بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مجیستریوم؛ جلد دوم | طاقچه
تصویر جلد کتاب مجیستریوم؛ جلد دوم

بریده‌هایی از کتاب مجیستریوم؛ جلد دوم

۴٫۹
(۳۳)
شاید کال آن‌قدر باهوش نبود که به چنین فکری بیفتد، اما آن‌قدرها هم خنگ نبود که با این حرف مخالفتی کند.
StarShadow
استاد روفوس که کنار کال نشسته بود، گفت: «مسئلهٔ مهم اینجاست که باید یاد بگیرین همیشه شرایط رو کنترل کنین. باقی آدم‌ها به آتش واکنش نشون می‌دن، ولی اگه شما کنترل‌گرِ داستان باشین، قدرت دست شماست.» این جمله به‌شکل آزاردهنده‌ای شبیهِ حرفی بود که آلاستر در تابستان به او زده بود: بهترین راهی که می‌تونیم از شرّ وراجی‌های همسایه‌ها در امان باشیم، اینه که شرایطی رو که ممکنه هوک رو ببینن، خودمون کنترل کنیم. اکثراً گمان می‌کردند که دوران آموزش آلاستر در مجیستریوم بر او تأثیری نگذاشته است؛ اما به‌هرحال، استاد او هم روفوس بوده.
StarShadow
هیچ خیانتی بدتر از خیانت رفیق نیست
KAVİON
بذار مرده‌ها مرده بمونن.»
اِملی کتابدار کوچک
آدم نمی‌تواند هیولایی را بکشد که درون خودش است.
pari
پایان نزدیک‌تر از چیزیه که فکرش رو بکنی
کاربر ۱۶۶۶۰۰۵
انگار خودمون رو آتیش زدیم و بعدشم تو گِل غلت زدیم.
𝐑𝐎𝐒𝐄
پیشخدمت گفت: «آقای دوینتر، شما این پسر رو می‌شناسین؟» جاسپر جرعه‌ای از نوشیدنی‌اش را سر کشید و با چشم‌های قهوه‌ای‌رنگش سرتاپای کال - از موهای به‌هم‌ریخته تا کتانی‌های کثیفش - را وَرانداز کرد. جاسپر گفت: «تاحالا تو عمرم ندیده‌مش.» احساسات مثبت کال نسبت به جاسپر، در یک لحظه دود شد و به هوا رفت. «جاسپرِ دروغگو...»
𝓑𝓸𝓸𝓴
کال گفت: «باید بکشیمش.» هوک غُرغُر کرد. آرون با هشدار گفت: «استاد روفوس رو؟» کال گفت: «نه! معلومه که استاد روفوس نه! جاسپر رو! جسدشم زیر یه‌عالمه سنگ پنهون می‌کنیم. کی می‌فهمه؟» تامارا گفت: «کال، احمق نشو!» کال پیشنهاد داد: «هوک می‌تونه ترتیبش رو بده.» هوک با شنیدن صدایش برگشت و مشتاقانه منتظر شد. بااینکه گرگ هَرج‌ومَرج‌زده در تابستان حسابی گنده شده بود، کال مطمئن نبود بتواند کسی را بکشد؛ اما قطعاً می‌توانست جاسپر را بیرون مجیستریوم فراری دهد و چند دور دنبال او بدود. جاسپر با ناله گفت: «اون‌وقت من بیمارِ روانی‌ام؟»
=o
کال گفت: «پولدارن؟ خُب، حداقل تو یهو اینجا سَروکله‌ت با لباس راحتی پیدا نشده.» آرون نیشش باز شد و گفت: «تو همیشه خوب بلدی چطوری با ورودت جلب‌توجه کنی.» کال متوجه شد که منظور آرون، ملاقاتشان در آزمونِ آهنی بود. کال در آن آزمون جوهر یک خودکار را روی آرون خالی کرده بود.
𝓑𝓸𝓸𝓴
هر زهری، خودش یه‌جور پادزهره، فقط بستگی به میزانش داره
𝐑𝐎𝐒𝐄
«من این‌قدر ترسناکم که خودمم دارم می‌ترسم...»
