دانلود و خرید کتاب مجیستریوم؛ جلد دوم هولی بلک ترجمه محیا کمالوند
تصویر جلد کتاب مجیستریوم؛ جلد دوم

کتاب مجیستریوم؛ جلد دوم

معرفی کتاب مجیستریوم؛ جلد دوم

کتاب مجیستریوم؛ جلد دوم؛ دستکش مسی نام دارد. این کتاب اثر هالی بلک و کاساندرا کلر با ترجمه محیا کمالوند است. این داستان درباره پسری به نام کال است که در یک مدرسه آموزش جادوگری زیرزمینی پذیرفته می‌شود و ماجراهای بسیاری را پشت سر می‌گذارد.

کتاب مجیستریوم جوایز معتبر جهانی را از آن خود کرده و در فهرست کتاب‌های پرفروش هم قرار دارد. طبق قوانین بین‌المللی، حق انحصاری انتشار این مجموعه،به زبان فارسی در سراسر دنیا متعلق به نشر پرتقال است.

این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیت‌ترین کتاب‌ها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.

درباره کتاب مجیستریوم؛ جلد دوم

همه بچه‌های دنیا دوست دارند در مدرسه جادوگری مجیستریوم پذیرفته شوند. حاضرند هرکاری انجام دهند تا در آزمون ورودی قبول شوند. البته همه به جز کال.

پدر کال که او هم یک جادوگر است، همیشه کال را از جادو ترسانده است و از او خواسته تا از جادو و جادوگری و هر چیزی که به آن مربوط است دوری کند، کال تمام تلاشش را هم می‌کند تا در مدرسه پذیرفته نشود. اما قبول می‌شود.

حالا او به مدرسه زیر زمینی مجیستریوم می‌رود و ماجراهای عجیبی را پشت سر می‌گذارد. تعطیلات تابستانی کالوم هانت با تعطیلات بچه‌های دیگر تفاوت دارد. نزدیک‌ترین دوست او گرگی تنومند به نام هَوُک است. پدرش که مدت‌ها به او هشدار می‌داده به دنیای ججادوگر‌ها نزدیک نشو، به او شک کرده، تصور می‌کند کال افکار شرورانه‌ای در سر دارد. از طرف دیگر، بیشتر بچه‌ها تا پاییز به دنیای جادویی مجیستریوم بر نمی‌گردند.

کال به زیرزمین می‌رود و متوجه می‌شود پدرش تصمیم گرفته او و گرگش را با هم از بین ببرد، کال به دنبال راهی برای فرار است و در این بین با اتفاقاتی که فکرش را نمی‌کرده است روبه‌رو می‌شود. زیرا دستکشی که قدرت گرفتن جادو از جادوگران را دارد دزدیده شده است.

مجیستریوم، توانسته است نظر مثبت طرفداران هری پاتر را هم به خود جذب کند.

کتاب مجیستریوم؛ جلد دوم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر از خواندن کتاب‌های فانتزی لذت می‌برید، خواندن کتاب مجستریوم؛ جلد دوم را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

درباره هالی بلک

هالی بلک ۱۰ نوامبر ۱۹۷۱ متولد شد. او در ژانر تخیلی و فانتزی می‌نویسد و یکی از کتاب‌هایش در سال ۲۰۱۳ مدال افتخار نیوبری را به او هدیه کرد.

درباره کاساندرا کلر

جودت روملت که با نام هنری کاساندرا کلر شناخته می‌شود ۲۷ ژوئیه ۱۹۷۳ در تهران در یک خانواده آمریکایی متولد شد. او نویسنده کتاب‌های کودک و نوجوان در ژانر تخیلی و فانتزی است. دوران کودکی را در کشورهای مختلفی از جمله سوئیس، انگلیس و فرانسه گذراند.

