دانلود و خرید کتاب قلب، تخم مرغ و همه چیزهای شکستنی تای کلر ترجمه راضیه خشنود
تصویر جلد کتاب قلب، تخم مرغ و همه چیزهای شکستنی

کتاب قلب، تخم مرغ و همه چیزهای شکستنی

نویسنده:تای کلر
امتیاز:
۴.۵از ۲۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب قلب، تخم مرغ و همه چیزهای شکستنی

کتاب قلب، تخم مرغ و همه چیزهای شکستنی نوشته تای کلر و ترجمه راضیه خشنود است. کتاب قلب، تخم مرغ و همه چیزهای شکستنی را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیت‌ترین کتاب‌ها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.

درباره کتاب قلب، تخم مرغ و همه چیزهای شکستنی

آقای نیلی به ناتالی پیشنهاد می‌دهد به همراه دوستش توئینگ در مسابقه‌ نجات تخم‌مرغ شرکت کند، ناتالی می‌خواهد یک تیم خوب تشکیل بدهند و جایزه نقدی مسابقه را ببرد تا ناتالی بتواند مادرش را به دیدن ارکیده‌ها‌ی آبی لاجوردی ببرد؛ گل‌هایی که در شرایط بسیار سخت و غیرممکن زنده می‌مانند. مادر ناتالی سفیدپوست است و زمانی بسیار شاد و خندان بوده اما حالا از زندگی خسته شده و از دختر و همسر دورگه و روانشناسش دوری می‌کند. ناتالی می‌داند جادوی گل‌ها مادرش را بهتر می‌کند.

خواندن کتاب قلب، تخم مرغ و همه چیزهای شکستنی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کودکان علاقه‌مند به داستان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب قلب، تخم مرغ و همه چیزهای شکستنی

آقای نیلی امروز ما را برد پای تخته تا سؤال‌های علمی‌مان را با صدای بلند بخوانیم. تام‌کی۹ گفت: «حداکثر ولتاژ باتری، قبل از انفجار چقدره؟» و میکیلا منزر گفت: «تو شرایط نوری متفاوت، گیاهان چه‌طوری رشد می‌کنن؟»

من تکلیفم را انجام نداده بودم و وقتی نوبتم شد، هنوز سؤالی به ذهنم نرسیده بود، پس همین‌طوری یک چیزی پراندم. «چرا آقای نیلی این‌قدر از هشتگ استفاده می‌کند؟»

همان لحظه صورتم داغ شد و کف دست‌هایم شروع کرد به خاریدن، چون تا حالا هیچ‌وقت این‌طوری معلمی را مسخره نکرده بودم. ولی توئیگ از خنده منفجر شد و از آن طرفِ کلاس انگشت شستش را برایم بالا آورد. میکیلا چشم‌غره رفت و موی بافته‌اش را از این شانه به آن شانه انداخت.

بقیه نمی‌دانستند چه‌کار کنند و طوری به هم نگاه می‌کردند که یعنی این جدی می‌گه یا شوخی می‌کنه؟!

آقای نیلی لبخند زد، ظاهراً با آن‌همه ذوق‌وشوق، خیلی هم صبور است. دلم هُری ریخت. «این سؤال خیلی علمی نیست! بازم اطرافت رو نگاه کن... دنبال یه سؤال درست‌وحسابی بگرد!» 

راستش را بخواهید یک‌جورهایی خجالت کشیدم، چون فکر نمی‌کردم بقیهٔ بچه‌ها تکلیف را جدی بگیرند. داریا، نابغهٔ جدیدِ کلاس، سؤالش را درست بعد از من خواند و حرف‌های قُلنبه‌سُلنبه‌ای دربارهٔ زاویهٔ دقیق و این چیزها زد و اوضاع را بدتر کرد. پس حالا باید دنبال سؤال تازه‌ای باشم و نمی‌دانم چه سؤالی.

