کتاب چطوری خیلی بد خط بنویسیم
۴٫۲
(۳۵)
خواندن نظراتمعرفی کتاب چطوری خیلی بد خط بنویسیم
«چطوری خیلی بد خط بنویسیم» نوشته آن فاین(-۱۹۴۷) نویسنده انگلیسی است که عمدتاً به نوشتن داستانهای کودکان و نوجوانان شهره است.
چستر وارد مدرسه جدیدی شده است. او را در کنار جو، پسری که دچار مشکل یادگیری است نشانده میشود تا به او در درسهایش کمک کند. چستر هم این کار را میکند، اما به روش خودش.
او درمییابد که پروژه «چطوری خوب بنویسیم» چه اندازه میتواند برای جو معضلآفرین باشد؛ عددها و حروف در لابه لای خطهای دفتر داخل همدیگر میروند و معجونی ناخوانا را میسازند. چستر اما با خود فکر میکند که اگر پروژه جدیدی تعریف کند، شاید اوضاع جو بهتر شود: « چطوری خیلی بد خط بنویسیم». جو در این پروژه قطعا بهتر از بقیه خواهد بود. چستر کم کم یاد میگیرد جو کشفکردنیهای بسیاری دارد...
در بخشی از کتاب میخوانیم:
کمعقل نیستم. خیلی هم احمق نیستم. از آنهایی هم نیستم که وقتی اتفاق بدی برای کسی میافتد، آب دماغشان راه میافتد یا اشک از چشمهایشان سرازیر میشود. اما باید اعتراف کنم همینکه چشمم به آن باتلاقِ غمانگیز یعنی کلاس جدیدم افتاد احساس ناخوشایندی پیدا کردم. درست است، قطعاً من آدم بدعنقیام.
بچهها همه گوش کنید، خبرهای خوب و جالبی برایتان دارم.
خانم تیت دستهایش را به هم زد و به طرف ردیفی برگشت که خِنگهای خپله از روی نیمکتهای کثیف و شلختهشان به من زُل زده بودند.
خانم تیت گفت: «امسال یک دانشآموز جدید داریم. به نظرتان خبر خوبی نیست؟» و لبخند زد: «او اینجاست. تازه از آمریکا آمده و اسمش هووارد چستر است.»
تصحیحش کردم: «چستر هووارد.»
اما گوش نکرد. مشغول قدمرو رفتن توی کلاس بود. دنبال یک نیمکت خالی میگشت. نمیتوانستم دوباره حرفم را تکرار کنم. فکر کردم حتماً آنقدر باهوش هست که به موقع حرفش را اصلاح کند. برای همین فقط وسایلم را برداشتم و راه افتادم طرف نیمکتی در ردیف آخر که به آن اشاره کرده بود.
مطلقا تقریبا
لیزا گراف
جنگ چهارشنبههاگری دی اشمیت
از تابستان تا تابستانماریا پار
انجمن بازندههاآندرو کلِمنتس
چشم انداز شنبه هاای. ال کونیگسبرگ
فرمول نجات پیاستیسی مکآنلتی
قصههایی برای کلاس پنجمیهاگروه نویسندگان
چتر تابستانلیزا گراف
جوهری که جان گرفتکنت اوپل
چیزی دربارهی جرجیلیزا گراف
بامنشینانکاترین راندل
دفتر خاطرات هیولاها؛ جلد سومتروی کامینگز
لولا؛ زندگی باشکوه منکایلا می
مدرسه... است، لطفا جای خالی را پر کنید؛ جلد اولجیمز پترسون
دفتر خاطرات هیولاها؛ جلد دومتروی کامینگز
ماهی روی درختلیندا ماللی هانت
این کتاب را ممنوع کنیداَلِن گرتز
دختر ستارهای همیشه عاشقجری اسپینلی
دفتر خاطرات هیولاها؛ جلد ششمتروی کامینگز
بی استعداد!گوردن کورمن
پلکان نهم
پروانه آذرگون
برف جنایت را پنهان نمی کند و داستان های دیگرنوید فرخی
برای شروع منتظر کسی نباشلین ری پرکینز
یک نخود سبز برای شش نفرژان فیلیپ آرو وینو
دستور پخت سرآشپزژان فیلیپ ارووینی یو
من مینوتار هستمآنتونی مک گان
رهبر گرگ هاالکساندر دوما
راز گل ارکیدهنانسی کمپل الن
هیولاهایی که لایقشان هستیممارکوس سجویک
از قاهره، با عشقنانسی کمبل آلن
حجم
۹۸۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۹۸۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
قیمت:
۵۴,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
کتاب شیرین و کوتاهی بود...کلا ۱ ساعت هم کمتر شد خوندنش...اما قطعا زمان خیلی بیشتری لازم دارم تا بهش فکر کنم... واقعا چند نفر از هر ۱۰۰ نفر کاری رو انجام میدن که دوس دارن و خوب هم انجامش میدن؟ من کاملا
من هیچ وقت با دست خط قبلی نمی نوشتم... همیشه خطم با دفه قبل تفاوت داره حتی معلم های دوره ابتدایی رو سردرگم می کردم.معلم کلاس دوم یه دفه با حالت طلبکارانه به مادرم گفته بود چرا مشقای این بچه
بیشتر بخاطر اینکه درمورد بچهها بود، خوندم.. دنیای بچههای کوچیک، تنها چیزیه که میتونه منو ذوقزده کنه و از دنیای خودم دور کنه...😅 خوب بود! 😊
خب!... خیلی جالبه که کمتر کسی این کتاب رو خونده... نثر جالب و بچگونه ای داره... واقعا جذاب بود برام... به نظرم با هر سنی میشه این کتاب رو خوند... و البته نکات اخلاقی جالبی هم داشت! 😄😄😄 راوی کتاب، یعنی چستر،
چه جالب لحظه لحظهی یه دانشآموز رو لابهلای طنز تصویر کرده بود با این که برای رده سنی من نیست ولی بهم چسبید بیشتر از داستان تقریبا سادهای که داشت، طنازی شخصیت اول داستان جذبم میکرد. در یک کلام: لذیذ بود...
من که با خطم آرامش میگیرم بعد همه بهم میگن خط کلاس اولیاس😁😎😊
من که خطم افتضاحه ولی خب چون راستان مینویسم اصلا برام مهم نیست خطم ید یا خوب باشه استدلالم هم اینه که مهم نیست که آدم زشت بنویسه مهم اینه که آدم بتونه یه چیز خوب بنویسه خودم به شخصه میشناسم کسایی
کتاب خوبی بود چند ساعته تمومش کردم شخصیت چستر هوارد مثل کسی بودش که ذاتا خوبه ولی باور نداره خوبی اش رو و نادیده میگیره خوب بودنش رو ! ولی در واقع خوب بودن ذاتیش کار خودش رو میکنه !
خیلی.......خیلی........ قشنگ!
بسیار زیبا بود. سطح داستان پردازیش من رو یاد کتاب 《شاید عروس دریایی》انداخت. این داستان رو دوست دارم.