او کتاب‌های مختلفی را نوشته است که از محبوبیت بالایی هم برخوردارند. از میان آن‌ها می‌توان به «سه گانه دراکو» بر اساس هری پاتر، و «خاطرات خیلی محرمانه» بر اساس ارباب حلقه‌ها اشاره کرد.

بخشی از کتاب مجیستریوم؛ جلد دوم

کال یک سوسیس روغنی را از تکه‌پیتزای پپرونی‌اش جدا کرد و دستش را زیر میز بُرد. بلافاصله، هَوِک، گرگِ هَرج‌ومَرج‌زدهٔ کال، زبان خیسش را به دست او کشید و سوسیس را بلعید.

پدرش با غُرولُند گفت: «لازم نکرده به اون جونِوَر غذا بدی! یکی از همین روزهاست که با گاز، یکی از دست‌هات رو از جا بِکنه.»

کال پدرش را نادیده گرفت و سر هوک را نوازش کرد. این اواخر، آلاستر و کال زیاد باهم کنار نمی‌آمدند. او اجازه نمی‌داد کال از مجیستریوم حرف بزند و از این موضوع هم خوشش نمی‌آمد که استاد سابق خودش، روفوس، پسرش را هم به‌عنوان شاگرد انتخاب کرده است. از لحظه‌ای هم که کال با یک گرگِ هَرج‌ومَرج‌زده، پایش را به خانه گذاشته بود، پدرش آماده بود تا موهایش را از دست کال بِکَند.

کل زندگی کال، صرفاً به وقت‌گذرانی با پدرش و داستان‌های ترسناکی گذشته بود که آلاستِر دربارهٔ مدرسهٔ قبلی خودش و مدرسهٔ فعلی کال تعریف می‌کرد. کال همهٔ تلاشش را کرده بود تا در آزمون ورودی مدرسه رد شود؛ اما این‌طور نشد. بعد از اینکه کال سال اول خود در مجیستریوم را به پایان رساند و به خانه برگشت، انتظارش را داشت که پدرش عصبانی باشد؛ اما اصلاً فکرش را هم نمی‌کرد که رویارویی با پدری عصبانی، چه حالی می‌تواند داشته باشد. قبلاً، وقت‌گذراندن با آلاستر برای کال مثل آب‌خوردن بود؛ اما حالا انگار همه‌چیز... زورکی شده بود.

کال امیدوار بود این‌همه کج‌خُلقی آلاستر فقط به‌خاطر رفتن کال به مجیستریوم باشد. چون در غیر آن صورت، رفتار بد پدرش به این معنا بود که او از ذات خبیث کال خبر دارد. 

StarShadow
۱۴۰۱/۰۱/۲۵

کتاب بسی جذابیه که علاوه بر ریتم خوب داستان و فانتزی بودنش، خشک نیست و اتفاقا در کنار خفن بودن بامزه هم هست. با اینکه جلد اولشم خیلی خوب بود اما در این مجموعه هر جلد بعدی از جلد قبلیش

- بیشتر
シ︎دختر کتابخونシ︎
۱۴۰۰/۰۱/۱۲

مجبیستریوم یکی از بهترین کتاب های دنیاعه! البته از نظر‌من:)) من خیلی خیلی این کتاب و دوس دارم🌻 حتما بخونین🤩

A
۱۴۰۰/۱۲/۲۴

باحال می باشد

🌼دوستدار کتاب 🌼
۱۳۹۹/۱۲/۲۸

خیلی کتاب خوبیه بسیار بسیار عالیه اگه میشه جلد 4 هم که تازگی اومده رو برامون توی طاقچه بزارین مرسی 🌺🌷🌼🌹✨🎉

🕊️📚kerm ketab
۱۴۰۲/۰۴/۳۱

وایی این کتاب فوق العادست‌.🥂📸 پر از هیجان. هر جلد که جلوتر میرم‌ هیجانش بیشترم‌ میشه☘🔥🔥🔥حتما بخونید👍🏻