خبر بعدی این است که وقتی آمدم خانه، مامان باز هم برای شام از اتاقش بیرون نیامد. امشب از شب‌های قبل بدتر بود چون زحمت درست کردن غذا افتاد گردن بابا. وقتی از مدرسه برگشتم، بابا کتاب آشپزی قدیمی بزرگی را باز کرده بود و توی شکم یک مرغ، سبزیجات می‌چپاند. آن طرف هم، آب توی قابلمهٔ پاستا قُل می‌زد و سرریز می‌شد.

همان جا ایستادم و زل زدم، نمی‌دانستم بامزه است یا غمگین، تا این‌که بابا داد زد: «ناتالی! به جای زل زدن بیا کمکم کن!»

تا یک ساعت بعد کار من و بابا همین بود، او می‌پخت و من مواد لازم را اندازه می‌گرفتم؛ خیلی خوب بود. حتی لازم نبود حرف بزنیم. بابا روانکاو است، برای همین هر وقت حرف می‌زنیم، یک‌عالمه سؤال می‌پرسد و چیزهایی شبیه این می‌گوید: «حالا چه احساسی داری؟» و من همیشه جواب می‌دهم: «عصبانی‌ام.»

بگذریم، کل آشپزخانه بوی خوبی گرفته بود. باورم نمی‌شد که مزهٔ مرغ عالی شده. ولی وقتی من و بابا برای شام نشستیم پشت میز، مامان حتی از اتاقش بیرون هم نیامد.

* Saba *
۱۴۰۰/۰۵/۲۹

مادر ناتالی مریضه و ناتالی هر کاری میکنه تا زندگیش مثل قبل بشه و مادرش دوباره لبخند بزنه و به زندگی امیدوار باشه فکر میکنه که اگه مادرش رو به نیومکزیکو ، مزرعه‌ی معجزه ببره مادرش یادش بیاد که قبلا

- بیشتر
100
۱۳۹۹/۱۲/۲۸

مادر ناتالی بیمار بود پدر ناتالی به ناتالی اجازه نمی داد به اتاق مادرش برود ناتالی هم خیلی ناراحت بود اما همه چیز با شرکت ناتالی در مسابقه نجات تخم مرغ عوض شد من از این کتاب خوشم اومد چون لحظه

- بیشتر
zeynab
۱۳۹۹/۱۱/۱۰

خیلی قشنگه من نسخه ی چاپی اش رو دارم . اما قیمتش توی طاقچه زیاده . طاقچه ی عزیز لطفا واسه ی همچین کتاب هایی تخفیف بزار .

721
۱۴۰۰/۰۷/۱۵

واقعا عاااااالی بود!!! شخصیت اصلی داستان ناتالیه که مادرش با افسردگی دست و پنجه نرم میکنه،ناتالی از این موضوع ناراحته و همواره دنبال اینه که وضیعت خونه شون را بهتر کنه. فضای کتاب پر بود از بوی مطعر گیاهان، تخم مرغ هایی

- بیشتر
ن. عادل
۱۴۰۰/۰۵/۲۱

سه ستاره. چون: داستان یکم کشش داره. به عنوان کتاب نوجوان یکم خسته کننده است

منکسر
۱۴۰۰/۱۱/۲۹

اگه بخوام بین با بچه‌ها که کسی حرف نمی‌زند و این کتاب یکی رو انتخاب کنم، قطعا اولی رو انتخاب می‌کنم، اون به نظرم خیلی بهتر از این بود.

zahra
۱۴۰۲/۱۱/۰۵

من نصف کتاب رو خواندم خیلی قشنگ بود ولی از یه جایی به بعد کسل میشه🌹🌷

moon,Music,the darkness
۱۴۰۲/۰۳/۱۴

کتاب خوبیه ولی حوصله سر بره و از یه جایی به بعد از خوندنش خسته میشید

Hosna
۱۴۰۱/۰۹/۲۹

کتاب عالی بود خیلی قشنگ بود ناتالی و توئیگ و داریا به مسابقه نجات تخم مرغ میروند تا ناتالی شاید بتونه با مادرش دوباره صمیمیشه و همه چیز به حالت عادی برگرده خیلی خوب بود💙💙

صادقی
۱۴۰۱/۰۳/۲۵

موضوع خوبی داشت، افسردگی در مادرانحتی شادترین شان.ولی میتوانست خیلی بهتر از این باشد.

