نمی‌دانستم چطور از دردم حرف بزنم.
روزنه های دانش
طوری از کنارش رد می‌شن که انگار وجود نداره. فکر می‌کنه هیچ‌کس درکش نمی‌کنه.
Book
«از آنچه در راه است خبر ندارم، اما هر اتفاقی که بیافتد، با لبخند با آن مواجه خواهم شد.»
Book
بعضی‌ها آن‌قدر اعتمادبه‌نفس دارند که کسی نمی‌فهمد کودن هستند.
booklover
دوباره با زبان اشاره گفتم: «خواهش می‌کنم. اصلاً می‌دونی اون رادیو چندتا لامپ خلأ داره؟» «نه، نمی‌دونم. چندتا؟» «من هم نمی‌دونم. حتماً بیشتر از چیزیه که لازم دارم. می‌خواستم توش رو نگاه کنم. تازه پایهٔ لامپ هم داره. با سیم و مبدل و دیافراگم و...» تریستان خندید و به نشانهٔ تسلیم دست‌هایش را بالا برد. این حرکت در زبان اشاره معنای «تسلیم‌شدن» داشت. «باشه، باشه، خیلی خب. اما بعدش چی؟ فکر نمی‌کنی مامان و بابا متوجه بشن؟»
پیگیری

حجم

۲۶۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۲۶۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۹۳,۰۰۰
تومان