𝓑𝓸𝓸𝓴
۱۴۰۱/۰۱/۰۵

همه ی جلد های این مجموعه فوق العاده هستند و به نظر من این جلد از جلد قبلی جذاب تر هم هست .. حتما بخونید📚👌

ادیب
۱۳۹۹/۱۲/۰۹

عایه حتما بخونید

Taraneh
۱۴۰۱/۰۱/۰۴

بی نظیره👌🏻

다이애나
۱۴۰۰/۰۳/۲۲

خیلی خوبه به نظر من همه کسانی که کتاب های جادویی دوست دارن باید اینو بخونن

گمشده در دنیای کتاب ها :(
۱۴۰۲/۰۶/۲۸

چه می شد اگر روح شما متعلق به خودتان نبود ؟ چه می شد اگر می دانستید تقدیر چنین است که به سوی شیطان بروید؟ کالم هانت پیروزمندانه از مجیستریوم بازگشته.او حالا دیگر برای خودش جادوگری است یک دانش آموز

- بیشتر
استاد روفوس که خیلی جدی به آرون نگاه می‌کرد، گفت: «و متعادل‌ساز هَرج‌ومَرج چیه؟» آرون گفت: «کال، یعنی منظورم اینه که متعادل‌ساز من کاله. نه‌اینکه برای همه کال باشه ها! ولی متعادل‌ساز هَرج‌ومَرج یه انسانه. فقط... همیشه کال نیست.»
StarShadow
هیچ خیانتی بدتر از خیانت رفیق نیست.
StarShadow
شاید کال آن‌قدر باهوش نبود که به چنین فکری بیفتد، اما آن‌قدرها هم خنگ نبود که با این حرف مخالفتی کند.
StarShadow
استاد روفوس گفت: «حالا می‌فهمم وقتی پدرت اومده بود ببیندت، چرا نمی‌خواستی بری پیشش.» کال جواب نداد. بزرگ‌ترها استعداد عجیبی در بیان بدیهیات داشتند و هربار که چیزی را می‌فهمیدند، باید آن را به تو می‌گفتند.
StarShadow
خشم زیادی سینهٔ کال را شکاف می‌داد. تامارا یک آدم غیرقابل اعتماد و وحشتناک بود. کال انتظار داشت که دوستانش از دستش عصبانی شوند، اما توقع نداشت به او خیانت کنند. رگه‌های آتشینِ درد پایش را فرا گرفت. کال سُر خورد و دو زانو به زمین افتاد. او فقط برای یک لحظه آرزو کرد ای‌کاش دو پای سالم داشت و می‌توانست دردش را فراموش کند. برای به‌دست‌آوردن سلامتیِ پاهایش، حاضر بود چه کاری انجام دهد؟ حاضر بود آدم بکشد؟ حاضر بود ستون امتیازات ارباب شرور را نادیده بگیرد؟
StarShadow
استاد روفوس که کنار کال نشسته بود، گفت: «مسئلهٔ مهم اینجاست که باید یاد بگیرین همیشه شرایط رو کنترل کنین. باقی آدم‌ها به آتش واکنش نشون می‌دن، ولی اگه شما کنترل‌گرِ داستان باشین، قدرت دست شماست.» این جمله به‌شکل آزاردهنده‌ای شبیهِ حرفی بود که آلاستر در تابستان به او زده بود: بهترین راهی که می‌تونیم از شرّ وراجی‌های همسایه‌ها در امان باشیم، اینه که شرایطی رو که ممکنه هوک رو ببینن، خودمون کنترل کنیم. اکثراً گمان می‌کردند که دوران آموزش آلاستر در مجیستریوم بر او تأثیری نگذاشته است؛ اما به‌هرحال، استاد او هم روفوس بوده.
StarShadow
هیچ خیانتی بدتر از خیانت رفیق نیست
KAVİON
بذار مرده‌ها مرده بمونن.»