𝐑𝐎𝐒𝐄
«خُب، حالا معمای دوم... من خسته‌ت می‌کنم، ولی وقتی‌که می‌رم، تو غصهٔ از دست دادنم رو می‌خوری. تو می‌تونی من رو بکشی، ولی من هیچ‌وقت نمی‌میرم.» کال با خودش فکر کرد: خودِ دشمن! اما این اصلاً جواب خوبی برای یک معما نبود؛ بود؟ آن‌ها به هم نگاه کردند. این‌بار تامارا گفت: «زمان.»
پسری که زنده ماند
گوش‌های کال زنگ زد: یکی از شماها شکست می‌خوره، یکی‌تون می‌میره، یکی‌تون هم قبلاً مرده. حرف او حالا دیگر برای کال معنا داشت، چون می‌دانست کدام‌یک از آن سه نفر است؛ کالم هانت قبلاً مرده بود!
ومبت بدعنق
انگار تنها تفاوت آدم‌های دنیا، در کوتاه و بلند بودن فهرست کارهای شرورانهٔ آن‌ها بود.
اِملی کتابدار کوچک
چطور کسی می‌تواند هیولایی را بکشد که درون خودش است.
Hehe
می‌خواست یاد بگیرد چطور حتی تصادفی به کسی آسیب نرساند.
𝐑𝐎𝐒𝐄
«یا شایدم اصلاً بهتره بری توی قیافه و باهاش حرف نزنی. من با تامارا که حرف نمی‌زنم، خودش میاد سراغم و من رو کتک می‌زنه. اینم می‌تونه یه راهی باشه که کیمیا اول بیاد سراغ تو. تازه، اگه بزندت، یَخِتون هم وا می‌شه.» الکس گفت: «شایدم مَفصل شونه‌م وا بشه!»
𝐑𝐎𝐒𝐄
می‌تونست بدتر از این باشه.
𝐑𝐎𝐒𝐄
یه چیزایی هست که واقعاً نمی‌شه اداش رو درآورد.
𝐑𝐎𝐒𝐄
«خُب، شروع می‌کنیم. چیزی که آغاز داره، ولی پایان نداره؛ البته پایان همهٔ چیزاییه که آغاز می‌شن!» کال گفت: «مرگ.»
𝐑𝐎𝐒𝐄
«مسئلهٔ مهم اینجاست که باید یاد بگیرین همیشه شرایط رو کنترل کنین. باقی آدم‌ها به شرایط واکنش نشون می‌دن، ولی اگه شما شرایط رو کنترل کنین، قدرت دست شماست.»
کاربر ۱۶۴۴۹۶۹
آدم نمی‌تواند هیولایی را بکشد که درون خودش است
KAVİON
عجیب بودنش دلیل نمی‌شه که بخوای مخفیش کنی!
𝐑𝐎𝐒𝐄
«تو حتی ظاهرتم شبیه خودت نیست.»
𝐑𝐎𝐒𝐄
اصلاً نگران نباش؛ چون من و تامارا کنارتیم و بهت یادآوری می‌کنیم که تو همون بازندهٔ قبل از این اتفاقاتی
𝐑𝐎𝐒𝐄
وقتی کال کم‌سن‌وسال‌تر بود، دلش می‌خواست پدرش دوباره ازدواج کند تا خودش بتواند مادر داشته باشد. داشتن زن‌بابا خیلی بهتر از این بود که کلاً مادر نداشته باشد. فقط وقتی بزرگ‌تر شد، به این فکر افتاد که اگر پدرش با کسی ازدواج می‌کرد که کال دوستش نداشت، چقدر برای او بد می‌شد.
𝐑𝐎𝐒𝐄
چطوری از حوصله‌سررفتگی نمی‌میره؟
𝐑𝐎𝐒𝐄
کلاً اونا همیشه یه عیبی واسه‌ت پیدا می‌کنن؛ پس بی‌خیال.
𝐑𝐎𝐒𝐄
کسیه که سر امتحان‌ها تقلب می‌کنه. با جوهر نامرئی جواب‌ها رو روی مُچ دستش می‌نویسه، ولی بعد با جادو بنفشش می‌کنه.
𝐑𝐎𝐒𝐄

حجم

۴۰۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۰۴ صفحه

حجم

۴۰۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۰۴ صفحه

قیمت:
۹۶,۰۰۰
تومان