کتاب کلاف پر گره
۴٫۰
(۴۷)
خواندن نظراتمعرفی کتاب کلاف پر گره
«کلاف پُرگره» نوشته لیزا گراف(-۱۹۸۱)، نویسنده ادبیات نوجوان است. این کتاب در سال ۲۰۱۳ بهترین رمان وجوانان به انتخاب سایت آمازون بوده است.
دربخشی از این کتاب میخوانیم:
صف اتوبوس شمارهی ۳۶ که قرار بود از شهر هاتیسبرگ در ایالت میسیسیپی راه بیفتد، درازترین صف ایستگاه بود. آدمهایی جورواجور به این سفر دور و دراز به سمت شمال میرفتند. سر به زیرها، آنها که خیره نگاهت میکردند، چند تا هم چُرتی. توی صف، اینجا و آنجا مردانی با چهرههای درهم، به امید یک ذره نسیم، به دست و پایشان کش و قوس میدادند. زنی دخترش را با روزنامه باد میزد. تیتر روزنامه این بود: دانشمندان معتقدند پرندهی منقرضشدهی ژوپیتر، بزرگترین حیوان پرنده بوده است. یک کودک نوپا بیسکویتی را دولپی میخورد و خردههای چسبناکش را روی سینهی مادرش میپاشید. هیچکس رمق نداشت صدایش را از حد نق زدن و غرغر بالاتر ببرد. هوا دمکرده و خفه بود.
در میان جمعیت، مرد جوانی که دقیقاً یک روز از تولد هجده سالگیاش میگذشت، با احتیاط روی چمدان آبی روشنش نشسته بود. کت و شلوار نو قهوهایاش خط اتویی شق و رق داشت و هنوز قالب تنش نشده بود. مرد جوان با پا روی زمین ضرب گرفته بود و آخرین دقایق باقیمانده تا درخواست ارثیهاش را پشت سر میگذاشت، بیخبر از آنکه بهمحض سوار شدن به آن اتوبوس، در مسیر سرنوشتش قرار خواهد گرفت.
کنار او، دختر کوچکی که چند دستِ قبلِ بازیِ جکس را پشت سر هم باخته بود، ناگهان پیش از برگشت توپ، هر هفت تاس را توی مشتش گرفت. دستش با چنان سرعتی در هوا حرکت میکرد که با چشم نمیشد آن را دنبال کرد.
همبازی او، پسری که حداقل سه سال از خودش بزرگتر بود، فریاد زد: «هی! جر زدی! تو که گفتی بازیات هیچ خوب نیست!»
یکی برای خانوادهی مورفی
لیندا مالِیلی هانت
جنگ چهارشنبههاگری دی اشمیت
نیروی برتر لاکیسوزان پاترون
بامنشینانکاترین راندل
باد، نه بادیکریستوفر پل کورتیس
سرخی خون، سفیدی برفمارکوس سدویک
بدون مرزجون باوئر
هیزم های خیسکریستینا بیکرکلاین
هر روح، یک ستارهوندی مس
کتاب روزهای مردهمارکوس سدویک
اعجوبهفرح بهبهانی
استخوانهای عروسکهالی بلک
از تابستان تا تابستانماریا پار
چیزی دربارهی جرجیلیزا گراف
زیر سقف آسمانملیسا سارنو
این کتاب را ممنوع کنیداَلِن گرتز
خانه افعیبی داونپورت
چلنجر دیپ؛ عمیق ترین نقطه دنیانیل شوسترمن
سفر باورنکردنی ادواردکیت دی کامیلو
باغ استخوانهدر کاسنر
پلکان نهم
پروانه آذرگون
برف جنایت را پنهان نمی کند و داستان های دیگرنوید فرخی
برای شروع منتظر کسی نباشلین ری پرکینز
یک نخود سبز برای شش نفرژان فیلیپ آرو وینو
دستور پخت سرآشپزژان فیلیپ ارووینی یو
من مینوتار هستمآنتونی مک گان
رهبر گرگ هاالکساندر دوما
راز گل ارکیدهنانسی کمپل الن
هیولاهایی که لایقشان هستیممارکوس سجویک
از قاهره، با عشقنانسی کمبل آلن
حجم
۲۳۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۲۳۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
قیمت:
۱۱۹,۴۰۰
تومان
نظرات کاربران
فانتزی،ماجراجویانه وراز الود داستانی پیچیده وبامزه،که نویسنده در ابتدا شخصیتهایی را وارد داستان میکند که در روند ماجرا ودر انتها بسیار ظریف وزیبا بهم مرتبط می شوند،نویسنده بخوبی شخصیتها را مدیریت میکند بطوری که حتی اجسام نیز دارای پیچیدگی و رمز
یه کتاب با یه دنیای فانتزی و بامزه و پر از کیک🍰 اولش شاید پیچیده باشه ولی یکم که پیش میری متوجه ارتباط هر بخش میشی;) ترجمه هم خوب بود. خلاصه کتاب(شاید اسپویل❌) لیزا گراف: ماجرای کتاب در دنیایی شبیه دنیای خودمان،
این کتاب فقط از این نظر که صحنه های عاشقانه نداره شاید در ژانر نوجوان باشه...وکرنه باور کنید پیچیدگیش منو هم گیج کرده بود....در کل کتاب عالیی بود،خیلی وقت بود کتاب های پازلی یا کمی فانتزی...نخونده بودم. واقعا پیشنهاد میکنم....
کتاب قشنگی بود. اوایلش زیاد خوشم نیومد ولی وقتی که ادامه دادم، مجذوبش شدم. به شما هم پیشنهاد می کنم.
۴. با این که در گروه کتابهای کودک طبقه بندی شده اما انقدر بامزه و گیج کنندست که برای بزرگسالان هم میتونه کتاب جالبی باشه. ترکیب دنیای واقعی و خیالی و تصور کردنش چون کتاب کودکه، برای بزرگسالان هم راحتتر شده و
یک کتاب پرشخصیت، پر ماجرا و پیچ در پیچ در ژانر رئالیسم جادویی برای نوجوانان. پرکشش و جذاب نوشته شده و ترجمهی خوبی داره. اما به نظر من برای این تعداد صفحه، زیادی پرشخصیت و پرماجراست. من دوست دارم یک
فوق العاده بود در ابتدا نویسنده شخصیت هارو وارد داستان کرد و بعد به شکلی رازآلود و متحیر کننده اون هارو بهم ربط داد بطوری که گاهی با خوندن جمله ای از کتاب از هنر نویسنده اونقدر گیج میشید که باورتون نمیشه
این کتاب شبیه دستور کیکهایی که توش بود پر از هیجان و طعم های بی نظیر و خاص بود....داستانی که کاملا متناسب با اسمش پر از گره بود! گرههایی که همگی از درون هم عبور کرده بودن و داستان معرکه
🌙 طی خوندنش با خودم میگفتم کاش وقتی کوچیکتر بودم این رو میخوندم.. چون برای یه آدم ۱۷ ساله این کتاب حوصله سر بره متاسفانه. اما به خاطر اینکه می خواستم معمای داستان رو بدونم ادامهش دادم و از خوندنش پشیمون نیستم،
هیچ انگیزه ای برای خوندن ادامه کتاب نداشتم و به سختی تموم شد. برای من هیجان انگیز و دوست داشتنی نبود ولی ممکنه نظر خیلی ها رو جلب کنه :)