بزرگ‌ترها واقعاً نمی‌خواهند بدانند ما چه احساسی داریم. فکر می‌کنند می‌خواهند بدانند، ولی در واقع فقط می‌خواهند باور کنند حالمان خوب است، چون کارشان را راحت‌تر می‌کند.
کاربر ۲۹۲۸۳۷۶
هر وقت بزرگ‌ترها دربارهٔ سن‌وسالت نظر می‌دهند نمی‌دانی چه جوابی بدهی. نگاهت می‌کنند و می‌گویند تو هنوز خیلی کوچولویی یا چه‌قدر بزرگ شدی و تو می‌خواهی سرت را تکان بدهی بگویی من کوچولو یا بزرگ نیستم، من فقط خودمم.
=o
یه دانشمند هیچ‌وقت برای سؤال پرسیدن عذرخواهی نمی‌کنه. سؤال‌ها ما رو زنده نگه می‌دارن.
منکسر
بعد از شام سعی کردم یک سؤال علمی برای آقای نیلی پیدا کنم ولی مثل آهنگ مزخرفی که توی ذهنت گیر می‌کند و مدام تکرار می‌شود، هِی این فکر توی ذهنم می‌چرخید که مامان می‌تونست کمکم کنه.
721
فهمیدن و درکِ معنی کلمات چه‌قدر مهم است، چون وقتی معنای کلمه‌ای را بفهمی، مال خودت می‌شود، بخشی از وجودت.
کاربر ۲۹۲۸۳۷۶
دوستان صمیمی این‌طوری‌اند؛ بدون این‌که حرفی بزنی منظورت را می‌فهمند.
Book
زیاد حرف نمی‌زند، بیشتر فکر می‌کند.
Book
«خط‌خطی کردن، بخش مهم کاره.»
721
اگر جواب‌ها را تکرار نکنید، اگر آن‌ها را محکم نگه ندارید و بارها توی ذهنتان نچرخانید، یک روز فراموش‌شان می‌کنید و برای همیشه گم می‌شوند.
721
می‌شود به‌خاطر این‌که کسی غمگین است از دستش عصبانی بود؟
721
اول هیچ‌چیز، بعد همه‌چیز.
721
مثل این‌که تعطیلات مردم را خوشحال نمی‌کند. فقط یادمان می‌اندازد بقیهٔ روزهای سال چه‌قدر بیچاره‌ایم.
منکسر
تصمیم گرفتم به واقعیت تبدیلش کنم، چون اگر واقعاً دلتان چیزی را بخواهد، بعضی وقت‌ها اتفاق می‌افتد.
haniyeh
سؤال‌ها ما رو زنده نگه می‌دارن.
booklover
شاید بعضی وقت‌ها قدرت یعنی این‌که بدانی روزی همه‌چیز درست می‌شود و آن‌قدر منتظر بمانی تا هوا آفتابی شود و بتوانی بروی بیرون.
Hadis
مشکل زمین، نیروی جاذبه است و اتمسفر و بقیهٔ چیزهای چسبنده؛ کرهٔ زمین با دوزوکلک‌هایش سرعت آونگ را کم می‌کند تا وقتی که متوقفش کند. پس عملاً، در زندگی واقعی هیچ‌چیز به‌خوبی دنیای روی کاغذ نیست.
721
یک روزی ما همه‌چیز را به هم می‌گفتیم، حتی وقتی که آن همه‌چیز، در واقع اصلاً چیزی نبود.
721
«طلب بخشش بهتر از اجازه گرفتن است!»
721
بزرگ‌ترها توی فیلم بازی کردن ماهرند.
Hadis
یک دانشمند قبل از یاد گرفتنِ چیزهایی که نمی‌داند، باید چیزهایی را که می‌داند بررسی کند.
کاربر ۲۹۲۸۳۷۶

حجم

۷۱۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۷۱۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۸۷,۰۰۰
تومان