اِملی کتابدار کوچک
آدم نمی‌تواند هیولایی را بکشد که درون خودش است.
pari
پایان نزدیک‌تر از چیزیه که فکرش رو بکنی
کاربر ۱۶۶۶۰۰۵
پیشخدمت گفت: «آقای دوینتر، شما این پسر رو می‌شناسین؟» جاسپر جرعه‌ای از نوشیدنی‌اش را سر کشید و با چشم‌های قهوه‌ای‌رنگش سرتاپای کال - از موهای به‌هم‌ریخته تا کتانی‌های کثیفش - را وَرانداز کرد. جاسپر گفت: «تاحالا تو عمرم ندیده‌مش.» احساسات مثبت کال نسبت به جاسپر، در یک لحظه دود شد و به هوا رفت. «جاسپرِ دروغگو...»
𝓑𝓸𝓸𝓴
انگار خودمون رو آتیش زدیم و بعدشم تو گِل غلت زدیم.
𝐑𝐎𝐒𝐄
کال گفت: «پولدارن؟ خُب، حداقل تو یهو اینجا سَروکله‌ت با لباس راحتی پیدا نشده.» آرون نیشش باز شد و گفت: «تو همیشه خوب بلدی چطوری با ورودت جلب‌توجه کنی.» کال متوجه شد که منظور آرون، ملاقاتشان در آزمونِ آهنی بود. کال در آن آزمون جوهر یک خودکار را روی آرون خالی کرده بود.
𝓑𝓸𝓸𝓴
کال گفت: «باید بکشیمش.» هوک غُرغُر کرد. آرون با هشدار گفت: «استاد روفوس رو؟» کال گفت: «نه! معلومه که استاد روفوس نه! جاسپر رو! جسدشم زیر یه‌عالمه سنگ پنهون می‌کنیم. کی می‌فهمه؟» تامارا گفت: «کال، احمق نشو!» کال پیشنهاد داد: «هوک می‌تونه ترتیبش رو بده.» هوک با شنیدن صدایش برگشت و مشتاقانه منتظر شد. بااینکه گرگ هَرج‌ومَرج‌زده در تابستان حسابی گنده شده بود، کال مطمئن نبود بتواند کسی را بکشد؛ اما قطعاً می‌توانست جاسپر را بیرون مجیستریوم فراری دهد و چند دور دنبال او بدود. جاسپر با ناله گفت: «اون‌وقت من بیمارِ روانی‌ام؟»
=o
تو من رو آفریدی... چرا داری نابودم می‌کنی؟
𝐑𝐎𝐒𝐄
انگار تنها تفاوت آدم‌های دنیا، در کوتاه و بلند بودن فهرست کارهای شرورانهٔ آن‌ها بود.
اِملی کتابدار کوچک
گوش‌های کال زنگ زد: یکی از شماها شکست می‌خوره، یکی‌تون می‌میره، یکی‌تون هم قبلاً مرده. حرف او حالا دیگر برای کال معنا داشت، چون می‌دانست کدام‌یک از آن سه نفر است؛ کالم هانت قبلاً مرده بود!
ومبت بدعنق
«خُب، حالا معمای دوم... من خسته‌ت می‌کنم، ولی وقتی‌که می‌رم، تو غصهٔ از دست دادنم رو می‌خوری. تو می‌تونی من رو بکشی، ولی من هیچ‌وقت نمی‌میرم.» کال با خودش فکر کرد: خودِ دشمن! اما این اصلاً جواب خوبی برای یک معما نبود؛ بود؟ آن‌ها به هم نگاه کردند. این‌بار تامارا گفت: «زمان.»
پسری که زنده ماند
«من این‌قدر ترسناکم که خودمم دارم می‌ترسم...»
𝐑𝐎𝐒𝐄
هر زهری، خودش یه‌جور پادزهره، فقط بستگی به میزانش داره
𝐑𝐎𝐒𝐄

حجم

۴۰۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۰۴ صفحه

حجم

۴۰۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۰۴ صفحه

قیمت:
۹۶,۰۰۰
تومان